۱۴۰۲ اردیبهشت ۱۳, چهارشنبه

 

15/8/96

 

خداشناسی ی علمی در تقابل با خداشناسی پیغمبری

 

 

***

 

 

« پایان‌نامه پژوهشی حسینعلی دادخواه تهرانی »

 

 

 

پیشگفتار :

// امیدوارم نظریه‌پردازی‌های صحیح و درستِ این پایان‌نامه، خیلی بیشتر از اشتباهاتِ آن باشد. //

/ کُلیات /

الف : این پایان‌نامه که یک شروع به‌حساب می‌آید با همه‌ی درستی‌ها و نادرستی‌هایش، و اینکه باید به‌مرورزمان با مطالعات تکمیلی نادرستی‌ها به‌درستی برگردند چکیده‌ای است از تحقیقات چهل پنجاه‌ساله‌ام روی خواب و رؤیا که سرانجام آن شناختِ :

یک : آفریدگارِ عالَم هستی که  علومِ / ریاضی شیمی فیزیک / بانام خدا است،

در حاشیه / با توجه به شناختِ دقیقِ آفریدگارِ عالَم هستی که علوم / ریاضی شیمی فیزیک / بانام خداست / در پایان نامه‌ی‌ ما از این لحظه به بعد / هر جا نام خدا و آفریدگارِ هستی و نام‌های دیگرِ خداوند به میان آمده و می‌آید، / منظور علوم ریاضی شیمی فیزیک است که آفرینندگانِ عالم هستی اند. 

دو : نطفه‌های علوم ریاضی شیمی فیزیک، بانام (ارواح) به‌صورت فضا زمان‌های نامحسوس، نطفه‌های عالم نیستی می‌باشند.

سه : پس‌ازآن، نطفه‌های خدایان هستی بانام (کوانتوم) به‌صورت فضا زمان‌های محسوس که  نطفه‌های عالم هستی‌اند.

چهار : نهایت اینکه : / علوم ریاضی شیمی فیزیک / همراه با (نطفه‌های دوگانه‌ی ارواح و کوانتوم‌ها،) عالم هستی را به‌صورتی که می‌بینیم و می‌شناسیم و احساس می‌کنیم آفریده‌اند.

در حاشیه / طبقه بندی ی ساختاری ی علوم (ریاضی شیمی فیزیک) در وجود نطفه‌های دوگانه‌ی نیستی و هستی ی خدا و کوانتوم مانندها اینگونه می‌باشد : علوم ریاضی سه فضا لایه قرمزو نارنجی و زرد / علوم شیمی سه فضالایه سبز و سبز و سبز / علوم فیزیکی سه فضالایه آبی و نیلی و بنفش می‌باشند.

پنج : نهایتِ دیگر اینکه : این / کوانتوم مانندها / هستند که آفریده‌شده‌های خدا گونه‌ی هستی‌اند، به‌مانندِ : سلول‌ها، / انسان‌ها، / حیوانات، / زمین‌ها، / منظومه‌ها، / کهکشان‌ها، / ماه و خورشیدها، / و .... و .... و ..... که از صفر پیدایش تا نهایت عالمِ هستی محسوس‌اند.

در حاشیه / در انتخابِ اسامی ی آمده در پایان‌نامه‌ی ما، و دیگر نام‌هایی که مطرح خواهند شد، از کلمات و نام‌های رایج در جامعه‌ی علمی و مردمی استفاده‌شده و می‌شود.

شش : شناخت‌ها، یافته‌ها، و هر آنچه در این مجموعه یادداشت‌های مطالعاتی و پایان‌نامه‌ای گفته و نوشته‌شده، آیات آسمانی نیست که عوض شدنی نباشد، بلکه یافته‌های نو و جدیدِ علمی است که باید درست یا غلط بودن آنها در بوته‌ی آزمایش قرار گیرد.

ب : برای مثال جایگاه و ماهیت روح یکی از آن مواردی است که به‌دفعات آن را ارتقاء داده و باز به جستجوی خود ادامه داده‌ام.

د : روح و ارواحی که همگی نطفه‌های علوم ریاضی شیمی فیزیک، به‌صورت فضا-زمان‌ هستند، / نطفه‌های باروَری که در بستر علوم ریاضی شیمی فیزیک و صِفرِ پیدایشِ هستی به وجود آمده‌اند.

هه : این روح و ارواح که نطفه‌های علوم ریاضی شیمی فیزیک، یا به عبارتی نطفه‌های آفریدگار نامحسوس می‌باشند، در چارچوب ذاتی و رفتاری، و تولیدمثلی ی خود :

یک : با تجمعات خود به‌صورت انبوه (آتشوتک‌تک به دنبال هم (نور)، را آفریده‌اند. / آفرینشی که هم‌اکنون در خورشید منظومه‌ی شمسی ی ما و دیگر خورشیدها در حال به وجود آمدن و به هستی وارد شدن است. / در تاریخ 18/11/1400 به‌روز گردید.

دو : همچنین با تجمعِ نطفه‌های خدا در درونِ نوترون و پروتوتون / (اکسیژن و هیدروژن) / نهایت «نطفه‌های آب» پدیدار شده‌اند.

سه / 18/11/1400 در جهت تکمیلِ مطالب بالا یادداشت زیر را که / در ادامه‌ی این راه مطالعه خواهید کرد / به گواهی می‌آورم.

{در حاشیه / یک / خوابِ دیده‌شده در تاریخ 4/11/69 با عنوان « خانواده عاطفی‌ها» کاملاً در ارتباط با فوتون‌های نور است، به این دلیل که در آن زمان و آن خواب، من فوتون‌های نوردیده‌ام و در بیداری تصویرِ دنبال‌هم دو عدد از آنها را کشیده‌ام. 2/6/1399 .}

 

و : در عالم هستی، خدا و خدایانی که انسان‌ها همیشه به دنبال شناخت آنها بوده و هستند / اول / علومِ ریاضی شیمی فیزیک / خدای نامحسوس است که خدای خدایان و آفریدگار عالم هستی است / دوم / نطفه‌های ریاضی شیمی فیزیک است  که ارواح‌اند و مرزِ بین نیستی و هستی می‌باشند. / سوم / کوانتوم‌ها و کوانتوم مانندها هستند که خدا گونه‌های عالَم‌اند. / خدا گونه‌های مستقل زنده‌ی همه‌فن‌حریف دانای کُل که خودبه‌خود خدای خود هستند. / خدای خود بودنی که سرمایه معنوی ی جادوگران و بت‌پرستان و پیامبران و دیگرانی شده که خود را :

The son of God } (پسر خدا)، // روح خدا (روح‌الله)، // دست خدا (یدالله) // فرستاده‌ی خدا (رسول‌الله)، // سایه خدا (ظِل‌اللهی) // نور خدا ( نورالله)، // سخنگوی خدا (کلیم‌الله) // دوست خدا (خلیل‌الله) // صاحب‌اختیار، سرپرست، و دوست اداره‌کننده امورِ خدا (ولی‌الله) // پیغمبر خدا (نبی‌الله) // برگشته به‌سوی خدا (ایوب) // یار، دوست، معشوق، و محبوب خدا (حبیب‌الله) // زیبایی، نیکویی، روشنی، و درخشندگی ی خدا (بهاءالله) // بزرگی و عظمت خدا (حشمت‌الله) // منجی، ناجی (خدای نجات‌دهنده) // زکریا (کسی که خداوند او را ذکر می‌فرماید) // مَن یُظهِرُه‌ُالله  (کسی که خداوند با نور خود او را نمایانده) // و با هر دلیل و برهان‌های دیگری خود را پیامبر او و در رابطه باخدای نیستی که علومِ ریاضی شیمی فیزیکی است  دانسته.}

 

ز : دو مورد اول این خدایان که علومِ ریاضی شیمی فیزیک، و نطفه‌های دوگانه‌ی‌ خدا باشند، در درازای زمان و ارتباط با دیگران تغییرناپذیر مانده‌اند و می‌مانند درحالی‌که کوانتوم مانندها مُدام در حال تولیدمثل و تغییر و دگرگونی هستند.

ح : از جالب‌ترین و کلیدی‌ترین یافته‌هایم این است که آفریدگار عالَم هستی بانام علوم ریاضی شیمی فیریک، نخست نطفه‌های دوگانه‌ی خدا (ارواح، و کوانتوم‌ها،) سپس آتش و نور / جاذبه و دافعه / نطفه‌های آب / و پس‌ازآن کوانتوم مانندها را آفریده‌اند. مانند : اتم‌ها، / سلول‌ها، / گیاهان، / حیوانات، / انسان‌ها، / زمین‌ها، / خورشیدها، / منظومه‌ها، / و کهکشان‌ها. و ..... // در تاریخ21/10/1401 تکمیل شد.

ط : با توجه به یافته‌های خدای خود بودن و «فضا-زمان» بودنِ موجوداتِ زنده‌ی دارای حیات، به این نتیجه می‌رسم که تک‌تک نطفه‌های علوم ریاضی شیمی فیزیک بانام ارواح، و کوانتوم‌ها و کوانتوم مانندها، در دل عالم هستی که علوم ریاضی شیمی فیزیکی است آفریده‌شده‌های مختار و مستقل و خدا گونه‌ی خود هستند. درنتیجه می‌باید همه‌ی آفریده‌شده‌های (مختار و مستقل خدا گونه) ضمن یادگیری از دیگران که یک‌رویه‌ی ذاتی و لازمه‌ی حیات موجودات است فقط و فقط از خدای خود که (وجدان و خِرد و عاطفه‌ی) خودِ آنها است پیروی کنند نَه از خداهای دیگران که الی‌غیرالنهایه‌اند.

ی : تنها محور مغناطیس وجود انسان که کل وجودِ هستی ی او را خدایی و مدیریت میکند / حد فاصل بین سینوس ساژیتال فوقانی و تحتانی مغز انسان است. /  سینوس ساژیتال فوقانی نماد سه بُعدِ قرمز و نارنجی و زرد، / سینوس ساژیتال تحتانی نماد سه بُعد آبی و نیلی و بنفش، / حد واسط بین این دو، سه فضالایه سبزِ یکی شده با نام بُعد زمان است که جمیعان محور مغناطیس وجود انسان می‌باشند.. // در تاریخ چهارشنبه 13/02/1402 اضافه شد.

در حاشیه / دو / 8/4/96 : در خواب «دامن زرد» تاریخ 11/12/65 جَگنِ دیده‌شده در دست مهدی توی کوچه‌ی جوب‌شاه، و پرت کردن آن به سمت من در مکانی که جای سقاخانه بودم، فوتون‌های نور یا به عبارتی نطفه‌های علوم ریاضی شیمی فیزیکِ واردشده به چشم در مسیر رسیدن به گودال (Fovea) ی شبکیه چشم من بوده که به‌این‌ترتیب، در این خواب سقاخانه نماد (Fovea) ی شبکیه چشم من، دامن زرد نماد لکه‌ی زرد شبکیه چشم، و مسیر طی شده تا گودال (Fovea)، کوچه‌ی جوبشاهِ مطرح‌شده در خواب بوده. 29/5/1399 // در تاریخ 24/7/1401 به‌روز شد.

در حاشیه / سه / 1/4/1400 / اکنون ساعت سه و بیست دقیقه بعدازظهر سه‌شنبه در خانه‌ی اجاره‌ای در تیران در حال دیدن یک مستند تاریخی از ماهواره بودم که در رابطه با حمله‌ی اعراب به ایران بود و گفته شد حلاج باور داشته که خدای هر کس در وجودِ خود او است. البته من تاکنون به این صورت نشنیده و نخوانده بودم اما می‌دانستم (حلاج) ادعای خدایی کرده و «اناالحق» می‌گفته.

در حاشیه / چهار / دلیل نوشتن این حاشیه این است که خودِ من این گفته‌ی حلاج را می‌پذیرم که خدای هر کس در وجود خود او است هرچند صحیح‌تر این است که بپذیریم و بگوییم خدای هر موجود زنده‌ی دارای حیات، خود آن موجود است.

در حاشیه / پنج / نتیجه اینکه در کُل تاریخ حیات انسان بر روی زمین، خدایان و پیامبرانِ مطرح‌شده در همه‌ی زمان‌ها هرگز خدایی و پیغمبری بر دیگران نداشته‌اند و ندارند بلکه هریک خدای خود و پیامبر و پیام‌گیرِ خود بوده‌اند و هستند مانند : سلول‌ها، گیاهان، حیوانات، انسان‌ها، زمین‌ها، خورشیدها، منظومه‌ها، کهکشان‌ها ... که همگی / با داشتن محور مغناطیس مربوط به خود / فقط و فقط خدای خود و پیام‌گیر و پیامبر خود هستند / نه پیامبر خداوندی که آفریدگار هستی است.

در حاشیه / شش / به باور من اگر ما انسان‌ها به‌مانند دیگر موجودات عالم هستی «از بدو پیدایش تاکنون» به خود و خدای خود که درون و پیرامون ما است متکی می‌بودیم و فریب انسان‌های خودمِحورِ دروغ‌پرداز، و پُرمُدعایِ وصل به خداوند بانام پیغمبر را نمی‌خوردیم، حداقل این زمان در رابطه با علم و دانش و معرفت انسانی، صدها و هزاران سال جلوتر بودیم و مجبور نبودیم رسم و رسوم و قوانین هزار و چهارصد سال پیش اعراب عربستان را سرمشق حال و هوای زندگی ی امروزه‌ی خود قرار دهیم. // در تاریخ 21/10/1401 تکمیل گردید.

 

/ دو / جایگاه و ماهیت روح /

الف : موجودیت نطفه‌های خدای نیستی / علومِ ریاضی شیمی فیزیک / که روح و ارواح باشند به این صورت است : سه بُعد غشاء (Calabi-Yau)  / (ملموسِ احساسی ی وجود داشتن، مانند دیدن نور خورشید) و اما هفت بُعدِ درونِ آن (سه بُعد نوترون + یک بُعد زمان با سه عملکرد حرکتی + سه بُعد پروتون) که محور مغناطیس می‌باشند، ناملموس و نامحسوس‌اند. 23/4/1401 // در تاریخ 16/12/1401 به‌روز گردید.

ب : نطفه‌های دوگانه / نیستی ی خدا (ارواح) / و / هستی ی خدا (کوانتوم‌ها) به دو صورت منفی و مثبت می‌باشند :

/ یک / روح و ارواح و کوانتوم‌های منفی و دیگر موجودات عالم هستی که ذات وجودی ی آنها مردانه و سیاه‌چاله‌اند / نوترون‌هایشان همراه با فضا لایهِ سبز (بعد زمان) / خداوندی و مدیریت خدا گونه و الکترون گونه‌ی درون و بیرون آنها را به عهده‌دارند. // در تاریخ 28/10/1400 به‌روز شد.

/ دو / روح و ارواح و کوانتوم‌های مثبت و دیگر موجودات عالم هستی که ذات وجودی ی آنها زنانه و سفید چاله‌اند / پروتون‌هایشان همراه با فضا لایهِ سبز (بعد زمان) / خداوندی و مدیریت خدا گونه و الکترون گونه‌ی درون و بیرون آنها را به عهده‌دارند. // در تاریخ 28/10/1400 به‌روز شد.

ج : با توجه به موارد شناخته‌شده‌ی بالا این نتیجه‌گیری در تاریخ 22/9/98 صحیح خواهد بود که نوشته‌ام :

{«ب : در ادامه‌ی راه به این نتیجه رسیده‌ام که این ویژگی ی دوگانه‌ی خلاف هم باعث و بانی می‌شود در زایمان‌های پی‌درپیِ خورشید، روح و ارواحِ مثبتِ باروَر که زنانه‌اند از فضا لایه سبز، محور مغناطیس خورشید خارج‌شده به راه خود ادامه داده دور شوند. و اما روح و ارواحِ منفی که مردانه‌اند دوباره وارد سیاه‌چاله‌ی محور مغناطیس خورشید شده فرایند تولیدمثل و زایمان، مسلسل‌وار تکرار و تکرار شود.»}

د : به‌این‌ترتیب گفتمان و مفاهیم خوابِ دیده‌شده در تاریخ 3/9/70 با سؤال «معنی پل چیست، پل یعنی چه» به‌درستی اثبات‌کننده‌ی درست و صحیح بودن نظرات ابرازشده در رابطه با چگونگی ی تولیدمثل و زایمان در درون خورشید، و نمایاندن جایگاه فضا لایه سبز که پلِ بین نوترون‌ها و پروتون‌ها می‌باشد. // به‌روز شده در تاریخ 3/8/1401 .

 

/ این روح، و ارواح /

الف : این روح و ارواح به‌صورت نطفه‌های خدای نیستی که نطفه‌های بنیادی ی همه‌ی عالَم‌اند،‌ روحِ تک‌تک موجودات هستی‌اند، ضمناً به‌صورت فردی و گروهی در همه‌ی کائنات موجودند و ماندگاری ی حیات و کائنات را به سامان و نتیجه می‌رسانند.

ب : پُرکننده‌ی فضاهای خالی ی همه‌ی موجوداتِ دارای حیات، و پیام‌آور و پیامبر بین اعضای درون، و درون و بیرونِ آنها هستند.

ج : در هر بخش از وجود موجودات مثلاً انسان، روحِ آن بخش به‌حساب می‌آیند و حیات آن را مدیریت و نگهداری می‌کنند.

د : پرکنندهِ فضاهای خالی ی پردازشگران اطلاعات مانندِ / دو بخش سینوس ساژیتال‌های فوقانی و تحتانی ی مغز / سه بخش مغزمیانی / سرهای کُرَوی ی میتوکندری‌ها / عدسی ی چشم / دندریت سلول‌های استوانه‌ای و مخروطی ی چشم / سانترومرِ کروموزوم‌ها، / ختنه‌گاه پنیس / مردمک چشم / گودال (Fovea) در شبکیه چشم، / گوش میانی، / و .. و ... و ...که همگی پردازشگرانِ اطلاعات واردشده به خودشان‌اند می‌باشند.

در حاشیه / یک / 30/9/1400 / نطفه‌های آب به‌مانند نطفه‌های خدای هستی (کوانتوم‌ها) و دیگر موجودات زنده‌ی دارای حیات هستند. به‌این‌ترتیب که اکسیژنِ آب نماد نوترون‌ها، و هیدروژن نماد پروتون‌های این نطفه‌ها می‌باشند.

در حاشیه / دو / 25/11/1401/ ازآنجاکه به نتیجه رسیده‌ام ماهیت و حقیقت نور آفتاب (فوتون‌های نور) به دنبال هم بودن نطفه‌های خدای نیستی (علوم ریاضی شیمی فیزیک) است، می‌توان پذیرفت برخورد این نطفه‌ها با قطره قطره‌های آب باران، که تمامیت وجودشان نطفه‌های خدای هستی (کوانتوم‌هاست)، تولید رنگین‌کمان نور شود.

در حاشیه / سه / بنابراین قابل انجام است که در پارک‌های شهرها با انعکاس دادن نورِ خورشید از زاویه‌ای خاص روی ذرات آب فواره‌ها،  رنگین‌کمان نور پدید آورد.

 

/ خواب و رؤیا /

الف : خواب بیننده در زمان دیدن رؤیا سخنگوی دنیای درونِ خود، و در بیداری سخنگوی دنیای بیرون بدن است.

ب : نگاه انسان در خواب نگاه به درون و درون‌ها تا رسیدن به نطفه‌های آفریدگار هستی است که علوم ریاضی شیمی فیزیکی بانام روح و ارواح، و کوانتوم‌ها می‌باشند. / و در بیداری نگاه به پیرامون و پیرامون‌ها تا رسیدن به نهایت هستی است.

ج : آفریدگار اولیه ای‌که با ساختار وجود خود (دستگاه مختصات دکارتیو جوهر وجودی ی خود (علوم (ریاضی شیمی فیزیک) پدیدآورنده‌ی نطفه‌های دو گونه‌ی نیستی و هستی‌اند.

در حاشیه : / علوم ریاضی : سه بعد قرمز و نارنجی و زرد // علوم شیمی : سه بعد سبز وسبز و سبز که بعدِ زمان می‌باشند // و علوم فیزیک : که سه بعدِ آبی و نیلی و بنفش می‌باشند. // در تاریخ 11/01/1402 به‌روز شد.

/ اولین نطفه‌ها بانام روح، نطفه‌های عالَم (نیستی) است که من آنها را علوم نیستی ی ریاضی شیمی فیزیک شناخته‌ام.

/  دومین نطفه‌ها بانام کوانتوم، نطفه‌های عالم (هستی) است که من آنها را علوم هستی ی ریاضی شیمی فیزیک شناخته‌ام.

ج : در راستای خروجی اطلاعات و افکار از درون به بیرون بدن مانند : تفکر، تکلم، نگاه، خط، نقاشی، اشاره، ایمایش، رقص، لمس و یا هر اطلاع و خبر دیگر، / رؤیاها هم نوعی خُروجی معنی‌دار اطلاعات می‌باشند به‌طوری‌که می‌توان با دادن برنامه به مغز و گرفتن پاسخ در قالب رؤیا، دنیای درون را با نگاه درون دید و شناخت.

د : همچنین رؤیاها زبانِ صوتی تصویری ی دانش و بینش، و شعور دنیای خواب و درون‌اند، درحالی‌که ماهیتاً، همانند شده و ترجمه‌شده‌ی زبان صوتی تصویری ی دانش و بینش، و شعور دنیای بیداری و بیرونی ی ما هستند.

هه : حال اگر ما بتوانیم (که حتماً می‌توانیم) رؤیاهای خود را به زبانِ دانش و بینش، و شعور دنیای درون ترجمه و همانند کنیم، قادر خواهیم بود، / به بودونبود، / چگونه بودن، / شناخت خدا / و پیدایش هستی پِی ببریم.

در حاشیه / یک / ازآنجاکه شکل‌گیری ی عالم هستی با ترتیبات و راه و روش‌های گفته‌شده نشان‌دهنده‌ی این حقیقت است که تک‌تک موجودات ریزودرشت کائنات، هریک در دل یک موجود زنده‌ی بزرگ‌تر از خود هستند باید جستجو و مطالعه شود، مرزِ پایانی ی عالم هستی کجا هست و چگونه است.

در حاشیه / دو / 14/3/1401 / با توجه به این نتیجه‌گیری، مدت‌هاست به این شناخت رسیده‌ام که ما انسان‌ها و دیگر موجودات زمینی، بَر روی زمین مستقر نیستیم بلکه در میانه‌ی بعد زمان زمین که فضا لایه سبز زمین است هستیم. / درنتیجه زیر پای ما، بَعد از فضا لایه سبز، لایههای زرد و نارنجی و قرمز  زمین / و بالاسرِ ما، بَعد از فضا لایه‌ِ سبز، لایه‌های آبی و نیلی و بنفشِ زمین است.

در حاشیه / سه / این زمان سه‌شنبه 25/11/1401 به نتیجه‌ی جالب دیگری رسیده‌ام  و آن این است که کُره‌ی زمین با ساختار وجودی ی قدیمِ خود که / هفت فضالایهِ شناخته شده بوده و اکنون نُه فضالایهِ / قرمز، نارنجی، زرد، / سبز، سبز، سبز،/ آبی، نیلی، و بنفش، می‌باشند دقیقان در میانه‌ی بُعد زمان خورشید که فضا لایه سبزِ آن است به دور خورشید می‌چرخد. // در تاریخ 09/02/1401 به روز گردید.

یادآوری :

در رابطه با صِفر پیدایش هستی که در این پایان‌نامه به‌دفعات مطرح‌شده، / توسط یک دوست عزیز فیس‌بوکی مورد سؤال شده که (صفر پیدایش) این‌گونه نیست و به‌صورت (سفر) با معنی و مفهوم کتاب صحیح است.

الف : صفر پیدایش مطرح‌شده در پایان‌نامه‌ی ما / یک اصطلاح به‌مانند (صفر مرزی) است / که حد وسط و میانه‌ی دو مرز است و یکی یک‌دانه هم نیست.

ب : از زاویه‌ی دید و نگاه علمی، / اولین صفر پیدایش هستی انفجار بیگ‌بنگ بوده / که هستی را از نیستی به منصه‌ی ظهور رسانده.

ج : این پیدایش هستی به‌طورقطع و یقین به این معنی نیست که نیستی و هستی ی عالم، به‌مانند دو کشور جدای از هم‌اند. بلکه به این صورت است که نیست و هستِ عالم هستی درهم فروشده و یکی شده باهم‌اند..

دال : و اما در رابطه با کلمه‌ی ( سِفر ) که عربی است و در واژه‌نامه این‌گونه آمده : کتاب، کتاب بزرگ، (هر یک از پنج کتاب اول عهد قدیم تورات). // این شناخت و این معنی، مَرا به این فکر انداخته که باید (سِفر پیدایش) بامعنی و مفهوم کتاب / نامی باشد برای تک‌تک موجودات مستقل دارای حیات / بمانند نطفه‌های علوم/ علومِ ریاضی شیمی فیزیک بانامِ (روح) که فوتون‌های نور هستند، / و (کوانتوم‌ها) که نطفه‌های خدایانِ هستی‌اند. / همچنین کوانتوم مانندها به‌مانندِ : انسان، حیوان، درخت، مورچه، کره‌ی زمین، منظومه‌ها، کهکشان‌ها، .... و هر دیگر موجود مستقل دارای حیات که در عالم هستی‌اند.

این پیشگفتار در تاریخ چهار‌شنبه13/02/1402 به‌روز گردید.

 

/ خدا و خداشناسی /

2/7/1399 : اکنون به این نتیجه‌ی قطعی رسیده‌ام که خدای هر موجود زنده‌ی دارای حیات بمانند : نطفه‌های خدایِ نیستی و هستی (که روح و ارواح، و کوانتوم‌ها هستند،) تا ویروس‌ها، سلول‌ها، انسان‌ها، حیوانات، گیاهان، زمین‌ها، خورشیدها، منظومه‌ها، / و (دیگر موجودات زنده و فعال) با مرکزیت و مدیریت دنیای درون خود، / خودِ آنها هستند.

الف : نطفه‌های خدا در دنیای درونِ انسان، نماد / وجدان و خِرَد و عاطفه ... می‌باشند / این وجدان و خِرَد و عاطفه، : در شرایط انسانی (انسانیت انسان)، / و در شرایط حیوانی  (حیوانیت حیوان). و ... و الا آخر هستند.

ب :  وجدان و خِرَد و عاطفه‌ای که باید در تعامل با دیگران و یادگیری‌های همیشِگی داور و قاضی، و از هر نظر حافِظِ خود و حافِظِ عالم هستی باشند. // در تاریخ 14/10/1401 به‌روز گردید.

 

5/7/1399 : البته انسان‌ها در همه‌ی زمان‌ها بجای اینکه سخنگوی خدای خود که در درون و پیرامون خود آنها است باشند. / تکرارکننده‌ی باورها و عقاید شخصی ی (جادوگران و بُت‌پرستان، و پیامبران و امامان و واپسگرایان) روزگارانِ گذشته و امروز خود بوده و هستند. // در تاریخ 4/4/1401 به‌روز گردید.

6/7/1399 : به باور من راه نجات و بیرون رفت از همه‌ی گمراهی‌های جاافتاده‌ی تاریخی، پیوستن به علم و دانش و مَعرفت، / و انسانیت و وجدانِ خودِ انسان، / و به تاریخ سپردن صدوبیست و چهار هزار پیامبر و افکار و عقایدِ آنها به این دلیل ساده که نتوانسته‌اند یک نظر درست و صحیح بدهند که خداوند چگونه انسان را آفرید، اما همه‌ی این پیامبران تلویحان و علناً این نظر انسان‌های غارنشین را پذیرفته‌اند و تکرار کرده‌اند که خداوند انسان را از آب‌وخاک و گِل آفریده. // به‌روز شده در تاریخ جمعه10/4/1401

 

/ در رابطه با، وجدان و انسانیتِ انسان / 18/12/1399 /

الف : / وجدان قوه‌ی باطنی است که خوب و بد اعمال به‌وسیله‌ی آن دَرک و ادراک می‌شود. / انسانیت انسان هم به معنی ی داشتن رفتار و کردار خوب مطابق با، اصول انسانی، و اخلاقی ی انسانی است. اصولی که در تک‌تک  نطفه‌ها و کوانتوم‌های وجود ما و دیگر موجودات نهادینه‌اند و می‌باید ما و دیگران، حتی نطفه‌های خدای نیستی و کوانتوم‌ها و کوانتوم مانندها، : مانندِ ویروس‌ها، / سلول‌ها، / درخت‌ها، / حیوان‌ها، / زمین‌ها،  / خورشیدها، / منظومه‌ها، و و ... . فَردان فَرد به آنها بِپیوندیم و هر یک، با قانون و قاعده‌های وجدان خود و خدای خود عمل کنیم.

ب : به عبارتی باید بپذیریم و سرافراز باشیم که ما انسانیم و الاغ توی طویله نیستیم کاه و جو بخوریم و عَروتیز کنیم، / ما انسانیم و میمون نیستیم که مقلدِ بی‌چون‌وچرای دیگران حتی / مقلد جادوگران و بت‌پرستان و پیامبران باشیم، / ما انسانیم و خدای دروغین و من‌درآوردی نیستیم که آفریده‌های خود را در آتش جهنم بسوزانیم و سُرب مذاب در گلویشان بریزیم، / ما انسانیم و نادان و خون‌خوار نیستیم که با : سرکوب کردن انسان‌ها، / تجاوز ناموسی کردن / قربانی کردن، / شکنجه کردن، / زنده‌به‌گور کردن، / خفه کردن / آتش زدن و در آتش انداختن، / شلاق زدن، / اسید پاشیدن، / دار زدن، / گلوله‌باران کردن، / سنگسار کردن، / از کوه پرت کردن، / سَربریدن، و بریدن دست‌وپا و انگشتان و و و / خون انسان‌های خدا گونه را درراه خدا !!! بریزیم، / بلکه باید گوش‌به‌فرمان خدای خود که انسانیت و وجدان و خِرَد و عاطفه‌ی ما هست باشیم و از آنها پیروی کنیم، نه از خداهای بی‌خردانی که بویی از انسانیت و وجدان نبرده‌اند و افکار و عقاید عهد حَجَری ی خود را به خداهای موهومشان نسبت و حواله می‌دهند.

ج : جالب اینجا است که در دین اسلام، جایگاه امربه‌معروف و نهی از مُنکر عوض‌شده به‌طوری‌که منکر در جای معروف و معروف در جای منکر قرارگرفته و می‌گیرد، برای مثال : از کوه پرت کردن و قطع دست‌وپا (طبق فرمایشات کارشناس دینی در تلویزیون جمهوری ی اسلامی) باید به‌گونه‌ای باشد که هنگام اجرای دستور خداوند، مُجرم زجر و عذاب بیشتری بکشد. نه اینکه داروئی بدهیم یا بی‌حسی کنیم که رنج و عذاب آن مسلمان کمتر شود.

 21/5/1401 : خانم محترمی در رابطه با فایل ارسالی ی من که نوشته‌ام / خداشناسی ی علمی آری ، ، ، پیغمبری هرگز. / پاسخی زیبا و ماندگار داده‌اند.

ایشان نوشته‌اند : {خدا شناسی؟ هیچکدوم ... از سن 14 سالگی وقتی خواندم ... که قرار است مسلمانان آنقدر کافر بکشند که خونشان (خون کافران) تا زانوی اسبشان برسد ... دیدم که این خدا را هرگز نخواهم پذیرفت ... اخلاق و اتیکت انسانی بدون خدا هم میسر است، فقط باید انسان بود و انسان ماند.}

 

/ خداپرستی‌های نُوین که همان بت‌پرستی‌های قدیم است. /

الف : تنها اتفاقی که افتاده این است که ما انسان‌ها، آن فرهنگ و اعتقادات جادوگری و بُت‌پرستی ی خود را تبدیل به پرستش گاو و میمون و عنکبوت و انسان‌های موهوم و انسان‌های جاندار و پیغمبران زبان‌دار نموده و آن‌قدر پیش رفته‌‌ایم که در عمل، گفتار و کردار این پیامبران را گفتار و کردارِ خداوند دانسته‌ایم و نادانسته به فرامین آنها عمل کرده‌ایم و می‌کنیم.

ب : در ادامه‌ی این بُت‌پرستی‌های نُوین همه‌ی پیامبرانی که در جاه و مقام بُت قرارگرفته‌اند تا آنجا بزرگنمایی شده‌اند که خودشان و ما، / آنها را خودِ خدا، / فرستاده‌ی خدا، / فرزند خدا، / روح خدا، / سایه خدا، /سخنگوی خدا، / دست خدا / کسی که خداوند با نور خود او را نمایان کرده، / و ... و ... و ... می‌دانیم.

ج : هرچند ما انسان‌ها در این دور و زمانه اعتقاد و باور داریم که از دوران جادوگری و بت‌پرستی عبور کرده‌ایم و به خداپرستی رسیده‌ایم اما چنین نیست و هنوز که هنوز است ما در یک دایره‌ی بُت‌پرستی نوین بانام پیغمبر پرستی قرار داریم نه خداپرستی.

 آیا خدای شما / خدایی است که انسان‌ها را از آب و خاک و گِل آفریده و روح خود را در آن دمیده.

آیا خدای شما / خدایی است که روز اول آفرینش انسان / به حَوا همسر حضرت آدم فرموده : هیچ سیبی از درخت‌های سیب بهشت نخورَد.

آیا خدای شما / خدایی است که آدم و حَوا را به خاطر سرپیچی از فرمان او و خوردن یک سیب، !!!!! از بهشت بیرون کرده.

آیا خدای شما / خدایی است که آب‌های رودخانه‌ی نیل را از حرکت انداخته و سد آبی ساخته تا پیروان ویاران حضرت موسی بتوانند سالم از رودِ نیل عبور کرده آن‌سوی رودخانه روند.

آیا خدای شما / خدایی است که عصای موسی را تبدیل به اژدها کرده.

آیا خدای شما / خدایی است که با اشاره‌ی انگشت ویا شمشیرِ پیامبر او به سمت ماه، ماه دونیمه شده.

آیا خدای شما / خدایی است که روزی از آسمان به زمین آمده با دختر باکره‌ای هم‌بستر شده و .... و در بزرگ‌سالی فرزندِ خود را به مقام پیغمبری رسانده.

آیا خدای شما / خدایی است که فرشته‌ی خود را، با پیامِ پیغمبری، به درب غاری که محمدابن عبدالله در آن بوده فرستاده و از او خواسته بخواند و پیغمبر او فرموده خواندن بلد نیست.

آیا خدای شما / خدایی است که روزی روزگاری پیغمبر خود را به آسمان نزد خود دعوت نموده و پیغمبر او سوار بر اسب از فراز گنبد مسجدالاقصی به آسمان نزد خدا رفته.

آیا خدای شما / خدایی است که به پیغمبر خود گفته کشتی بزرگی بسازد و از هر موجود زنده‌ی جاندار یک زوج  نر و ماده در آن کشتی جا بدهد تا از خطر غرق شدن در سیلاب روان شده از سوی خدا در امان باشند.

آیا خدای شما / خدایی است که در خواب حضرت ابراهیم به او گفته فرزند پسر خود را قربانی ... کند و روز عمل، کاردِ سربریدن او را از کار انداخته و گوسفندی برای ذبح بجای فرزندش فرستاده.

در حاشیه / 9/12/ 1401/ به‌درستی به این فکر افتاده‌ام که اگر خدای حضرت ابراهیم آن زمان نظر خود را در رابطه با قربانی شدن فرزند عوض نمی‌کرد / این زمان / ما زیارت کنندگان خانه‌ی خدا، بعد از زیارت، چه خاکی بَر سَرِخود می‌کردیم. !!!!!

آیا خدای شما / خدایی است که به پیغمبر خود با داشتن چندین زن عقدی، و نامحدود زن‌های اسیرشده در جنگ‌های او، که حاضر نشده بودند به دین اسلام به پیوندند گفته : تو پیغمبر من، هر زن شوهردار و بی‌شوهری را که دیدی و پسندیدی، آن زن  به همه‌ی مردان عالم هستی، حتی به شوهرانشان، حرام و نامحرم می‌شوند، و فقط تو که آخرین پیغمبر منی آزادی، هم‌خوابه و هم‌بستر با همه‌ی آنها شَوی.

آیا خدای شما / خدایی است که فرموده هر زن شوهردار با مرد نامحرمی نزدیکی کند را در گودالی محبوس کرده آن‌قدر سنگسارش کنند تا بمیرد. / و در مقابل آن / به همه‌ی مردان حتی مردانِ زن و بچه‌دار هم اجازه داده با داشتن همسر و فرزند، هرچند زن دیگر که می‌خواهند، بگیرند و پاسخگو هم نباشند.

آیا خدای شما / خدایی است که فرموده / ز گهواره تاگور دانش بجوی / و بعد آمده زن‌ها را مستثنا کرده گفته زن‌ها نباید به دنبال عِلم و دانش و آگاهی بروند. / مانند حکومت اسلامی ی افغانستان / و حکومت اسلامی ی ایران که ذره ذره دارد دنباله رو حکومت اسلامی ی افغانستان میشود.

در حاشیه / یک / 25/01/1402/ شاید حکومت اسلامی ی ایران بعد از چهل‌وسه سال مدارا، / از خواب خرگوشی انسانی ی خود بیدار شده با به خطر انداختن چندماهه‌ی پخش گاز بیمار کننده‌ی نامعلوم در مدارس دخترانه ایران / می‌خواهند طبق فرمانِ خداوند و پیغمبرشان / زنان و دختران ایران را / به جایگاه لعنتی ی بی‌سوادی و نادانی و خِرفتی ی حاکمان اسلامی ی افغانستان برسانند.

در حاشیه / دو / 25/01/1402 / خاک‌برسرِ ما و دین‌مداری‌هایمان که اسیر و برده‌ی این خدانشناس‌های ذوب‌شده در ایمان و دینِ پیغمبری شده‌ایم.

در حاشیه / سه / 25/01/1402 / خیلی جالب است که در یک حکومت اسلامی ایرانی، رئیس‌جمهورش می‌داند که هزار و چهارصد سال پیش روز عاشورا امام حسین درِ گوشِ اسبِ خود چه گفت، اما نمی‌داند که صبح جمعه‌ی همان روز بنزین ارائه‌شده در پمپ‌بنزین‌های کشورش گران شده، / و باز همین رئیس‌جمهور و نیروی انتظامی‌اش می‌توانند پس از جستجو و پیگیری ی چندروزه، فرد خاطی ی به آتش کشیدن زباله‌ی توی خیابان را پیداکرده به اشد مجازات (اعدام) برسانند. اما همین رئیس‌جمهور و نیروی انتظامی ی او بعد از چندین ماه پیگیری و جستجو هنوز نتوانسته‌اند و نمی‌توانند سرنخی به‌دست آورند و بیابند خاطیان پخش‌کننده‌ی چندماهه‌ی گاز سمی در مدارس دخترانه‌ی سراسر کشورشان، چه کسانی و چه گروه‌هایی هستند و بوده‌اند. // تو خود حدیث مفصل بخوان از این مُجمل.

/ اگر من خدا بودم /

یک : اگر من خدا بودم / این‌قدر نادان و ناآگاه و بی‌خِرَد نبودم که در درازای عمرِ کره‌ی زمین تا این زمان صدوبیست چهار هزار انسان با رسالت پیامبری فقط از میان انسان‌های ساکن در یک جغرافیایی ی کوچک انتخاب کنم و دیگر انسان‌های روی کره‌ی زمین را نادیده بگیرم بلکه به‌درستی بالای صد هزار از این پیامبران را از دیگر سرزمین‌های کره‌ی زمین انتخاب می‌کردم.

در حاشیه / یک / پرسش اینجا است که این خدای پیغمبر فرست در روز قیامت برای هفتاد هشتاد درصد از انسان‌ها که در دوران حیات خود در سرزمین‌های دور از خاورمیانه بوده‌اند و پیغمبر و راهنما نداشته‌اند چه فکری کرده و چه تشویق و تنبیه‌هایی در نظر گرفته.

دو : اگر من خدا بودم / به پیامبر خود چِکِ سفید امضاء نمی‌دادم که در کوی و برزن، درب منازل، و میان قوم و قبیله‌ها و قافله‌ها، به بندگان من بگوید او پیامبر من است و با آنها وارد جنگ شود و آن روسیاهی‌ها را برای من که خدا هستم به بار آورد.

سه : اگر من خدا بودم / همان روز اولِ آفرینش، انسان‌ها را به‌صورتی می‌آفریدم که هیچ احتیاجی به پیغمبر و راهنما نداشته باشند و این سهل‌انگاری و اشتباه من باعث‌وبانی نشود در طول تاریخِ حیات زمین، / میلیون‌ها میلیون انسان / از دَمِ تیغ جهالت و حماقت بگذرند وزنان و دختران و پسران آنها به برده‌ی جنسی و کاری تبدیل‌شده در بازارهای برده‌فروشی فروخته شوند.

در حاشیه / یک / البته خود من به این شناختِ دقیق رسیدهام که آفریدگار عالم هستی (خداوند)، همه‌ی موجوداتِ دارای حیات و محور مغناطیس را / با شروع از نطفه‌های خدا تا آخرین نقطه‌ی پایانی ی هستی، / عاقل و بالغ و دانا و هوشمند، همچنین مستقل و خودمختار و خودآگاه آفریده درحالی‌که، نطفه‌های خدایی ی خود (روح و ارواح و کوانتوم‌ها) را، / مُدیر و مدَبر / و صدرنشینِ وجود همه‌ی موجودات دارای (حیات و محور مغناطیس) نموده. / به عبارتی خدا در وجود و پیرامونِ همه‌ی موجودات هَست و احتیاجی به فرستادن پیغمبر نبوده و  نیست، همان‌طور که هیچ پیغمبری  برای دیگر موجودات نیامده.

در حاشیه / دو / شاید کسانی باشند که نتوانند بپذیرند موجوداتی مانند (زمین و خورشید و گیاه،) و بی‌نهایت انواع دیگر، بالغ و عاقل و دانا و هوشمند باشند، / اما / با توجه به قانون‌مندی‌های علمی ی بین ذرات در سراسر کائنات، مخصوصان وجود نطفه‌های خدا به‌مانند : {/ روح و ارواح که نطفه‌های خدایِ نیستی‌اند) / و / کوانتوم‌ها و کوانتوم مانندها که نطفه‌ها و خداهای هستی‌اند. /} : نشانه‌های خوبی برای پذیرش دانایی‌ها و هوشیاری‌های موجودات مستقل / با شرایط وجودی ی داشتن محور مغناطیس وجود دارد. / مانند : نطفه‌های خدا و کوانتوم‌ها / و کوانتوم مانندهای خدا گونه، (که سلول‌ها، ویروس‌ها، انسان‌ها، گیاهان، حیوانات، ووو ... ) و کره‌ی زمین که دقیقان یک شبانه‌روز به دور خود و یک سال به دور خورشید می‌چرخد.

چهار :  اگر من خدا بودم / نادان و فرومایه و پَست و جنایتکار نبودم که به پیغمبر خود بگویم :

: اگر انسان‌ها، پیامبری ی شخص تو را نپذیرفتند آنها را بِکش، دارایی‌هایشان را غارت کن، حتی پس از کشتن و غارتِ همه‌چیزِ آنها، خودت همراه با همراهان جنایتکارِ تحت فرمانت، زنان و دختران و خواهران و مادران و پسران نوجوان آنها را به اسارت بگیرید و طولانی‌مدت با آنها هم‌خوابه شوید و به آنها تجاوز جنسی کنید. / بعد از آن‌هم به‌مرورزمان و سیر شدن از آنها، / آن اسیران را در بازارهای برده‌فروشی به فروشید تا از فروش آنها به مال و ثروت دیگری برسید و در این میان (خریداران خدانشناس اسیران هم) به لذایذ جنسی حیوانی ی خود برسند .... 24/6/1401 // به‌روز شده 8/11/1401 .

در حاشیه / یک / وای بَر ما و خداشناسی‌ها و دین‌مداری‌هایمان، که غرق در دروغ و دَغَل‌های دینی و پیغمبری است. / به باور من وقتی خدایی چنین پیام و دستوری به پیامبر خود می‌دِهد، // نَه آن خدا خداست و نَه آن پیغمبر (پیامبرِ) خدا. //

در حاشیه / دو / کاربَری در فیس‌بوک این‌گونه پیام داده : {خدایی که برای عدم باور به خودش، شمارا محکوم می‌کند به زندگی ابدی در آتش  جهنم، اما حاضر نیست برای اثبات وجودش حتی یک مدرک منطقی و فاقد ابهام نشان دهد، خدا نیست بلکه افسانه است.}

در حاشیه / سه / در ادامه‌ی این گفتار لازم است به این سخنرانی ی آیت‌الله خمینی هم توجهی بکنیم که خطاب به روحانیون و دیگر مبلغان دینی اسلامی  فرموده‌اند :

{{ شما احکام اسلام را نرید سراغ احکامِ فقط نماز و روزه، / آنها را هم باید بگید اما / احکام اسلام که منحصر بر این نیست. / شما سوره‌ی برائت را بَرا مردم چرا نمی‌خونید .... / شما آیات قتال را چرا نمی خونید. / هِی آیات رحمت را می خونید. / قرآن با اشخاصی که مُسلم‌اند و معتقدند و ایمان به خدا دارند به برادری رفتار می‌کند، / با اشخاصی که برخلاف این هستند آنها را می‌گوید : بکشید، بزنید، حبس کنید، / اشِداء علل کفار / شما همون طرف شو گرفتید زمینم می‌خورید. / امیرالمؤمنین اگر بنا بود که هِِی‌هِی مسامحه کند / خوب این فلاکت ... شمشیر نمی‌کشید هفتصد نفر را یک‌مرتبه بکشد تا آخر، / اون اشخاصی که قیام کرده بودند به ضدش، کافری ضد اسلام بود دیگر، / تا آخرش می‌کشه و چند نفر که فرار کردند ... بعدم / همه ... را مصادره کردند .....}}

در حاشیه / چهار / در واقعیت اَمر، اعمال و رفتارهای پیامبر اسلام ویاران او / و این کشتارِ (هفت‌صد نفر توسط امیرالمؤمنین جانشین اول او) و کشتارهای تاریخی ی مسلمانان از هزارو چهارصد سال پیش تا این زمان / همچنین سربریدن ایرانی‌هایی که حاضر نبودند مسلمان شوند توسط سردار رشید اسلام در شهر .... ایران، و جوی خون راه انداختن و آسیا کردن گندم با خون ایرانی‌ها و تولید آرد و نان برای مسلمانان مهاجم، / هرچند آموزه‌ها و فرامین (خدایی، پیغمبری، اسلامی است) گناه که اصلان نیست هیچ، بی‌اندازه ثواب هم هست.

در حاشیه / پنج / جانشینی ی امیرالمؤمنین در نبود پیغمبر اسلام نتیجه‌ی همین ثواب‌ها است ؟؟؟ .... ببخشید کشتارها و جنایت‌ها است.

در حاشیه / شش / نمونه‌ی امروزی ی این وحشیگری‌ها از نوع دینی، / اول، حکومت‌های  اسلامی‌ی افغانستان و ایران و بعدازآن، دولتها ... و گروه‌های متعدد اسلامی‌اند مانند : اسارتِ زنان ایزدی، و دویست و هفتادوشش دختر اسیر نیجریه‌ای، دخترانی که به جرم مدرسه رفتن و درس خواندن، با فرامین (دینی پیغمبری اسلامی) در اسارت گروه‌های اسلامی‌اند و شب‌ها در بستر گروگان گیرها (هم‌خوابه‌های جانشینان پیامبر اسلام) هستند و روزها (قاریان قرآن‌اند).

در حاشیه / هفت / البته خودِ من به‌درستی پذیرفته‌ام که (آفریدگار عالم هستی با واقعیتِ علوم ریاضی شیمی فیزیکی، به‌صورت محور مغناطیس هیچ زمانی هیچ پیغمبری نفرستاده بلکه / همه‌ی موجودات دارای حیات و محور مغناطیس را که ماهیت اولیه نطفه‌های خدای هستی (کوانتوم‌ها) دارند ازجمله انسان‌ها را، پیامبر و پیام‌گیر خودشان نموده، / درنتیجه باید همه‌ی انسان‌ها، و دیگر موجودات عالم هستی، خدا و پیغمبر خود را که در درون و پیرامونِ وجود خودشان  هست بشناسند و از حقیقت پاک و پاکیزه‌ی وجودِ او که همیشه با آنها است پیروی کنند. // در تاریخ 27/01/1402به‌روز گردید.

در حاشیه / هشت / در جهان هستی ی ما بدترین، کثیف‌ترین، غیرانسانی‌ترین، و جنایت‌کارانه‌ترین آموزه‌های دینی، بعضی از آموزه‌هایی  است که پیامبر اسلام از قول خداوند فرموده : مانند به درب منازل مردم و میان قوم و قبیله‌ها رفتن و وارد جنگ شدن با آنها (( بَرای تَحمیل به‌زور پیغمبری ی خودِ او و دیگر آموزه‌هایش )) مانند جهاد درراه خدا و محارب باخدا که توسط پیامبر اسلام و مسلمانان در مدینه اجرا و ادامه یافت تا امروز که همه‌ی آخوندهای : شیعه، / سُنی، / حنفی، / شافعی، /طالبانی، / جهاد اسلامی، / القاعده، / الشباب، / انصار الاسلام، / بوکوحرام، / داعش، ... / و داعش‌آخوندهای حاکم ایرانی، خودشان را جانشینانِ خدا و پیامبر خدا بدانند و حکومت بر مردم و جهاد درراه خدا را وظیفه‌ی شرعی ی خود دانسته اقدام به کشتار و تجاوز به جان و مال و ناموس مردم کنند. // در تاریخ 14/7/1401 به‌روز شد.

در حاشیه / نُه / 19/7/1400 / یکی از نتایج مشعشع محارب باخدا و رسول خدا که پیامبر اسلام فرموده، این سخنرانی ی امام‌جمعه‌ی اردبیل است که در  اینستاگرام آمده. / ایشان فرموده‌اند :

{{« ایران دیگر متعلق به ایرانیان نیست، ایرانیان باید این را بدانند که سال 1357 ما آن را فتح کردیم و به غنیمت گرفتیم لذا ،،،، نه‌تنها جزیره کیش را می‌فروشیم بلکه هر قسمت از این سرزمین را که دلمان بخواهد خواهیم فروخت و به هیچ‌کس هم مربوط نیست. اگر کسی صدایش دربیاید و اعتراض کند محارب باخدا و رسول خدا است و حکمش اعدام است »}}

قبل از هر چیز، اول باید خوشحال باشیم و خدا را شکر کنیم که این روحانی ی نا عزیز، همه‌ی دانایی‌ها و توانایی‌های روحانیت را (که فرمان‌های خدایی پیغمبری اسلامی است) به رخ مردم ایران نکشیده و فقط به یک مورد اشاره‌کرده که مصادره‌ی اموال است، درحالی‌که همه‌ی روحانیون از صدر اسلام تاکنون طبق فرامین خدایی پیغمبری اسلامی ی خود، وظیفه‌ی شرعی دارند، // هَم سرزمین‌ها و اموال کافران را مصادره کنند، و هم همسران و مادران و دختران و پسران آنها را به ‌اسیری و بردگی و تجاوز بگیرند و ببرند، // و پس از سیر شدن از مَواهِبِ (جنسی، و مالی ی خدا رسانده به آنها) / اسیران را در بازارهای برده‌فروشی بفروشند تا به مواهب مالی ی بیشتری برسند.

به‌درستی این نظر و نوشته‌ی من بی دلیل و مدرک نیست چراکه :

در اول (انقلاب پنجاه‌وهفت)، زمانی که آخوندها افسرانِ ارتش و دیگران را اعدام کردند و مورد هجمه‌ی جامعه قرار گرفتند که چرا اعدام کردید. یک روحانی ی (جانشین خدا و پیغمبر خدا،) در پاسخ به مردمِ آن زمان فرمودند ..... // گفته‌های او دقیقان یادم نیست .... // اما کُلیتِ مطالب او این بود که // ما مردم ایران باید خوشحال و شکرگزار باشیم که روحانیون ایران / جهنم را به‌جان‌ودل خریده‌اند / و سراغ زنان اعدامی‌ها نرفته‌اند. // یعنی اینکه از به اجرا درآوردنِ وظایِفِ شرعی، خدایی، پیغمبری، خود / که تجاوز به همسران و مادران و دختران و نوجوانان پسر آنها است  عدول کرده‌اند.

البته این روحانی ی ذوب‌شده در فرامین پیغمبری اسلامی، فقط نام همسر اعدامی‌ها را به زبان آورد و نامی از مادران و دختران و پسران نوجوانِ آنها که اجازه‌ی (خدایی پیغمبری اسلامی) دارند به آنها هم تجاوز کنند به میان نیاوَرد. // در تاریخ 22/12/1401 به‌روز گردید.

در حاشیه / ده / درهرصورت به باور من این روحانی ی اردبیلی ی صاحب ایران شده هم مقصر نیست، چراکه، او طبق قوانین اسلامی محمدی خداوندی ی هزاروچهارصد سال پیش، خود را جانشین خدا و پیغمبر خدا می‌داند و باید هم مثل آنها فرمان اعدام محارب باخدا و رسول خدا وووو  بدهد. /

در حاشیه / یازده / مقصران اصلی ی این بِلبِشوها، / هرج‌ومرج‌ها، / و خرتوخری‌ها، / همه‌ی جادوگران و بت‌پرستان و پیامبران روی زمین‌اند که نظرهای شخصی ی خود را به خداهای من‌درآوردی ی خود نسبت داده‌اند و ما انسان‌های، خوش‌باورِ عَصرِ اتُم، و سفرکرده به فضا و کُره‌ی ماه هَم، / میلیونی و میلیاردی پیروِ بی‌چون‌وچرایِ این صد و بیست‌وچهار هزار پیغمبر شده‌ایم و خداهای آنها را که خودشان هستند پذیرفته‌ایم. // در تاریخ 22/11/1401 به‌روز گردید.

در حاشیه / دوازده / گفتمانِ این روحانی ی اردبیلی و همه‌ی روحانیونِ (فاتِحِ ایران)، نشان‌دهنده‌ی این حقیقت است که شخص خودِ او، و دیگر روحانیون و اشخاصِ مانند او ایرانی نیستند و یک قومِ شیطان‌صِفتِ خدانشناسِ پیروز شده در جنگ با ایران و ایرانیان هستند که باید گورشان را از کشور پاک و پاکیزه‌ی ایرانِ اهورایی گُم کنند. // در تاریخ 18/11/1400 به‌روز گردید.

پنج : اگر من خدا بودم / باکمی فکر گند نمی‌زدم و به پیغمبر خود نمی‌گفتم شراب مقدس است و بودن و خوردنش را (مخصوصان در مراسم مذهبی) آزاد نمی‌کردم و وعده‌ی بهشت به او و پیروانش نمی‌دادم، / و درجایی و زمانی دیگر به پیامبرِ خود و پیروانش، خوردن شراب را حرام نمی‌کردم و وعده‌ی شلاق در این دنیا و سوزانده شدن در آن دنیا نمی‌دادم ... .22/07/1400 // در تاریخ 07/12/1401 به‌روز گردید.

در حاشیه / یک / 16/7/1400 / روزی با دوستی مسلمان و مؤمن مشغول صحبت بودم و ایراد گرفتم این چه خدایی است که روزی به ‌/ پیامبر خود می‌گوید شراب مقدس است و وعده‌ی بهشت می‌دهد و روزی دیگر به پیغمبری دیگر می‌گوید شراب حرام است و خوردن آن را وعده‌ی شلاق و جهنم می‌دهد. / دوست من خیلی قَوی، و متکبرانه و طلبکارانه جواب داد، / درسته که خداوند گفته بوده شراب مقدس است اما وقتی دیده !!! مردم با خوردن شراب مست می‌شوند آن را حرام کرده. !!!! // تو خود حدیث مفصل بخوان از این خداشناسی‌های دینی و پیغمبری که خدایشان از قبل نمی‌دانسته انسان‌ها با خوردن شراب مست می‌شوند.

در حاشیه / دو / 06/12/1401 / با توجه به این مورد پذیرفته‌شده که خداهای پیامبران یک خدا آن‌هم به گفته‌ی پیغمبر اسلام فقط الله بوده و هست، / و با توجه به اظهارنظرهای دو پیامبر او (عیسی و محمد در رابطه با خوردن و نخوردن شراب) که عاقبتش بهشت و جهنم است، نمی‌توان پذیرفت و مثل روز هم روشن است که گفته‌های این دو پیامبر گفته‌های خدایی نیست.

یک : به باور من حضرت عیسی به این دلیل شراب را مقدس و خوردن آن‌را حلال اعلام کرده که پذیرفته بوده بهشت و جهنمی هست، که در  بهشت آن جوی شراب برای خوردن درحرکت است.

دو : هرچند حضرت محمد هم می‌دانسته و پذیرفته بوده که روز قیامت در پیشگاه خداوند، بهشت و جوی شراب و جهنمی هست / اما زمانی که می‌دیده بعضی از پیروان او با خوردن شراب بهشتی، بی‌محلی و کم‌لطفی به او دارند / شرابِ بهشتی را که خداوند آفریده و خود حافظ آن بوده و هست، حرام کرده‌ تا در این دنیا، بزرگ‌منشی و شاخصی ی حضرت او در مقابل پیروانش حفظ شود. // تو خود حَدیث مفصل بخوان از این مُجمل.

در حاشیه / سه / با توجه به این شناخت که / علومِ ریاضی شیمی فیزیک ، / خدای آفریننده و به سامان رساننده‌ی هستی است، به این شناخت و نتیجه‌ دیگر می‌رسم که / جادوگران / بُت‌پرستان، / و بُت‌های بت‌پرستان و پیامبران، / هیچ‌یک از آنها، نه پیامبر خدا و نه واسطه‌ای بین (خدا و انسان) بوده‌اند / بلکه (فقط و فقط) مدعیانِ پیغمبری بوده‌اند تا دیگران، پیامبر بودنِ آنها را بپذیرند و آنها هم، بر هم‌پالِکی‌های نادان‌تر از خود، رهبری و سَروری داشته باشند // این سه حاشیه در تاریخ 27/01/1402 به‌روز شد.

شش : اگر من خدا بودم/  زمانی که دَه‌ها فیل و فیل‌سوار برای خراب کردن خانه‌ی من حرکت می‌کردند پرنده‌های ابابیل را برای نابودی ی آنها نمی‌فرستادم و فیل و فیل‌سوارها را دونیمه نمی‌کردم، بلکه اجازه می‌دادم آنها به خانه‌ی من (که هرچند آن زمان بتکده بود) برسند و آن را خراب کرده و هرچه می‌خواهند شادی کنند. / و بعدازآن، / منِ خداوند در حضور خودشان فرمان می‌دادم دیوارِ خراب‌شده‌ی خانه‌ی من دوباره به‌صورت اول سر جایش قرار گیرد و اگر هم آنها باز خراب می‌کردند من دوباره می‌ساختم. حتمان در این گیرودار من پیروز می‌شدم و آنها بدون اینکه خونی ریخته شود، به خانه‌ی من، و بُت‌های توی آن می‌پیوستند.

هفت : / اگر من خدا بودم / به هر صورت لزومی نداشت خودم از میانه‌ی آتش فقط با یک نفر و فرشته‌ی من با دیگری از درب غار و و و .... گفتگو کنیم بلکه خدایی‌تر و انسانی‌تر این بود که خودم یا فرشته‌ی من و یا هر دو، در میان زمین و آسمان فریاد بزنیم پیامبر ما نامش چیست و از بندگانِ خود بخواهیم از او پیروی کنند. // به‌درستی اگر چنین می‌شد همه‌ی مردمان کره‌ی زمین با هر زبان و هر فرهنگ، پیام ما را می‌شنیدند و می‌فهمیدند و می‌پذیرفتند و هیچ خونی هم از کسی ریخته نمی‌شد، و اموالی به غارت و جان‌ها به اسارت و بردگی نمی‌رفت.

هشت : اگر من خدا بودم / یک داستان بچه‌گانه‌ی بی‌سروتَه و نَشُدنی، سرِ هم نمی‌کردم که نوح پیامبر بافرمان من کشتی ی بزرگی بسازد و از تمام موجودات زنده به‌جز (فرمان نَبَرانش) یک زوج در آن کشتی جا بدهد تا از گزند غرق شدن در سیلاب روان شده از سوی من در امان باشند.

 نُه : اگر من خدا بودم / البته اگر من خدا بودم و حق خدایی ی من بود فَرمان نَبَرانِ حضرت نوح را در سیلاب غرق کنم، و دقیقان می‌دانستم که این‌یک وظیفه و فرمان خدایی است / از خدا بودن خود پشیمان شده به انسانیتم برمی‌گشتم و از (خدای خود) که (وجدان و خِرَد و عاطفه‌ام می‌باشند) بهره‌مند می‌شدم. // در تاریخ 08/11/1401 به‌روز گردید.

در حاشیه / مطلب پایانی اینکه : من اگر خدا بودم، انسان‌ها را به گونه‌ای می‌آفریدم که هیچ‌گاه نتوانند خود را خودِ خدا، ویا پیغمبر خدا بنمایانند و وحشی‌وار تا آنجا پیش روند که در لحظه‌ی سَربریدن و مُثله کردنِ فرزندانِ خدا، و تجاوز به ناموس و غارتِ اموال آنها، نام  خدا را به میان آورند و فریادِ ( الله اکبر ) سَر دِهند.

 

در حاشیه‌ی : / وجدان و خِرَد و عاطفه /

وجدان : وجدان با ماهیت علوم ریاضی و خدا گونگی ی (مَرد)، که سه فضا لایه (قرمز و نارنجی و زرد) با نام نوترون می‌باشند، خوب و بد اعمال درون و بیرونی ی ما را  / بیشتر از زنان / دَرک و مدیریت می‌کنند.

خِرَد / خِرَد با ماهیت علوم شیمی و خدا گونگی ی (مرد و زن) سه فضا لایه (سبز و سبز و سبز) بانام بُعدِ زمانِ می‌باشند که خوب و بد اعمال درون و بیرونی ی ما را / یگانه و یک جورِ (مردانه زنانه) / درک و مدیریت می‌کنند،  

در حاشیه / یک : فضا لایه سبز با ماهیت وجودی ی علوم شیمی، مدیریت همه‌ی احساسات / درونی و بیرونی، / و زنانه‌مردانه‌ی ما / مانند : دَرک و ادراک، / آگاهی، دانش، / بینش، / دانایی، / حکمت، / عقل، / شعور / عِلم، / فراست، / لُب : (مغز، خِرَد، عقل،) / فهم، / نقیبت، / هوش، ... // نهایت : علم و دانش و دانایی، و ..../ و زمان‌سنجی‌های عالم هستی که حرکت‌ها و گردش‌ها است، ناظر و مدیر و عمل‌کننده می‌باشند.

در حاشیه / دو / با شناختِ ماهیت بُعد زمان که علوم شیمی است، و شناختِ معنای شعور که دریافتن و درک فهم و بینش و خِرد .... است می‌باید خدای تصمیم گیرنده‌ی زنانه مردانه ی وجود انسان‌ها و همه‌ی کوانتوم‌ها و کوانتوم مانندهای عالم هستی، بُعد زمان که عقل و شعور و خِرَدِ موجودات عالم هستی است باشد.   

عاطفه : عاطفه با ماهیت علوم فیزیکی و (خدا گونگی ی زن)، سه فضا لایه (آبی و نیلی و بنفش) بانام پروتون می‌باشند / که موارد احساسی عاطفی یِ درونی و بیرونی ی کوانتوم‌ها و کوانتوم مانندها را / بیشتر از مردان / دَرک و مدیریت می‌کنند. // در تاریخ 8/12/1401 این حاشیه به‌روز گردید.

الف : حقیقت این است که از اول پیدایش انسان بر روی زمین تاکنون، همیشه انسان‌ها غوطه‌ور در خرافاتِ جادوگری و بت‌پرستی و پیغمبر  پرستی، و دیگر نادرستی‌های پیرامون خود بوده و هستند که دو موردِ آنها بدترین‌اند:

یک : یکی برده‌ی (جسمی، کاری، سکسی شدن،) انسان‌ها است که بالاسری‌های آنها / برده‌داران، / فرمانروایان، / پادشاهان، / سرداران، / خَوان‌ین (خان‌ها)، / و کدخداهای روستاها و محلات / نهایت همه‌ی مردم در تقابل با یکدیگر بوده‌اند و هستند.

دو : و دیگری برده‌ی (روحی، خدایی، پیغمبری، است) که بالاسری‌های آنها خدایان و جادوگران و بُت‌ها و پیغمبران و فرشته‌ها و شیاطین و بهشت و جهنم و روز قیامت و و و ... می‌باشند که هرچند خود آنها حضور فیزیکی ندارند اما شمشیر و شلاق و زخم‌زبان‌های آنها به‌صورت گفته‌های خداوند از زبانِ : جادوگران، / بت‌های بت پرستان / پیغمبران، / کتاب‌های مقدس، / روایات مذهبی، / و کشیش و موبد و امام و آخوند و قُطب و مُغ و ... همیشه جسم و روح انسان‌ها را عذاب داده و می‌دهند و آنها را از آفریدگار همه‌فن‌حریف خود که علومِ ریاضی شیمی فیزیکی می‌باشند دور کرده به قهقرا برده‌اند و می‌برند.

/ حقیقت چیست ؟ :

/ حرف آخر /

الف : به باور من، ما انسان‌های مدعی ی دارای فرهنگ و تمدن، با پشت سر گذاشتن دوران غارنشینی، و گذشتن از مرزهای جادوگری و بت‌پرستی و پیغمبری، و پیغمبر پرستی، که جمیعان به‌زعم خود ذوب در خدا و دین خدا و پیامبر خدا هستیم، باید به این شناخت و حقیقت رسیده باشیم که بدانیم و بپذیریم آفریدگارِ عالم هستی علومِ ریاضی شیمی فیزیک بانام خدا است، / خداوندی که بَری از همه‌ی گمراهی‌ها، و پَستی‌ها و سیاه‌کاری‌های مرتبط با بهشت و جهنم و روز قیامت، همچنین رذالت‌های موجود درآموزه‌های انسانی و جادوگری و بت‌پرستی، و پیغمبرپرستی و دینی وایمانی است.

ب : ازآنجاکه در تمام دوران حیات کره‌ی زمین، انسان‌های فرصت‌طلبِ دروغ‌گوی خودبزرگ‌بین و خود پیغمبر بین، دانایی‌ها و نادانی‌های خود را زیر چتر جادوگری و بت‌پرستی، و دین‌داری و پیغمبری و پیغمبر پرستی، به آفریدگارِ عالم هستی که خداوند هستی است نِسبَت داده‌اند و می‌دهند، و ما انسان‌های ناآگاه‌تر از خود را دنباله‌رو خودکرده‌اند، // می‌باید // ما همِگان با هر دین و ایمان و عقیده، / از افکار و رفتار و گفتارهای نابخردانه‌ی انسانی و دینی و پیغمبری ی خود، دوری جوییم و باخدای خود و وجودِ فرهیخته‌ی خود باشیم، به همان ترتیب که یک نطفه‌ی خداوندِ هستی / یک سلول، / یک مورچه، / یک درخت، / یک شیرِ درنده، / و یا کُره‌ی زمین و خورشیدِ کوانتوم مانند ... و دیگران هستند.

/ خَتم کلام / یک /

19/2/1400 : تاکنون با قاطعیت و کارایی به این نکات کلیدی رسیده‌ام که آفریدگار عالم هستی علوم ریاضی شیمی فیزیکی است با ساختار وجودی ی دستگاه مختصات سه‌بُعدی ی دکارتی و عملکردِ محور مغناطیسی، که عالَم هستی و همه‌ی موجودات عالم را به‌مانند : پایه و اساس اصل وجودی خود در عالم، { نطفه‌های دو گونه‌ی، نیستی (روح و ارواح)، و هستی ( کوانتوم‌ها و کوانتوم مانندها ) } با شکل و شمایل‌های بی‌نهایت متفاوت / پدید آورده و می‌آوَرَد.

الف : ذات و سِرشتِ آفریدگار عالم هستی که خدای نامحسوس است علومِ ریاضی شیمی فیزیک است.

ب : بُنیاد وجودی ی این خدای نامحسوسِ آگاه و هوشیار و هَمه‌فَن‌حریفِ ریاضی شیمی فیزیکی، سه محور نامحسوس x.y.z دستگاه مختصات دکارتی است که خودبه‌خود، الگوی اسکلت‌ها و ساختار وجودی ی همه‌ی فضا-زمان‌ها بصورت محور مغناطیس. / از نطفه‌های خدای نیستی، تا همه‌ی کوانتوم‌ها و کوانتوم مانندها (که خدا گونه‌های هستی‌اند) شده‌اند. 27/12/1401 // چهارشنبه 13/02/1402 به‌روز شد.

در حاشیه / یک / برابر و یکی شدن وهمانند شدنِ سه محورِ x.y.z دستگاه مختصات ریاضی ی دکارتی با نُه بُعد فضا-زمان این‌گونه خواهد بود. : محور x نماد سه بُعدِ نوترون // محور z نماد سه بعدِ زمان (سه فضا لایه سبز) // محور y نماد سه بُعدِ پروتون، که جمیعان باهم محور مغناطیس بوده و هستند و خواهند بود. // شنبه 8/12/1401 به‌روز شد.

در حاشیه / دو / 29/3/1400 / با توجه به مفاهیم مطرح‌شده در خواب‌های «گوشت چرخ‌کرده یعنی چه» تاریخ 14/4/74 و «معنی آشنا در خواب چیست» تاریخ 25/10/70 و ... / نتیجه‌گیری می‌شود عَملکرد محور مغناطیسِ تَک‌تَکِ نطفه‌های خدای هستی و کوانتوم‌ها و کوانتوم مانندها به‌صورت مارپیچِ پیش‌رونده‌ی زیگزاکی (مانندِ قدم برداشتن) است. // در تاریخ 12/11/1400 کلمه‌ی زیگزاک اضافه گردید.

در حاشیه / سه / 2/8/1400 / بر اساس مفاهیم خواب «گوشت چرخ‌کرده یعنی چه» تاریخ 14/4/74 / معنی و مفهومِ حرکت به جلوی محور مغناطیس، / حرکت به جلویِ نطفه‌ها در درونِ محور مغناطیسِ همه‌ی موجوداتِ دارای حیات، به‌صورت دَوار پیش‌رونده‌ی زیگزاکی است. // در تاریخ 20/9/1400 تکمیل گردید.

ج : این دستگاه مختصات دوارِ سه‌بعدی ی زیگزاکی ی نامحسوسِ ریاضی شیمی فیزیک، درحرکت اولیه پیدایش ( از نیست به هست شدن  ) که ما آن را بیگ‌بنگ (مه‌بانگ) می‌نامیم نطفه‌های نامحسوسِ تغییرناپذیرِ (روح و ارواح) / و محسوسِ تغییرپذیرِ آگاه و هوشیارِ (کوانتوم ساختار) را به وجود آورده‌اند.

د : نهایت، مجموعه‌ی این آفریدگاران و خدایان سه‌گانه‌ی ماندگار تغییرناپذیر که // علوم ریاضی شیمی فیزیک // و کوانتوم‌ها که نطفه‌های خدایان هستی‌اند // و کوانتوم مانندها که با شروع از اتم‌ها، و پس‌ازآن، با دیگر موجودات خدا گونه‌ی تغییرپذیرِ نماندنی مانند : ... سلول‌ها، ویروس‌ها، مورچه‌ها، درخت‌ها، انسان‌ها، زمین‌ها، خورشیدها، منظومه‌ها، ... ، نهایت عالم هستی ی ناپایدارِ تغییرپذیر را به‌گونه‌ای پدید آورده و می‌آورند که هریک به‌تنهایی / فقط و فقط خدای خود هستند، نه خدا و پیغمبر خدا بودن بر دیگران.»

در حاشیه / یک / 17/11/1400 / قبلاً با توجه به هفت‌رنگِ رنگین‌کمانِ نور و یکدست بودن ظاهرِ آن، این‌طور پذیرفته بودم که در محور مغناطیسِ / نطفه‌های روح و ارواح، و کوانتوم‌ها و کوانتوم مانندها، / نوترون‌ها و پروتون‌ها هر یک به‌تنهایی سه‌بعدی‌اند اما بُعد زمان که فضا لایه سبز باشد یک‌بُعدی است. / دلیل درستی ی این نظرِ خود را هم، وجود یکرنگی ی رنگ سبز رنگین‌کمان نور می‌دانستم / اما این زمان 27/10/1401 به‌درستی پذرفته‌ام که ‌/ فضا لایه سبزهم / به‌مانندِ نوترون‌ها و پروتون‌ها / سه‌بعدی و هر سه بُعد به رنگ سبز باکار و عمل یکنواخت می‌باشند. برای نمونه (قدم برداشتن و جلو رفتن). / در تاریخ 27/10/1401 به روز گردید.

در حاشیه / دو / ساعت یک بعدازظهر/ با توجه به مطالب مطرح‌شده و شناخت‌های گذشته‌ها مانندِ :

یک :{« ب : گفتمان و مفاهیم خواب 25/10/70 با سؤال «معنی آشنا در خواب چیست» اثبات‌کننده‌ی این است که بُعد زمانِ (فضا لایه سبز رنگین‌کمان نور) یک نبض پیش‌رونده‌ی متصل به نوترون‌ها و پروتون‌ها است. 3/9/1399 .»}

دو :{در حاشیه / دو / 29/3/1400 / با توجه به مفاهیم مطرح‌شده در خواب‌های «گوشت چرخ‌کرده یعنی چه» تاریخ 14/4/74 و «معنی آشنا در خواب چیست» تاریخ 25/10/70 و ... / نتیجه‌گیری می‌شود عَملکرد محور مغناطیسِ تَک‌تَکِ نطفه‌های خدای هستی و کوانتوم‌ها و کوانتوم مانندها به‌صورت مارپیچِ پیش‌رونده‌ی زیگزاکی است // در تاریخ 12/11/1400 کلمه‌ی زیگزاک اضافه گردید.}

نهایت به این شناخت رسیده‌ام که بُعد زمان یا به عبارتی فضا لایه سبز یک‌بُعدی نیست بلکه سه‌بُعدی ی سبزِ دوارِ پیش‌رونده است، هرچند نورِ آن در رنگین‌کمان نور، یکدست به رنگ سبز نمایانده می‌شود. // این بخش در تاریخ 29/11/1400 به‌روز گردید.

در حاشیه / سه / 26/4/1401 / با توجه به این شناخت که فضا لایه سبز هم به‌مانند پروتون و نوترون، سه‌بُعدی ی خاص خودش است، نتیجه‌گیری می‌شود نُه بُعدی و دوازده بُعدی بودن کوانتوم و کوانتوم مانندها هر دو قابل‌قبول خواهد بود. نُه بُعدی بدونِ سه بعد غشاء و دوازده بعدی با سه بعد غشاء / البته در این رابطه باید بیشتر مطالعه شود. // در تاریخ 27/12/1401به‌روز گردید

/ خَتمِ کلام / دو /

الف : در رابطه باخدایِ خدایانِ هستی بانام علوم ریاضی شیمی فیزیک که آفریدگارِ عالَم هستی است، و خداشناسی‌های اشتباه و دروغینِ مرتبط با او، حداقل ما انسان‌های متمدن امروزی باید بدون ترس از دستورات و بگیروببندهای پیروان ادیان بی‌دروپیکرِ بِلبِشو، و خداشناسی‌های نادرست عهد حجری، حتماً از اشتباهات و گمراهی‌های دینی و آیینی ی خود فاصله بگیریم تا بتوانیم به حقایق علمی ی امروزی که : (آفرینش علمی، خداشناسی ی علمی،) نهایت (همه‌چیز شناسی ی علمی) است پی ببریم.

یک : با شناخت و باور من، اولین اقدامِ صحیحِ شدنی برای « انسان شدن و خداشناس شدنِ انسانِ امروزی» / به تاریخ سپردنِ خداشناسی‌های  جادوگران، بت پرستان، و پیغمبران و پیغمبر پرستان است.

ب : برای نمونه به بخشی از دروغ‌پراکنی‌ها، و گمراهی‌های دینی و آیینی که ربطی به خداوندِ عالم (آفریدگارِ هستی) ندارد می‌پردازم :

یک : مهم‌ترین و گمراه‌کننده‌ترین موضوعی که وسیله‌سازِ جدایی‌ها و دشمنی‌ها و جنگ‌ها و کشتارها بین انسان‌ها شده و می‌شود جمله‌ی (خداوند فرموده و می‌فرماید است) که به‌درستی بایسته است همه‌ی انسان‌های امروزی، این فرموده‌ها را به / زباله‌دان تاریخ/ بسپارند و باروح انسانی ی خود که / وجدان و خِرَد و عاطفه‌ی/ خود آنها است به آینده وارد شوند. / مانند وجدان و خِرد و عاطفه‌ی انسانی ی حضرت ابراهیم که قربانی شدن فرزند درراه خدا را محترمانه تبدیل به یک فرمان قابل‌قبول زمانه‌ی خود کرد.

دو : گمراه‌کننده‌ی دیگر، حکومت بر مردم با فرامینِ نادرست و دروغینِ نسبت داده‌شده به خدا از منظرِ جادوگران و بت پرستان و ادیان و پیغمبران و پیغمبر پرستان و دیگر موارد است.

سه : و دیگری این فرمان دروغ است که پیامبر او (محمد ابن عبدالله) هر زنی را پسندید و خواهان هم‌بستری با او شد آن زن مال او است و به دیگر مردان (حتی به شوهرِ خودِ آن زن هم) حرام خواهد بود. / نمونه‌ی اجراشده‌ی این فرمانِ کثیفِ غیرانسانی، خواسته‌ی شخص محمد ابن عبدالله برای هم‌بستر شدن با عروس خود (همسر فرزندخوانده‌اش ... ) بوده که به خوبی اجراشده و حضرتش به وصال خواسته‌اش رسیده.

چهار : یکی دیگر از فرامین غیر خدایی جهاد کردن است که جنگ کردن درراه دین  خدا است //

پنج : دیگر فرمان‌های غیر خدایی، کشته شدن، غارت شدن، و اسیر و برده شدن به دست پیغمبر خدا و یاران او فقط به دلیل نپذیرفتنِ (الله به یگانه خدایی،) و (محمد ابن عبدالله به یگانه پیغمبری) است. //

ج : بخش دیگری از رذالت‌ها و گمراهی‌های دینی و آیینی که ربطی به خداوندِ عالم هستی ندارد این‌چنین است :

// محارب یا کسی که علیه حکومت اسلامی به جنگ برخاسته و واجب القتل است. // شهادت یا به عبارتی جان دادن درراه خدا // قربانی شدن انسان یا حیوان درراه خدا // رفتار جنسی داشتن با دختربچه زیر نُه سال و ازدواج رسمی با او در سن نُه‌سالگی با اجازه‌ی خداوند، حتی با داشتن چندین زن عقدی و چند ده زن کنیزِ به اسارت گرفته‌شده // بی‌سواد نگه‌داشتن دختران وزنان به دستورِ الله و پیغمبرِ الله که نمونه‌ی خدا گونه و اسلام گونه‌ی آن در امارتِ اسلامی ی افغانستان در حال اجرا است. // ختنه شدن مردان و احمقانه‌تر از آن ختنه کردن زنان // مقدس و قابل‌احترام دانستن هر آنچه در رابطه با دین و آیین‌های من‌درآوردی است // توسری خوردن و شلاق و قطع عضو و کشته شدن به دلیل بی‌احترامی و توهین به مقدسات. / مقدساتی که اکثر آنها خرافاتی بیش نیست // مزخرفات مربوط به بهشت و جهنم که اطلاعات و اَعمال متضاد وعده داده‌شده در رابطه با این دو مکان، اوج دروغ و دغل‌های نسبت داده‌شده به خداوند را نمایان می‌کند. // تجاوز به جان و مال و ناموس مردم زیر فرمان جهاد درراه خدا، که احمقانه‌ترین نمونه‌ی آن درافتادن گروه‌های متعدد اسلامی با یکدیگر است. / مانند گروه اسلامی ی داعش خراسان که مسلمانان شیعه‌ی در حال نماز در مساجد افغانستان را تحت لوای جهاد درراه خدا به کشتن می‌دهند.‌

د : اعدام‌های رسمی، و کشتار انسان‌ها با جُرم‌های متعدد دینی. برای مثال :

توجیه کردنِ کشتنِ هزاران نفر ایرانی به‌صورت زَجرکُش با استناد به آیات قرانی توسط یک محقق دینی در تلویزیونِ جمهوری ی اسلامی به بهانه‌ی برقراری ی امنیت برای جامعه ( اول قطع دست راست آنها، بعد قطع پای چپ آنها، بعد درآوردن چشمان آنها، و بعد هم کشتن همه‌ی آنها.

در حاشیه / یک / : عجیب است، واقعان عجیب است که چطور خداشناسان و دین‌مدارانِ بالای هزاروچهارصد ساله‌ی مسلمانی، هنوز نتوانسته‌اند درک کنند و بفهمند خداوندِ عالَم هستی که آفریننده‌ی هستی است به‌هیچ‌وجه چنین ارتباط و فرمانی با بنده‌های خود نداشته است و نخواهد داشت / به جهت اینکه، / این اراجیف ظالمانه‌ی غیرانسانی فقط می‌تواند از مغز انسان‌های خدانشناس جنایتکارِ بی‌شعور بیرون آمده باشد نه از زبان خدا و پیغمبر خدا.

در حاشیه / دو / نمونه‌ای دیگر از علمی نبودن، و نابخردانه بودنِ این خداشناسی‌ها و دین‌داری‌ها،‌ خر و الاغ دانستن زنان توسط یک آخوندِ بی‌صفتِ خدانشناسِ توهین کننده به خداوندِ عالم است که وقیحانه در جمع انبوهی از زنان چادر سیاه نشسته پای منبر او می‌گوید خانم‌ها (حَیَوان) هستند، (همان اسب و گاو و شتر و الاغ و خر هستند) که خداوند آنها را برای استفاده جنسی ی مردان آفریده و برای اینکه مردان از آنها نترسند زن‌ها را به‌صورت انسان نمایانده.

در حاشیه / سه / خیلی ساده اگر بخواهیم روایت این آخوند را که برگرفته‌شده از ایمان و عقاید اسلامی محمدی ی او است بپذیریم، پس تکلیف زنانی مانند : حوا همسر حضرت آدم، / مادر و همسر حضرت موسی، / مادر و (همسرانِ متعدّد) حضرت محمد و دختر او، / مادر و ... حضرت عیسی که مسیحییت او را / فرزندِ خدا / می‌داند، / و ... و ... و ... / حتی مادر و همسر همین آخوند چگونه خواهد بود، / آیا این مادران و همسران، و دیگر مادران و دختران عالم هستی حَیَوان‌اند؟ / حَیَوان‌اند به این دلیل که خداوندِ پیامبرِ اسلام فرموده ؟؟؟ !!!!!!!

/ وای بر ما و عقل و شعور ما انسان‌های روی کره‌ی زمین که از آغاز حیات انسانی تاکنون، خداشناسی‌های ما خدا ناشناسی و نادانی و بی‌شعوری به‌صورت : جادوگری / بت‌پرستی، / ماه پرستی / خورشیدپرستی / حیوان پرستی / و / و/ و / و / .... و آخرینش پیغمبر پرستی، / همچنین : ننگ و نفرین بادبر انسان‌های دروغ‌پردازِ فرصت‌طلبِ خودخواهِ خودبزرگ‌بین که خود را پیام‌آور خدا، و افکار و عقاید شخصی ی خود را گفته‌های خداوند نمایانده‌اند و انسان‌های بی‌غل‌وغشِ پیرامون خود را / از بَدوِ پیدایش انسان تاکنون / به گمراهی، و بی‌اندازه رفتارهای غیرانسانی و حیوانی کشانده‌اند.

این بخشِ (/ خدا و خداشناسی /) در تاریخ  13/02/1402 به‌روز گردید.

**************************************

/ رؤیاها و شگفتی‌های درون انسان کوانتوم مانند / یک /

در خواب دیده‌شده در تاریخ 10/1/69  با عنوان «خواب‌وبیدار شدن اعضاء و بافت‌های بدن با برنامه» نوشته‌ام :

{«... لحظه‌ای که می‌خواستم بیدار شوم همان‌طور که خواب می‌دیدم، نور زمان بیداری به چشمانم وارد شد و درست در یک‌لحظه خیلی کوتاه، هم روشنایی دیدن خواب را داشتم و هم روشنایی بیداری را. همچنین متوجه شدم نورِ دیدنِ خواب در مرکز دید، و روشنایی بیرون که روشنایی یِ بیداری باشد در اطراف دید من است.»}

الف : آن زمان این‌طور به ذهنم رسید که چشم‌های ما با شروع از پیرامون شبکیه بیدار می‌شوند تا به مرکز بینائی نقطه‌ی (Fovea) برسند. مانند سطح دایره تا کانون آن.

ب : کار چشم عکس‌برداری به‌صورت اسکن، با شروع از پیرامون شبکیه به سمت مرکز بینائی است.

ج : ازآنجاکه یافته‌ام ختنه‌گاه پنیس پردازشگر پیام‌های حسی ی رسیده به دستگاه تناسلی است به ذهنم رسید ‌باید گودال (Fovea) در شبکیه چشم پردازشگر اطلاعات نور واردشده به چشم باشد.

در حاشیه : به این ترتیب می‌توان پذیرفت شبکیه چشم انسان و دیگر موجودات اِسکَنِرهای بینایی است.

د : و در ادامه به یک شناخت جالب دیگر رسیده‌ام و آن اینکه، تصاویر دیدن خواب‌وبیداری، در گودال Fovea ی شبکیه چشم دیده و احساس می‌شوند. به همین دلیل هم با رسیدن نور بیداری از پیرامون شبکیه به سمت مرکز بینایی، نورِدیدنِ خواب محو، و نور بیداری جایگزین می‌شود.

هه : امروز مطالعه‌ای روی نقطه‌ی (Fovea) ی شبکیه چشم کردم، نهایت متوجه شدم این نقطه، فضایی به‌مانند فضای ختنه‌گاه پنیس با کاروعملِ خاص جایگاه خودش است. 27/6/1399 .

و : / با توجه به تصویری که از جستجوگر گوگل در رابطه با سطوح سلولی ی شیبِ گودال (Fovea) ی چشم دارم می‌پذیرم باید سطوح سلولی ی شیب گِلَنس پنیس (glans penis) در فضای ختنه‌گاه هم به همین ترتیب باشد. به عبارتی همان‌طور که نور واردشده به (Fovea) ی شبکیه چشم توسط این سطوح تجزیه‌وتحلیل می‌شوند سطوح سلولی ی گِلَنس پنیس در ارتباط با ختنه‌گاه هم تجزیه‌گر و تحلیلگرِ احساسات جنسی ی واردشده به ختنه‌گاه باشند. // در تاریخ 27/9/1399 تکمیل و به‌روز گردید.

 

8/3/69 : امروز عصر ... ، داشتم فکر می‌کردم که به یاد خواب 25/12/68 با سؤالِ «کار یون سدیم در خون چیست» افتادم. ازآنجاکه قبلاً متوجه شده بودم باید این خواب در رابطه با کُلیه‌ها باشد قسمت دستگاه ادراری  را در کتاب بافت‌شناسی پایه به‌صورت سَرسَری مطالعه کردم و بعد خواب را خواندم. اکنون اطمینان دارم خوابِ اول نشان‌دهنده‌ی کار یون سدیم در خون در رابطه با تصفیه خون در کلیه‌ها باشد.

الف : در صفحه‌یِ 678 کتاب بافت‌شناسی سطر آخر به بعد این‌طور نوشته‌شده :

سلول‌های آندوتلیال مویرگ‌های گلومرولی پنجره دار بوده و منافذ متعددی به قطر هفتاد، تا نَود نانومتر دارند که عمدتاً فاقد دیافراگم‌اند به‌طوری‌که آندوتلیوم آنها به‌راحتی نفوذپذیر است.»}

به باور من این سلول‌ها ‌باید همان توالت‌های خواب باشند که بعضی‌ها را گشاد و بعضی‌ها را تنگ دیدم و بالاخره بالای یک توالت که اول آن گشاد و آخرش تنگ بود نشستم ... .

ب : / قبلاً و حتی زمان طرح سؤال، بیشتر توجهم به یون سدیم در خون مربوط به کلیه‌ها بود، اما امروز با پاکنویس خواب دوم متوجه شدم ‌باید خواب دوم در رابطه با دستگاه تناسلی باشد و فکری بودم چطور چنین چیزی ممکن است.

ج : داستان نزدیک به‌پایانِ خواب دوم درباره‌ی دویدن به سمت دیواره گِلَنس پنیس از جایی مثل کَفِ ختنه‌گاه است.

د : ازآنجاکه مرد این خواب غلام بوده و عاشق شده، عشق او و زن او کنیز مطرح شده - 8.3 . 11/12/71 .

هه : البته در زمان دیدن خواب دوم، نمای ورودی سینمای دیده‌شده را جایی مثل سینما ساحل اصفهان به نظرم آمد. 7/7/91 .

و : با توجه به تعریف انجام‌شده که اشاره‌ای به اَعمال تناسلی ی مرد هنگام نزدیکی است، و با توجه به افتادن ماهی روی زمین که مردن و مرگ است. صحبت از برگشتن به اصل و به یار و معشوق و ...، صحبت از مُردن و بی‌حرکت شدن تناسلی در پایان یک نزدیکی ی جنسی است. 7/7/91 .

ز : ..... صحنه‌ای مثل نمای ورودی یک سینما، ختنه‌گاه پنیس در حدفاصل بین دو فضای غاری پشتی پنیس و قسمت برجسته عقب گِلَنس پنیس بوده. 7/7/91 .

ح : در این خواب نمای ورودی یک سینما، نماد قطع عرضی قسمت برجسته عقب گِلَنس پنیس بوده. 9/7/91 .

ط : با توجه به یافته‌ها و تصویر و شناختی که از چیدمان سطوح سلولی ی گودال (Fovea) در شبکیه چشم دارم می‌پذیرم چیدمان سطوح سلولی ی ختنه‌گاه پنیس (مخصوصاً قطع عرضی قسمت برجسته‌ی عقب آن)، به‌مانند نقطه‌ی (Fovea) ی شبکیه چشم باشد. 1/8/1399 .

 

17/2/70 : در جمله‌ای از خواب «معنی بتول چیست، بتول چه معنی می‌دهد» تاریخ 17/2/70 این‌طور نوشته‌ام :

یادم است دو فضا و دو مکان مربوط به همِ قدیمی و تاریک و تارعنکبوت گرفته دیدم. البته تارعنکبوت ندیدم فقط منظورم رساندن قدیمی بودن آن است»}

الف : در این خواب دو فضا و مکان مربوط به هم ... دو بخش فوقانی و تحتانیِ مغزمیانی بوده که با مدیریت بخش میانی ( pons ) کار میراندن وزنده کردن پیام‌های آمده از پیرامون بدن را به عهده‌دارند. // در تاریخ 26/6/1399 به‌روز گردید.

ب : ضمناً تارعنکبوت‌های دیده نشده ‌باید ریسمان‌ها {به دنبال هم بودن نطفه‌های خدا / برای مثال : فوتون‌های نور} و اَبَرریسمان‌ها (ارتقاءیافته‌های آنها) باشند. // 10/01/1402 به‌روز گردید.

ج : 18/9/1400 در این خواب / بخش فوقانی ی مغزمیانی نماد نوترون. / بخش میانی ی آن که پُنس باشد نماد بُعد زمان (فضا لایه سبز) / و بخش تحتانی ی آن نماد پروتون خواهد بود.

 

/ جمله‌های کوتاه از یافته‌های خواب «معنی زن چیست، زن یعنی چه / دو» : / 30/4/70 /

الف : در این خواب روز نبود شب هم نبود. / زمان دیدن رؤیا بوده.

ب : در این خواب دکتر روحانی نماد و مدیرِ ریزدانه‌های پرده‌ی عنکبوتی ی (نطفه‌های خدا) در فضای گنجه مانندِ درون سینوس ساژیتال فوقانی ی مغز بوده. برای نمونه یک مورد از مدیریت این ریزدانه‌ها، خواب‌وبیدار نمودنِ انسان است 20/6/1399. // در تاریخ 5/10/1401 به‌روز گردید.

ج : درخت گردو بامعنی و مفهومِ درختی که گِرد است سیستم اعصابم بوده.

د : پشت‌بام منزل عابِد ... نماد کُل فضای مغز من بوده.

هه : در این خواب پِشکل‌های دیده‌شده روی زمینِ خاکی ی پشت‌بام، (هسته‌های سجافی) که قبلاً اعلام کرده‌ام نبوده بلکه (هسته‌های هیپوگلوسال) بوده. 12/6/77 .

و : عابد امینی بامعنی و مفهوم عبادت‌کننده‌ی حافظ و امین / نمادِ پیام‌های ردوبدل شده بین پوست و گیرنده‌های حسی ی مستقر در پوست با بخش‌های بالای مغز نهایت قشر منتشر مغز، / و ریزدانه‌های پرده‌ی عنکبوتی ی در فضاهای گنجه مانند درون سینوس ساژیتال فوقانی و تحتانی ی مغز بوده. // در تاریخ 20/4/99 تکمیل و به‌روز شد.

ز : راه‌پله‌ی پشت‌بام به سمت پایین، تنه‌ی درخت و در اصل نخاع و مهره‌های نخاعی ی من بوده. 11/2/74 .

ح : بیست‌ودو سه پله (راه‌پله از پشت‌بام به سمت پایین)، بیست‌ودو سه مهره از مهره‌های نخاع تا ( L4 ) بوده.

ط : هر پله از راه‌پله‌یِ دیده‌شده بین پشت‌بام و حیاط منزل، نشانه‌یِ یک مسیر عصب جداشده از نخاع است و من در آن خواب پیام‌هایی بوده‌ام که از بالای مغز به نخاع واردشده پس از طی سراسر نخاع و ورود به مسیرهای جداشده از نخاع بیدار شده‌ام. 12/6/77 .

ی : حیاط خانه، سی بخش پوست بدنم بوده.

ک : ایوان در سمت شمال، پایه مغزی و به عبارتی مغزمیانی بوده.

ل : باغچه و ریشه درخت در سمت جنوب، مهره‌های خاجی و اعصاب آن بوده. 11/2/74 .

 

19/5/70 : چه دنیای جالبی است دنیای رؤیاها. دنیایی که می‌توان با آن به اعماق درون سفر کرد، و روح و جسم و نطفه‌های خدای هستی را به‌صورت نماد دید و شناخت و احساس کرد. // این یافته در تاریخ 17/1/1399 به‌روز گردید.

الف : لازم به توضیح است که در خواب‌های ما، روح به‌صورت نماد، و در بیداری به‌صورت ضمیر مطرح می‌شود. 6/5/97 .

 

18/6/70 : دیشب با سؤال «فرق بین زنده و مرده چیست» خوابیدم. پاسخ‌داده‌شده این بود که فرق بین زنده و مرده فرق بین زن و مرد است. این پاسخ مرا یاد خواب 26/10/68 با سؤال «فرق بین زن و مرد چیست» انداخت که در آن مردی کشته‌شده و مردی لُریاتی زخمی غم‌زده، و گوسفندهای کشته‌شده دیده‌ام و در همین حال صحبت از عروسی شده. در ادامه‌ی خواب متوجه شده‌ام عده‌ای دختر بالباس عروسی دارند این‌وروآن‌ور می‌روند.  // در تاریخ 20/6/1399 به‌روز گردید.

 

21/12/70 : احیاناً یکی از کارهای آکروزوم در اسپرماتوزوئید دریافت بو از پیرامون و راهنماییِ اسپرم به سمت تخمک است. به باور من کار اسپرم و تخمک زن به‌مانند کار پروانه بید هنگام جفت‌گیری است. در این نوع حشره، پروانه ماده از خود بویی به اطراف پخش می‌کند و پروانه‌یِ نر با دریافت آن بو جهت جفت‌گیری به سمت پروانه ماده حرکت می‌کند.

 

19/4/71 : اطلاعات گرفته شده از پیرامون به‌صورت نطفه‌های خدا، بعد از تجزیه‌وتحلیل و غیرفعال شدن در مغزمیانی، در سطوح سلولی قشر منتشر مغز بایگانی می‌شوند. // در تاریخ 16/12/1399 به‌روز گردید.

الف : در خواب 10/6/70 با سؤال «مرد یعنی چه، معنی دیدن چهره مرد در خواب». حسین به‌صورت مرده توی تابوت نماد نوترون یا  سیاه‌چاله، / شهناز نماد لایه پوششی ی پروتون یا سفید چاله، / و فرحناز نماد لایه پوششی ی غشاء بوده. // در تاریخ 3/8/1399 به‌روز گردید.

ب : مُرده‌یِ مَردی توی تابوت، سیاه‌چاله‌ای از فوتون‌های نور یا پیامی از دیگر احساس‌های وجود من مانند حس بویایی، حس شنوایی، احساس لمس، ... و دیگر احساس‌های وجود من بوده. 19/11/95 // در تاریخ 19/12/ 1400 تکمیل گردید.

ج : با توجه به مفاهیم این خواب و یافته‌های در رابطه با «فضا-زمان‌ها» به این نتیجه‌ی قطعی رسیده‌ام که پیام‌های ارسال‌شده به قشر خاکستری ی مغز و بایگانی شدن در این قشر، ( نطفه‌های خدا ) می‌باشند درحالی‌که همه‌ی آنها در پُنسِ ( pons ) مغزمیانی غیرفعال شده‌اند و به‌خودی‌خود، به‌خواب‌رفته‌اند. 6/9/1399 // در تاریخ 16/11/1401 بازنگری و به‌روز گردید.

در حاشیه / 19/12/1400 / با توجه به این حقیقت شناخته‌شده در پاراگراف 19/4/71 که ( نطفه‌های خدا ) در وجود ما می‌میرند وزنده شوند، / ‌ما انسان‌ها هم می‌باید بعد از مردن زنده شویم درحالی‌که چنین نیست و چنان نخواهد شد / علاوه بر این قبلان نوشته‌ام که فقط نطفه‌های خدا ( روح و ارواح و کوانتوم‌ها ) همیشه ماندنی هستند و آنچه نیست و نابود شدنی است کوانتوم مانندها می‌باشند که یکی از آنها خودِ انسان است.

 

27/5/71 : در خواب 27/7/68 با سؤال «کار سلول‌های کپسول عدسی چشم چیست». :

الف : یکجا گربه‌ای را خشک‌شده توی دیوار دیدم و یکجا گربه‌ای محصور در تارعنکبوت.

ب : در دنباله‌یِ خواب که خودم توی سوراخ دیوار گیر کردم و نتوانستم پایین بیایم، همان گربه‌ی خشک‌شده توی دیوار بوده‌ام.

ج : یکجا خودم توی سوراخی گیر بودم و یکجا می‌دانستم آفتابه آب همراه من توی سوراخ گیرکرده. این نشان‌دهنده این است که من در آن لحظه از خواب همان آفتابه‌ی آب بوده‌ام. 7/9/71 .

د : / 16/11/1401 / در این خواب، خود من و گُربه و آفتابه‌ی آب، فوتونِ گیرکرده در سوراخ دیوار بوده‌ایم، سوراخ دیوار هم ظاهراً کپسول عدسی ی چشم، و یا خود عدسی بوده. // در تاریخ 21/11/1401 به‌روز گردید.

هه : نزدیک به ‌40 سال پیش به دکتر چشم‌پزشک مراجعه کردم و معلوم شد چشم راست من درگیر با بیماری ی   Drozen's // است و دارویی هم ندارد. این زمان با یافتن مفاهیم خواب «کار سلول‌های کپسول عدسی چشم چیست» به‌درستی می‌پذیرم خواب فوق داستانی است در رابطه با بیماری ی چشم راستِ من.

 

29/5/71 : فضاهای خالی ی اندرونی و پیرامونی هر جسمی مانند انسان، فیل، اتم، و ... پُرشده از روح و ارواح است. همچنین روح یا (نطفه‌های خدا) در همه‌یِ ابعاد و ذره‌ذره‌یِ هستی، خداوندانِ نیمه محسوسِ عالم هستی‌اند. // در تاریخ 21/6/1399 به‌روز گردید.

5/7/71 : تصاویر رؤیاها هرکدام جانشین دیگری شده و به‌جای هم قرار می‌گیرند. این جابجایی آن‌قدر ادامه می‌یابد تا آنجا که می‌توان تمام تصاویر خواب‌های خود را در سه گروه (مرد)، (زن)، و (مرد و زن) قرارداد.

 

/ جمله‌های کوتاه از یافته‌های در رابطه با رؤیاها /

الف : هرچند در دنیای رؤیاها، بهشت نماد زنان. و جهنم نماد مردان‌اند. بهشت و جهنم تصور و خیال است و واقعیت نیست. 10/12/67 .

ب : تصاویر دیده‌شده در خواب‌هایمان، با تمام معانی و مفاهیم در رابطه با آنها، خود ما هستیم. 5/7/71 .

ج : من در هر خواب ذرات و دستگاه‌های وجودی ی خود بوده‌ام، البته یا جسم به‌تنهایی، یا روح به‌تنهایی، و یا هردو باهم. 5/7/71 .

د : بعضی از تصاویر خواب‌های ما بر اساس اخلاق و روحیات صاحبان آن تصویر ظاهر می‌شوند. 5/7/71 .

هه : بعضی از تصاویر خواب‌های ما بر اساس توانایی یا ناتوانی ِصاحب تصویر مطرح می‌شوند. 5/7/71 .

و : در رؤیاها هر چیزِ محاط شده در دیگری در گروه مرد، و هر چیزِ محیط شده بر دیگری در گروه زن قرار می‌گیرد. 3/9/71 .

ز : در مغز ما، انواع احساس‌ها و پیام‌های گرفته‌شده از پیرامون، به زبان درون (که همانند شدن با دنیای پیرامون است) ترجمه می‌شوند. //  در تاریخ 1/7/98تکمیل و به‌روز شد.

ح : در زمانِ خوابِ‌سنگین، نظارت و مدیریت بر درون و پیرامونِ بدن با سینوس ساژیتال فوقانی ی مغز و فضاهای گنجه مانندِ درونِ آن که محتوای آنها الکترون‌ها (نطفه‌های خدا) می‌باشند، / در زمان بیداری با سینوس ساژیتال تحتانی، / و در خوابِ (rem) با هردو می‌باشد. 25/1/1400 . // تکمیل‌شده در تاریخ 23/10/1400 .

***************************************

/ رؤیاها و شگفتی‌های درون انسان کوانتوم مانند / دو /

24/8/71 : یکی از یافته‌های خواب 24/8/71 با سؤال «معنی دادخواه چیست، دادخواه یعنی چه» این است که نوشته‌ام :

ازآنجاکه جوی آب، مرز مشترک بین تناسلی زن و مرد، و سنگ‌های پرتاب‌شده به سمت هم پیام‌های حسی داده و گرفته‌شده بوده، می‌توان نتیجه‌گیری کرد بزرگ‌نمائی این فاصله در خواب به‌صورت یک جوی آب چندمِتری، و بزرگ‌نمائی ی پیام‌های ردوبدل شده به‌صورت یک‌تکه سنگ، نشان‌دهنده‌یِ قدرت بزرگ‌نمائی ی مغز و اعصاب اندرون ما است»}

الف : در این خواب سنگ‌های پرتاب‌شده از طرف من که تناسلی خودم بوده‌ام (داد) های دادخواه. و واق‌واق سگِ حمله‌کننده به من از سوی تناسلی زن (خواه) های دادخواه بوده. 16/10/1390 .

 

22/9/71 : در خواب 14/11/68 با عنوان «کاه و کاهدان، عصمت و مادرش، ایزدی و لکه‌های قرمز صورت». یکجا عصمت و مادرش را دیده‌ام و می‌دانستم مادر عصمت مادر خودم است. / با شناختی که در رابطه با این‌گونه موارد دارم، به‌درستی می‌پذیرم در این خواب خود من عصمت دیده‌شده در خواب بوده‌ام.

 

14/10/71 : در رؤیاها اگر شخصی یا چیزی با ما همراه بود آن همراه یک برنامه‌یِ اجرایی است که می‌باید در ادامه‌یِ خواب توسط ما یا خودبه‌خود اجرا شود :

الف : برای مثال در خواب 1/4/69 با عنوان «ورود به خانه یک پیرزن». من با فرامرز بودم و می‌دانستم چگونه این فضای خانه را با فرامرز طی کنم و در پایان از توی یک اتاق سمت چپ یا یک فضای طاق دار از سوراخی به آن‌طرف برویم که یک کوچه است و چنین شد.

ب : در این خواب فرامرز بامعنی و مفهوم آن‌سوی مرز، یک دستورالعمل اجرایی ی ریاضی برای خارج شدن از خانه بوده. خانه‌ای که ‌باید یک‌ذره‌یِ خدای هستی، یک کوانتوم، یک اتم، یک سلول، و یا ... بوده باشد.

 

26/12/71 : در خواب 12/7/68 با سؤال «غم و اندوه چگونه احساسی» است. یکجا از سوراخی در قُله یک ساختمان بیرون رفته و بعد خاک‌هایی روی سوراخ روی پشت‌بام دیده‌ام. حال با توجه به تفسیر 3/9/71 و با شناختی که پیداکرده‌ام می‌پذیرم در آن مقطع، من همان خاک روی سوراخ پشت‌بام بوده‌ام.

در حاشیه / با توجه به معانی و مفاهیم خوابِ دیده‌شده در تاریخ 12/7/68 و خوابِ دیده‌شده در تاریخ 18/6/70 با سؤال «فرق بین زنده و مرده چیست» در خواب‌های ما، مرد نماد نیستی و مرگ و غم و اندوه، و زن نماد هستی و حیات و شادی و شعف می‌باشد. 3/12/1399 .

 

30/1/72 : در خواب 13/9/69 با سؤال «کار روح در سلول» : یکجا جوانی هِندی را با میمونی در بغل دیدم و در همان حال با دوچرخه به‌صورت پیاده داشتم می‌رفتم. در این صحنه خودم همان جوان، و دوچرخه من آن میمون بوده.

26/2/72 : در خواب 17/12/69 با عنوان «مرد شدنِ پرنده‌ی غاز مانند» یکجا توی جوی آب کِلِجَنگ‌هایی (خرچنگ‌هایی) به‌صورت تکه‌تکه و سالم دیده‌ام که دارند حرف می‌زنند. ازنظر من این کِلِجَنگ‌ها همان خطوط نوشته‌شده روی کاغذ در بیداری بوده‌اند که قبل از خواب آنها را می‌خواندم و مفهوم آنها را درک می‌کردم.

 

8/3/72 : متوجه شده‌ام در خواب 27/4/68 با عنوان  «چهارراه بیمارستان» نوجوانان شعار دهنده‌یِ توی کوچه هسته‌های سجافی مغز بوده‌اند که در زمان دیدن رؤیا یکی از وظایفشان، برگشت دادن پیام‌های آمده از بالای مغز به بالای مغز است.

الف : در زمان دیدن رؤیا، هسته‌های سجافی توسط مناطق بالای مغز ازجمله سینوس ساژیتال فوقانی کنترل و مدیریت می‌شوند. 30/2/75 // به روز شده در تاریخ 5/2/1400 .

 

12/3/72 : ... در خوابِ دومِ 25/8/68 با سؤال «کار زبان چیست» صحبت از جاده خوانسار شده :

الف : با توجه به این معنی ی (خوان+سار) که خوردنی‌های زیاد و بسیار است. باید پذیرفت جاده‌ی دیده‌شده در خواب فضای دهان بوده که مسیر خوردن و آشامیدنی‌های فراوان است. // با توجه به معانی و مفاهیم، و یافته‌های این خواب، یکی از کارهای زبان تمیز کردن و پاک کردن دهان از غذا است. // در این خواب جاده خوانسار بامعنی و مفهوم (مسیری که در آن خوراکی‌های بسیار جابجا می‌شود) نماد فضای دهان. // آت‌وآشغال و گونی نان خشک نماد خوراکی‌ها و غذاها. // زبان به‌صورت ماشینِ گِرِیدِر (شیب‌ساز)، ماشینِ جابجا کننده‌ی غذا بوده. // موش‌ها (نماد دندان‌ها) {جِن‌ها نماد نطفه‌های خدای هستی (کوانتوم‌ها) به‌صورت بزاق دهان)} و در پایان، طاهره نماد پاکی و تمیزی ی فضایِ دهان بوده.

ب : با توجه به شناخت‌ها و یافته‌های در رابطه با محور مغناطیس متوجه شده‌ام کار (فضای دهان و زبان و دندان‌ها) به‌مانند کار محور مغناطیسِ نطفه‌های خدای هستی و کوانتوم‌ها و کوانتوم مانندها است. مورد مشخص شناخته‌شده‌ی مطرح‌شده در این پایان‌نامه کار و عملِ محور مغناطیس خورشید است. // این بخش در تاریخ 11/1/1400 تکمیل و به‌روز گردید.

 

 0000 با توجه به موارد شناخته‌شده از خواب 25/11/72 با عنوان «پرواز روح». و خواب 1/9/72 با سؤال «فرق جسم و روح چیست / دو» :

الف : پیام‌های رسیده از پیرامون بدن به بخش تحتانی مغزمیانی با ماهیت جسم (زن) و پیام‌های واردشده به بخش فوقانی مغزمیانی با ماهیت روح (مرد) می‌باشند، درنتیجه فرق بین جسم و روح یک نمونه‌یِ آن فرق بین زن و مرد و نمونه‌ی دیگر، فرق بین زنده و مرده است. // تکمیل و به‌روز شده در تاریخ  18/8/90 .

 

13/9/72 : در خواب 19/8/72 با عنوان «به ‌پَرور و کلمه سان‌دُم» حرفی از کامپیوتر و حل مسئله‌ای بوده.

الف : ازآنجاکه در این خواب بِه ‌پَروَر بامعنی و مفهوم بهتر شدن و حل شدن مسئله‌ای ظاهرشده می‌پذیرم او نماد پردازنده‌یِ مرکزی کامپیوتر (مغزمیانی ی من) بانام ( pons ) بوده. // در تاریخ 12/12/1399 با بهره‌گیری از شناخت 15/2/97 تکمیل و دوباره‌نویسی شد.

ب : همچنین به این نتیجه رسیده‌ام که سان‌دُمِ ( sundom ) مطرح‌شده در خواب 19/8/72 با عنوان «بِه‌ پَرور و کلمه سان‌دُم» نماد سینوس ساژیتال تحتانی ی مغز در زمان بیداری بوده. // 22/2/1399 به‌روز گردید.

ج : این زمان به نتیجه‌ی کامل‌تری رسیده‌ام و آن اینکه در خواب 19/8/72 سان‌دُم همان سلطانی ی مطرح‌شده، و در خواب 23/10/73 با عنوان «به‌ پرور و هاشمی ... رئیس‌جمهور» همان رئیس‌جمهور هاشمی، نهایت ریزدانه‌های پرده‌ی عنکبوتی ی در سینوس ساژیتال تحتانی ی مغز بوده. 27/6/98 .

 

21/9/72 : در تاریخ 21/9/72 برای اولین بار متوجه شدم یک واقعیت درونی من با شناخت زمان بیداری جور است به‌این‌ترتیب که تعداد بیست‌ودو سه پله دیده‌شده در خواب با تعداد بیست‌ودو سه عصب جداشده از نخاع من یکی است.

 

29/9/72 : یادم آمد در خواب 17/12/69 با عنوان «مرد شدن پرنده غاز مانند» دیده‌ام کِلِجَنگ‌های توی آب (خرچنگ‌ها) با من حرف می‌زنند، و بازدیده‌ام دست‌ها و پاها و قسمت‌های مختلف بدن آنها هم هرکدام جداجدا و به‌تنهایی حرف می‌زنند.

الف : قبلاً نوشته‌ام :

در این خواب کِلِجَنگ‌ها و قسمت‌های جداجدای آنها، جملات و کلمات نوشته‌شده روی کاغذ در بیداری است که من می‌توانم با خواندن و تفسیر آنها مفاهیم خاصی را درک کنم.»}

ب : برای مثال جمله‌یِ «من به اداره رفتم» یک کِلِجَنگ است که معنی و مفهوم معینی را یادآوری می‌کند درحالی‌که همین جمله از قسمت‌های جداگانه‌ای مثل : من، / به، / اداره، / رفتم، / درست‌شده که باز این کلمات هم جداجدا برای خودشان معنی‌دار و قابل فهمند.

ج : به باور من، همین شناخت بوده که دلیلی شده در خواب 17/12/69، من نوشته و خط را به‌صورت کِلِجَنگ و تکه‌تکه‌های آن ببینم.

د : دلیل پیدایی ی این صحنه در خواب من این است که در دوران کودکی ی ما، بزرگ‌ترها به شوخی به خط و نوشته‌ی کودکان تازه مدرسه‌رفته کِلِجَنگ و قورباغه می‌گفتند. 10/9/1399 .

 

28/11/72 : با توجه به مفاهیم خواب دیده‌شده در تاریخ 28/11/72 با عنوان «یاددادن به من چگونه از خواب بیدار شوم» و دیگر یافته‌ها به این نتایج رسیده‌ام.

الف : زمانی که ما خواب هستیم و داریم به سمت بیدار شدن می‌رویم اول سه بخش پوست صورت با فعال شدن هسته‌ی قرمز و مدیریت آن بیدار و فعال می‌شوند.

ب : بعد به ترتیب سی بخش پوست بدن با شروع از قوزک پا به بالا بیدار می‌شوند.

ج : بعد هم با بیدار شدن آخرین عضو که بیدار شدن ماهیچه بالابرنده پلک بالائی چشم است با تمام وجود بیدار می‌شویم. / برای درک بهتر موضوع، خواب 12/9/71 با عنوان «من خواب هستم مرا بیدار کُن» و خواب 28/11/72 با عنوان «یاددادن به من چگونه از خواب بیدار شوم»، مطالعه شود. 25/7/91 .

د : با توجه به یافته‌ها و مفاهیم خواب دیده‌شده در تاریخ 25/11/72 با عنوان «پرواز روح». شروع به خواب رفتن سی بخش پوست بدن با شروع از ناحیه‌ی قوزک پا به سمت بالای بدن است.

 

29/11/72 : با توجه به مفاهیم و یافته‌های آمده در یادداشت 29/11/72 . ما در مرحله‌یِ دیدن رؤیا، هم خواب هستیم هم بیدار، هم به اطلاعات بایگانی‌شده و نشده‌ی درونی که اطلاعات ساختاری است دسترسی داریم و هم به اطلاعات بایگانی‌شده‌یِ پیرامونی. حاصل این دو، دسترسی به اطلاعات درونی با زبان و شناخت دنیای بیرونی و بیداری است.

 

28/1/73 : در خواب سومِ 1/1/69 با سؤال «معنی رؤیا چیست، رؤیا یعنی چه / یک» نوشته‌ام :

{«خواب دیدم درجایی بودیم که می‌دانستم مسافر هستیم و آنجا را مسافرخانه می‌دانستم ولی فکر می‌کنم همان‌جایی بود که در آخر خواب قبلی بودم.»}

الف : این طرز نوشتن نشان‌دهنده‌یِ این است که خواب سوم دیشب باوجود بیدار شدن و نوشتنِ دو خواب قبلی، دنباله همان خواب‌های قبلی و اثبات‌کننده این نظر است که خواب‌های شبانه‌یِ ما اکثراً یکی هستند و دنبال هم‌اند.

 

6/4/73 : در خواب 4/6/69 با سؤال «معنی زن مُسیب چیست» یکجا در جواب شخصی که با من بحث داشته گفته‌ام شما می‌توانید مرا به دُمِ‌اسب ببندید. / به باور من این جمله به این معنی است که در آن لحظه‌یِ دیدن خواب، خودِ من موردی مانند مو و تارهای موی زن بوده‌ام.

20/4/73/ : در خواب 3/2/73 با سؤال «جسم من چند سال دیگر زنده خواهد بود و چگونه خواهم مُرد» تصویر آنیتا به دلیل معنی آن ( آنی + تا) یا (یک‌لحظه + تا) که با توجه به سؤال (یک‌لحظه‌ی آن، یک سال است)، عمر ژنتیکیِ جسم من هفتادوپنج سال خواهد بود. برای درک بهتر موضوع، این خواب مطالعه شود.

در حاشیه /21/1/1400/ اکنون ساعت نهِ صبح شنبه بیست‌ویک فروردین‌ماه سال هزار و چهارصد است و من هنوز زنده هستم درصورتی‌که بر اساس خواب موردنظر بالا باید خودِ من نزدیک به یکی دو سال قبل مرده باشم. / واقعیت این است که خواب‌های ما بر اساس نمایاندن ساختار وجودی ی ما از حال به‌عقب تا رسیدن به لحظه‌های بیگ‌بنگ است و آینده ما در خواب پیش‌بینی و مطرح نمی‌شود. البته امکان آن هست که روزی و روزگارانی بتوانیم از راه دیدن رؤیا وارد مقوله‌های آینده‌نگری هم بشویم.

 

28/4/73 : در زمان دیدن رؤیا، بینایی ی هر بینا و نابینا بازنگری به احساس‌های دریافتی ی فردی در درازای زمان‌های گذشته است. // در تاریخ 20/1/1399 به‌روز گردید.

 

2/5/73 : مشغول پاکنویس یادداشت 31/4/73 با موضوع تفسیری بر خواب 25/10/72 با عنوان «خریدن گلابی برای ناشتائی» بودم متوجه شدم در این خواب مطرح‌شده : اطلاعات آمده از پیرامون و قشر منتشر مغز، در تشکیلات مشبک پایه مغزی تلاقی می‌کنند. // تشکیلات مشبک پایه مغزی که مغزمیانی است مرکز تجزیه‌وتحلیل پیام‌های رسیده از پیرامون و قشر منتشر است. // مغزمیانی مرکز تصمیم‌گیری و تفکر در کل سیستم اعصاب و مغز ما است. // این موضوع در خواب 19/8/72 با عنوان «بِه‌پَرور و کلمه ساندُم» به خوبی مطرح‌شده.

 

8/6/73 : در خواب 1/1/69 با سؤال «معنی رؤیا چیست، رؤیا یعنی چه / یک» یکجا می‌دانستم حکومت سقوط کرده و عوض‌شده. به باور من این عوض شدن حکومت همان عوض شدنِ مرحله‌یِ خواب به مرحله‌یِ بیداری است. یعنی تا قبل از آن، من خواب بوده‌ام و ازآن‌پس وارد بیداری شده‌ام :

در بیداری نظارت و حکومت بر وجود ما با قشر منتشر مغز، مغزمیانی، و سینوس ساژیتال تحتانی مغز است. // در خواب عمیق نظارت و حکومت بر وجود ما، با ریزدانه‌های متراکم پرده‌ی عنکبوتی ی در سینوس ساژیتال فوقانی ی مغز است. // در خواب ((rem زمان دیدن رؤیا، نظارت و حکومت بر وجود ما  با قشر منتشر مغز، مغزمیانی، و ریزدانه‌های متراکم پرده عنکبوتی ی در سینوس ساژیتال‌های فوقانی و تحتانی است. // در تاریخ 12/10/1399 تکمیل و به‌روز گردید.

در حاشیه / یادآوری / در سراسر یادداشت‌هایم هر جا صحبت از « مغزمیانی » شده، منظور سه بخش (  midbrain/ pons  / و medulla ) بوده.

18/7/73 : به‌تازگی متوجه شده و یادداشت کرده‌ام حالت پرواز و سوار ماشین و دوچرخه بودن و موارد دیگر در خواب که پای ما در تماس با زمین نباشد، توی هوا و آسمان بودن است.

الف : اکنون با خواندن قسمت شماره 6 یادداشت 6/2/73 تفسیری بر خواب «معنی زمان» 30/1/73 ، متوجه شدم این یافته‌ی من صحیح و درست است به دلیل اینکه درصحنه‌ای از خواب، ما توی دو ماشین در جاده‌ای به سمت جنوب می‌رفتیم و می‌دیدیم دو کلاغ تایر به منقار نیز در هوا، دارند به سمت جنوب می‌روند.

ب : موضوعات مطرح‌شده در خواب 23/2/73 با عنوان «مورچه‌های بالدار» نیز اثبات‌کننده همین روند است.

 

18/7/73 : در خواب 30/1/73 با سؤال «معنی زمان چیست ، زمان یعنی چه». جایی هنگام شستن پشت و اطراف مقعد احساس مالیده شدن دست به اطراف کون مرغ کرده‌ام و بعد مرغی پرکنده گوشتالو دیده‌ام :

الف : این موضوع نشان‌دهنده‌ی من بودن آن مرغ، و درستی این نظر است که خود ما در خواب‌هایمان تصاویر دیده‌شده‌یِ حال و گذشته و آینده‌یِ آن خواب هستیم.

 

26/8/73 : فکر کردن در خواب با نماد فوت کردن ظاهر می‌شود. این فکر کردن و فوت کردن در خواب، طی شدن مرحله‌هایی در مغزمیانی است جهت میراندن احساس‌ها و اطلاعات گرفته‌شده از پیرامون. / اطلاعاتی که در قشر خاکستری ی مغز به‌صورت مرده و غیرفعال بایگانی می‌شوند. // در تاریخ 21/4/98 تکمیل و به‌روز گردید.

 

20/10/73 : در خواب 19/7/69 با سؤال «کار سلول‌های نوک پستان چیست». استاد اسد را با عینک دودی سیاه دیده‌ام :

الف : ازآنجاکه سؤال خواب در رابطه باکار سلول‌های نوک پستان بوده باید اسد به معنی شیر خوراکی و استاد اسد بامعنی ی سازنده شیر، نمادی برای پستان‌ها باشد.

ب : عینک دودیِ استاد اسد روی چشم‌هایش، منظره‌یِ نوک پستان‌ها از زاویه‌ی دید یک ناظر بیرونی ی نگاه‌کننده به پستان‌ها بوده.

ج : هرچند در بیداری اسد به معنی شیر بیشه است اما در این رؤیا منظور شیر خوراکی است.

 

24/12/73 : با توجه به انواع شناخت در رابطه با عملکرد مغزمیانی، می‌توانم بپذیرم کار مغزمیانی در بدن پرسلولی به‌مانند کار سانترومر کروموزوم و بالعکس است.

الف : درنتیجه همان‌طور که مغزمیانی کار تجزیه‌وتحلیل اطلاعات رسیده به این قسمت از مغز را به عهده دارد سانترومر نیز کار تجزیه‌وتحلیل اطلاعات ژنتیکی موجود بر روی کروموزوم‌ها را به عهده دارد. 17/6/97 .

ب : همچنین با توجه به اینکه متوجه شده‌ام کار مغزمیانی انجام عملیات ریاضی است می‌توانم نتیجه بگیرم کار سانترومر کروموزوم نیز انجام عملیات ریاضی باشد.

 

11/2/74 : یکی از یافته‌هایم این است که ما، در خواب‌هایمان همان تصاویر دیده‌شده هستیم :

الف : و این یافته در خواب «معنی زن چیست ، زن یعنی چه / دو» تاریخ 30/4/70 اثبات‌شده. به دلیل اینکه روی پشت‌بام توجهم به سرشاخه‌های درخت جلب بوده، و از راه‌پله‌ای پائین آمده توی باغچه توی زمین رفته‌ام.

ب : این رفتن من توی باغچه نشان‌دهنده‌یِ (من بودن درخت و پیام‌های در گردش آن)، و رفتن توی ریشه درخت در درون باغچه است.

ج : در اصل من پیام‌های حرکتی حسی ی آمده از قشر منتشر مغز تا رسیدن به‌پایان اعصاب خاجی بوده‌ام. 27/1/98 .

 

1/3/74 : در خواب 27/4/68 با عنوان «چهارراه بیمارستان» یکجا مادر ... را در حال گریه دیده‌ام و در نتیجه‌گیری‌هایم او را ماده سیاه مغزی دانسته‌ام :

الف : این یافته من یافته‌یِ درستی است زیرا در کتاب پزشکی ی گایتون خوانده‌ام، ماده سیاه در مغز انسان دوپامین ترشح می‌کند و این دوپامین بر روی سلول‌های دیگر اثر مهاری دارد.

ب : به باور من گِریه‌های مادر ... همان دوپامین ترشح‌شده، و اثر مهاری دوپامین، همان اثر مهاری و روانی گریه و اشک بوده.

 

24/3/74 : با شناخت و باور من، وجود ما دو گونه خاطره دارد :

الف : یکی خاطرات تماس و کار و فعالیت‌های جسم پرسلولی ما با پیرامون بدن در دوران حیات.

ب : و دیگری خاطرات تماس و کار و فعالیت دستگاه‌ها و سیستم‌های دنیاهای درونی، و درونی‌ترهای ما، تا رسیدن به آفریدگار هستی است. آفریدگاری که الف : در عالَم نیستی، علوم ریاضی شیمی فیزیک است، ب : در عالَم نیستی هستی، نطفه‌های خدا که / روح و ارواح و کوانتوم‌ها / هستند : ج : و در عالم هستی، که / کوانتوم ‌‌‌مانند /‌ می‌باشند. 22/11/1399 // در تاریخ  19/2/1400 تکمیل و به‌روز شد.

ج : به‌این‌ترتیب می‌توان پذیرفت رؤیاها برآیندِ مجموعه‌ای از جمع شده‌یِ این دو گونه خاطره باشد. خاطراتی که زمانِ بُروز دادن و نمایاندنِ آنها حدفاصل بین خواب‌وبیداری، در گودالِ Fovea)) ی شبکیه چشم است. 23/11/1399 // در تاریخ 19/2/1400 به‌روز گردید.»

 

10/4/74 : بالاخره می‌توانم بالای نود درصد اطمینان بپذیرم کار چشم در بدن ما کاری مانند عکس‌برداری است. عکس‌برداری به‌صورت (اسکنِ پیوسته) در هر ثانیه بیست‌وچهار عکس. دلایل من به‌قرار زیر است :

الف : گفتمان و مفاهیم خواب 12/11/68 با سؤال «کار سلول‌های لکه زرد شبکیه چشم انسان چیست» که دیده‌ام زن‌هایی در دانشگاه به مردهایی توی جعبه‌ها، عکس رنگی برای ظاهر شدن می‌دهند.

در حاشیه / یک / : این زمان ساعت هشت و نیم صبح چهارشنبه دوازدهمِ بهمن ماه سال 1401 به دنبال شناخت‌های گذشته‌ی خود به این نتیجه رسیده‌ام که زن‌های مطرح شده در این خواب، فوتون‌های نور با ماهیت نطفه‌های روح و ارواح، و مردهای توی جعبه‌ها با ماهیت نطفه‌های کوانتوم بوده‌اند.

ب : با توجه به آخرین یافته‌های در رابطه با چشم و شبکیه چشم، می‌توانم بپذیرم که در این خواب، دانشگاه نماد  Fovea))  ی شبکیه چشم بوده. 8/10/1399 .

ج : همچنین با توجه به مجموعه یافته‌ها، و تصویر و تصوّر، و شناختی که از چیدمان سطوح سلولی ی گودال (Fovea) ی شبکیه چشم دارم به این نتیجه می‌رسم که در این خواب : / دانشگاه نماد گودال (Fovea)، / زن‌ها نماد نطفه‌های خدا که فوتون‌های نور باشند، / مردهای توی جعبه‌ها هر یک نماد «فضا-زمان‌های» کوانتوم‌ به‌صورت فضا لایه‌های (قرمز، نارنجی، زرد، سبز، آبی، نیلی، و بنفش) / عکس رنگی نماد کپی‌های گرفته‌شده از محتوا و کُلیات فوتون‌های نور که نطفه‌های خدا باشند. 8/10/1399 .

د : گفتمان و مفاهیم خواب 20/11/73 با سؤال «با توجه به دوربین عکاسی، ساعت ریکو، و چشم‌ها می‌خوابم» : که در آن، جایی مثل غرب خیابان چهارباغ بوده‌ام. و ....

هه : این زمان با توجه به همه‌ی موارد شناخته‌شده، این‌چنین به ذهنم رسیده که ‌چهارباغ مطرح‌شده در این خواب نماد فضای چهارگانه‌ی (فضا -زمان) باشد که به‌این‌ترتیب غرب چهارباغ نماد خمینه‌ی (فضا -زمان) خواهد بود. 19/4/99 .

و : اکنون سه‌شنبه هفتم بهمن‌ماه سال هزار و سیصد و نودونُه متوجه شدم ساعت مطرح‌شده در خواب (20/11/73 ) بانام ریکو (Rico) که یکی از معانی و مفاهیم فارسی ی آن (قانون) است می‌باید یکی دیگر از نام‌ها و اعمال و توانایی‌های نطفه‌های خدای هستی باشد که به‌این‌ترتیب، فضا لایه‌های سبز آنها بعد زمان، و خودِ نطفه‌ها، ساعت‌های زمان خواهند بود. // این پاراگراف در تاریخ 5/10/1401 به‌روز شد.

در حاشیه / یک / : هم‌اکنون که متوجه شدم نطفه‌های خدای هستی (کوانتوم‌ها) ساعت‌های زمان‌سنج هم می‌باشند. / به یاد خواب دیده‌شده در تاریخ 11/5/93 با عنوان «تنظیم ساعت برای به‌موقع بیدار شدن صبح» افتادم که در پاراگراف‌های گذشته‌ی خود کودک دیده‌شده در آن خواب را یک نطفه‌ی خدای هستی (کوانتوم) شناخته و نوشته‌ام.

در حاشیه / دو / 15/10/1401 : این زمان به شناختِ دیگری رسیده‌ام و آن این است که بیرونی‌ترین لایه از پوستِ بدنِ انسان همانندِ پرده‌های چشم ضمن نطفه‌های خدای هستی (کوانتوم‌ها) بودن، زمان‌سنج‌های وجود ما هم می‌باشند. // در تاریخ 30/11/1401 به‌روز شد.

 

15/4/74 : در خواب 30/6/68 با سؤال «کار سلول‌های عدسی چشم»، دویدنِ من به دنبال آب و توجه به کتاب توی آب در فاصله‌های زمانی، و دیدن و ندیدن کتاب در آب، گرفتن عکس و برداشت اطلاعات از محتوای فوتون‌های نورِ واردشده به چشم توسط عدسی ی چشم در بیداری است. // در تاریخ 15/11/1401 به‌روز گردید.

در حاشیه یک / 3/10/1401 / این زمان با توجه به مفاهیم این پاراگراف :

{ دال : و اما در رابطه با کلمه‌ی ( سِفر ) که عربی است و در واژه‌نامه این‌گونه معنی شده : کتاب، کتاب بزرگ، (هر یک از پنج کتاب اول عهد قدیم تورات). / این شناخت و این معنی، مَرا به این فکر انداخته که باید (سِفر پیدایش) بامعنی و مفهوم کتاب، نامی باشد برای تک‌تک موجودات مستقل دارای حیات بمانند نطفه‌های (خدایِ نیستی)، کوانتوم‌ها، نطفه‌های (خدای هستی)، همچنین کوانتوم مانندها به‌مانندِ : انسان، حیوان، درخت، مورچه، کره‌ی زمین، منظومه‌ها، کهکشان‌ها، .... و هر دیگر موجود مستقل دارای حیات که در عالم هستی‌اند با نام خدایان هستی. 25/4/1401 // در تایخ 15/10/1401 به‌روز گردید.}

/ به‌درستی می‌پذیرم در خوابِ دیده‌‌شده در تاریخ 30/6/1368 با سئوال «کار سلول‌های عدسی چشم» : آبِ مطرح‌شده در خواب، نماد جریان فوتون‌هایِ نور : / نطفه‌های خدای نیستی / واردشده به چشم در تماس با عدسی ی چشم // و دیدن کتاب : برداشت اطلاعاتِ درونِ نطفه‌های خدای نیستی در زمان گذشتن از عدسی ی چشم بوده، // ندیدن کتاب هم : فاصله زمانی بین نطفه‌های به‌دنبال هم واردشده به چشم بوده.

در حاشیه دو / 5/10/1400 / در این خواب، نشان دادن جریان نور به‌صورت آب، به دلیل یکی بودن موجودیت و محتوای هر دو ( ارواح، و کوانتوم‌ها) که نطفه‌های خدا هستند بوده. ....

 

7/9/74 : در تاریخ 7/9/74 فکرم را متوجه «کار میتوکندری و گرانول‌های الکترون متراکم ... » کرده و با این افکار خوابیده‌ام. درنتیجه خوابی دیده‌ام که بخشی از آن به این صورت است :

الف : یادم است یک وسیله‌یِ دست‌ساز خیلی زیبای صورتی روبرویم بود. این‌طور می‌دانستم که این‌یک گوش برای شنیدن ... / جمله در ذهنم جوری ادا شد که نمی‌توانم بگویم کدام‌یک از موارد زیر است.

/ گوشی برای شنیدن برنامه دیدنی‌های تلویزیون. / گوشی برای دیدن تلویزیون. / گوشی برای دیدن برنامه تلویزیون. / گوشی برای دیدن دیدنی‌های تلویزیون.

ب : به هر صورت نمی‌دانم چه جمله‌ای درست بود، ولی می‌دانم آن وسیله بنام گوش مطرح شد و وسیله‌ای بود صورتی‌رنگ بسیار زیبا که روی زمین گذاشته‌شده بود. شاید بتوان گفت شکل یک لاله گوشِ بریده‌شده از بیخ گوش و گذاشته‌شده روی زمین به‌صورت کُپ، به‌طوری‌که سوراخ محل جداشده‌ی آن بالا، و لاله گوش روی زمین باشد.

ج : نتیجه‌گیری ی من این است که میتوکندری‌ها، و ریزدانه‌های متراکم روی کریستاهای میوکندری، وسیله‌ای برای دیدن و شنیدن، و انبار شدن و درک شدنِ پیام‌های آمده از پیرامون به درون بدن‌اند.

دال : این زمان 31/4/98 به نظر می‌رسد ماهیت (میتوکندری‌ها و ریزدانه‌های متراکم روی کریستاهای میوکندری) بمانند ریزدانه‌های متراکم پرده عنکبوتی ی مغز با ماهیت نطفه‌های خدای هستی (کوانتوم‌ها) باشند. 4/10/1399 // در تاریخ 15/10/1401 به‌روز گردید.

 

3/11/74 : با توجه به شناخت و دانش درونِ ما، توت به دلیل دانه‌دانه بودن و اندازه و شکل ظاهری، نامی و نمادی است برای میتوکندری‌های جسم پرسلولی، به همین دلیل در پاسخ به سؤال معنی توت، مغز من در خواب نوعی توانایی و کارِ میتوکندری‌ها که همانا کار دفترخانه اسناد رسمی است را به نمایش گذاشته // برگرفته‌شده از یافته‌های خواب 3/11/74 با سؤال «توت یعنی چه، معنی توت چیست».

 

8/2/75 : در خواب 19/5/73 با عنوان «موش و گربه»، یکجا نوشته‌ام :

{«پایم را روی صورت بچه‌ای خوابیده روی زمین گذاشتم و یکجا نوشته‌ام گربه‌ای موش را به چنگال و دندان گرفت، و یکجا هم موش را به‌صورت شیرینی دیده‌ام»}

الف : به باور من علت دیدن این صحنه‌های جورواجور این است که تمام این صحنه‌ها یکی و من همان گربه و موش دیده‌شده بوده‌ام، منتها از دید خود و مسائل مربوط به خودم.

ب : در این خواب، خود من آن گربه‌ی دیده‌شده و به عبارتی محور مغناطیس بوده‌ام. و آن کودکِ زیرِ دست‌وپای من همان موش دیده‌شده و همگی الکترون‌های در جریان تولیدمثل بوده‌ایم. / برای مثال : مانند تولیدمثل در محور مغناطیس خورشید. // 10/1/1400 به‌روز گردید.

 

8/7/75 : معانی و مفاهیم موارد دیده‌شده در خواب 8/5/75 با سؤال «شهناز یعنی چه، معنی شهناز چیست» این‌گونه بوده. :

الف : / کتاب : خاطرات. / زباله‌دانی : بایگانی مغز. / رنگ قهوه‌ای : فضای دِرم پوست بدن. / شمال شرقی : نقاط بالا و بالاتر مغز که هرکدام شروعی جدید است مانند قشر خاکستری ی مغز. / کتاب‌های دبستانی : مجموعه اطلاعات میتوکندری‌ها در سلول‌های پوست و گیرنده‌های حسی مستقر در پوست مانند چشم و گوش و ... لب و کف دست. / کتاب‌های راهنمایی و دبیرستانی : مجموعه اطلاعات بایگانی‌شده در پایه مغزی و مغزمیانی. همچنین انبارشده در میتوکندری‌های سلول‌ها و هسته‌های سلولی.

ب : 10/6/91 : امروز برای شناخت رنگ قهوه‌ای نزدیک به قرمز، وارد اینترنت و متوجه شدم از ادغام رنگ قرمز و قهوه‌ای، رنگ گُلبهی نتیجه می‌شود، بعد عکس‌های رنگ گلبهی را جست‌وجو کردم و با خوشحالی دیدم رنگ گلبهی رنگ پوست بدن است. در اینجا متوجه شدم نتیجه‌گیری ی هفتم شهریورماه امسال نتیجه درستی بوده که رنگ قهوه‌ای نزدیک به قرمز در خواب 8/5/75 با سؤال «شهناز یعنی چه، معنی شهناز چیست» را نمادی برای اپیدرم پوست بدن دانسته‌ام.

 

27/9/75 : ساعت ده صبح. اکنون توجهم به خواب 21/8/75 با عنوان «کاپشن یا اورکت آبی آسمانی خیلی زیبا» جلب شد و مشغول خواندن آن شدم. قبل از رسیدن به موضوع جنس پارچه‌یِ کاپشنِ دیده‌شده در خواب، یاد برجستگی‌های خاص روی پارچه افتادم که نوشته‌ام (حالت پارچه برجستگی‌های خطی کوتاه داشت) :

الف : یک‌لحظه به نظرم رسید پوست سرِانگشتان ما دارای خطوط برجسته است و فکر کردم شاید منظور خواب من همین خطوط برجسته سرِانگشت باشد. برای اطمینان نگاهی کردم و بعد با ذره‌بین به سرِانگشتم نگاه کردم.

ب : دیدم نوع برجستگی همانند صحنه دیده‌شده در خواب است هرچند می‌دانستم در خواب آنها را به‌صورت گِرد و منحنی ندیدم.

ج : بعد فکر کردم ممکن است صحنه دیده‌شده شکل نقاط دیگر پوست بوده باشد و با ذره‌بین به پوست مچ دست راستم نگاه کردم.

د : با دیدن پوست مچ دست راست زیر ذره‌بین آه دل‌نشینی از نهادم برآمد و متوجه شدم درست همان صحنه دیده‌شده در خواب پیش رویم است و  ...

هه : و برایم بالای صدها در صد اطمینان حاصل شد که صحنه دیده‌شده در خواب همین پوست بدنم بوده چون عیناً برجستگی‌های خطی دیده‌شده‌یِ پارچه به همین صورت بود.

 

7/4/76 : در خواب 1/2/76 با سؤال «دکتر یعنی چه، معنی دکتر چیست». من هنگام فرار به سمت جنوب، از ترس دستگیر شدن توسط شاگرد اتوبوس وارد باغی شده‌ام که چیزی بین خانه و باغ بود.

الف : ازآنجاکه شاگرد اتوبوس قبل از من دو میمون دیگر را گرفته توی اتوبوس انداخته بود، دنبال من بودنش برای گرفتن من نشان‌دهنده این است که در این صحنه از خواب منهم یک میمون بوده‌ام.

ب : نوشته‌ام باغ چیزی بین خانه و باغ بود و این حرف درستی است چراکه خانه‌یِ میمون بالای درخت و اشجار است و منهم به خانه‌یِ خود بالای درخت رفته بوده‌ام. 7/11/96 .

ج : میمون‌های این خواب ازجمله خود من، پیام‌های روحی روانی ی سه بخش پوست صورت ( نطفه‌های خدای هستی ) بوده‌ایم. // در تاریخ 27/3/1399 ) به‌روز گردید.

د : اتوبوس هسته‌ی قرمز بوده که یکی از وظایف کاری‌اش جمع‌کردن احساس با ماهیت (الکترون که همان روح باشد) از سه بخش پوست صورت است.

 

26/6/76 : امروز متوجه شدم پنیس در گروه احساس‌های لمس و فشار پوست قرار می‌گیرد، مقصد و مسیر این پیام‌ها هم مسیر و مقصد احساس‌های لمس و فشار است.

16/7/76 : در خواب‌های ما مسافر به پیام‌های در گردش پوست یا بافت یا سلولی گفته می‌شود که به‌طور موقت به بافت یا سلولی رسیده سپس در زمان معینی از آن خارج شود. / همچنین باید مسافر نمادی برای پیام یا جسمی باشد که به‌طور موقت درجایی قرار می‌گیرد مثل تناسلی مرد در درون تناسلی زن. / البته در اینجا تناسلی زن مسافرخانه خواهد بود.

 

در خواب 27/4/68 با عنوان «چهارراه بیمارستان» یکجا مادر ... را در حال گریه دیده‌ام و در نتیجه‌گیری‌هایم او را ماده سیاه مغزی دانسته‌ام : / این یافته من یافته‌یِ درستی است زیرا در کتاب پزشکی ی گایتون خوانده‌ام، ماده سیاه در مغز دوپامین ترشح می‌کند و این دوپامین بر روی سلول‌های دیگر اثر مهاری دارد. / به باور من گِریه‌های مادر ... همان دوپامین ترشح‌شده، و اثر مهاری دوپامین، همان اثر مهاری و روانی گریه و اشک بوده. 1/3/74 .

 

5/8/76 : در خواب «چهارراه بیمارستان» تاریخ 27/4/68 می‌دانستم در بدن کبوترها دستگاهی برای برگشتن آنها قرار داده‌شده و از طرفی هم می‌دانستم آن کبوترها را فرمانداری به هوا فرستاده،

الف : به باور من در این خواب، فرماندار بامعنی ی دارنده‌یِ فرمان و دستور، کبوترها بوده‌اند که پیام‌رسانِ پیام‌های بیدار شدنم از خواب بوده‌اند.

ب : در این خواب، فرمانداری نماد سینوس ساژیتال فوقانی ی مغز، و دستگاه توی بدن کبوترها فرمان برگشتن کبوترها بوده. / فرمان برگشتنی که در ادامه‌ی دیدن خواب توسطِ هسته‌های سجافی (کودکان شعار دهنده) به انجام رسیده.

ج : در این خواب، مهناز که ذاتاً نطفه‌های خدای هستی و در ظاهر کبوتر و کبوترها بوده، پیام‌های آمده از سینوس ساژیتال فوقانی ی مغز در جهت بیدار شدنم از خواب است.

د : گفتمان‌ها و معانی و مفاهیم خواب‌های 1/1/69 با سؤال «معنی رؤیا چیست، رؤیا یعنی چه / یک» و 25/10/72 با سؤال «خریدن گلابی برای ناشتائی»، تکمیل‌کننده‌ی معانی و مفاهیم خواب «چهارراه بیمارستان» تاریخ 27/4/68 ، و اثبات‌کننده‌ی درستی ی یافته‌های در رابطه با هر سه خواب بوده.

هه : و باز در همین خواب، اشک‌های مادر مهناز که از نگاه روانشناسی اثر مهاری بر دیگران و خودِ گریه کننده دارد دوپامین ترشح‌شده توسط ماده سیاه در مغز بوده که اثر مهاری ی آن شناخته‌شده است. // این بخش در تاریخ 10/2/1400 تکمیل و به‌روز گردید.

 

29/9/76 : در خواب 27/3/76 با سؤال «منصور یعنی چه، معنی منصور چیست» :

الف : اول درِ شیشه‌ای اتاق را باز گذاشته‌ام تا گربه توی اتاق بتواند فرار کند و بعد روی حیاط به‌طرف همان گربه دمپایی پرت کرده‌ام. بعد هم ناهید را بالای دیوارِ سمت شرق دیده‌ام.

ب : به باور من تمام این صحنه‌ها به معنی ی یاری‌دادن به گربه برای فرار بوده که می‌باید همان معنی منصور باشد. در اصل این خواب پاسخ به سؤال، و منصور به معنی یاری شده و نصرت داده‌شده است.

در حاشیه / یک / 16/10/ 1401 : این زمان ساعت دوازده و بیست دقیقه‌ی شبِ جمعه به نتیجه‌ی جالبی رسیده‌ام و آن این است که با توجه به معنی ی ناهید که نیست و هست می‌باشد. / ناهید در این خواب نماد نطفه‌ای از  نطفه‌‌های خدای هستی با نام کوانتوم بوده.

در حاشیه / دو / 16/10/1401 : با توجه به همه‌ی موارد مربوط به این خواب، برداشت و یافته‌ی دیگرِ من که اکنون به ذهنم رسید این است که پیام‌های ردوبدل شده در سیستم اعصاب و مغز ما نطفه‌های خدای هستی بانام کوانتوم‌ می‌باشند.

 

5/11/76 : در خواب 29/1/73 با سؤال «مورچه و مار یعنی چه» صحبتی از کوچه، تِرِیلی، راننده تِرِیلی، و پیغمبران اولوالعظم شده.

الف : با شاخت و باور من، پاسخ داده شده در این خواب نمایاندن اولین لحظه‌ی وارد شدن امواج صوتی به فضای لاله‌ی گوش و گوش میانی بوده : کوچه فضایِ خالی ی لاله‌ی گوش، / تریلی اصوات وارد شده به گوش، / راننده تِریلی سرِ مار که همان مورچه‌یِ سؤال شده بوده، / پیغمبران اولوالعظم هم اصواتِ وارد شده به استخوان‌های (چکشی، سندانی، و رکابی‌ی گوش میانی بوده‌اند. // جمع‌وجور و مرتب‌شده 7/4/97 // در تاریخ 17/10/1401 به‌روز شد.

ب : هرچند در گفتارها و نوشته‌های زمان بیداری پیغمبران (اولوالعزم) موردتوجه و نظرند، اما در این خوابِ «مورچه و مار یعنی چه» پیغمبران (اولوالعظم که استخوان‌های گوش میانی هستند) موردتوجه و نظر بوده‌اند..

 

18/12/76 : در خواب‌های ما زیارتگاه نماد مرز مشترک بین / دو یا چند ذره، / دو یا چند اتم،  / دو یا چند مولکول، / دو یا چند اُرگانل سلولی، / دو یا چند سلول، و ... است :

الف : مانند ختنه‌گاه پنیس که مرز مشترک بین، پوست پنیس، گِلَنس پنیس، و  فضاهای غاری است.

ب : یا به‌مانند بینی که در خواب 12/11/72 با عنوان «کار سلول‌های قشر مخچه چیست / دو» با نماد زیارتگاه بودائیان مطرح‌شده.

ج : در این خواب، بودائیان نماد بوهای واردشده به بینی بوده و می‌باشند.

 

16/2/77 : در خواب 16/2/77 با سؤال «با افکار مربوط به یادداشت‌های امشب می‌خوابم». خودِ من در این خواب به‌صورت (افقی معلق در هوا)، مارمولک خزیده در زیر خاک‌ریزهای خاکی ی صحرایی بوده‌ام.

الف : در این خواب، صحرا پوست تناسلی، و خاکریزهای خاکی ی صحرایی گیرنده‌های حسی ی پوست هستند که به‌صورت خودِ من و مارمولک خزیده در زیرخاک مطرح‌شده‌ایم.‌ 29/8/98 .

ب : این گیرنده‌های حسی که در واقعیت امر خطوط گیرنده‌ی احساس از روی پوست هستند. از آن مکان‌ها احساس‌های گرفته‌شده از پیرامون خود را، با نماد خاک و ماهیت الکترون، به فضاهای غاری ی پنیس انتقال می‌دهند.

ج : خود من معلق در هوا که همان  مارمولک خزیده در زیر خاکریزهای خاکی ی صحرایی بوده‌ام نماد خطوط پوست پنیس، و مهندس ... نماد فضای غاری ی میانی پنیس بوده. فضایی که یکی از مارپیچ‌های حیاتی ی وجود انسان است. مارپیچ‌هایی که در بعضی از خواب‌هایم به‌صورت مارپیچ چرخ‌گوشت نمایانده شده. // کل موارد این بخش در تاریخ 23/6/1399 تکمیل و به‌روز شد.

 

9/3/77 : در خواب‌های ما، مادر به یک مجموعه سلول یا بافت اطلاق می‌شود که جمعاً کار واحدی انجام دهند مانند مفاهیم خواب 22/5/69 با سؤال «معنی مادر چیست» که در آن سه موج رادیو به‌صورت یک موج مطرح‌شده :

الف : به باور من در این خواب، مادر همان رادیویِ مطرح‌شده بوده که از یک‌سو نماد سه بخش گوش خارجی، گوش میانی، گوش داخلی و از سوی دیگر نماد استخوان‌های چکشی، سندانی، و رکابی بوده.

ب : به عبارتی اگر ما، مادر را یک مجموعه بدانیم، موج یک و دو و سه‌ی رادیو که در این خواب استخوان‌های چکشی، سندانی، و رکابی بوده زیرمجموعه‌های این مجموعه یا فرزندان این مادر خواهند بود.

 

31/3/77 : به باور من لحظه‌یِ پایانِ دیدنِ رؤیا که اولین لحظه بیداری کامل در رابطه با چشم‌ها است .... اول سلول‌های پیرامونی ی شبکیه چشم و بعد به ترتیب سلول‌های مرکزی تا گودال «  Fovea» اِسکن و بیدار می‌شوند.

 

15/11/77 : در تاریخ 19/8/77 با توجه به خواب 10/5/75 با عنوان «سیمرغ». متوجه شده‌ام در خواب‌های ما مرغ نمادی است برای پوست بدن و سیمرغ نمادی برای سی بخش پوست بدن، عصب گیری شده از سیستم اعصاب ما :

الف : در خواب‌های ما پوست بدن با نماد مرغ و اطراف پوست با نماد زمین ظاهر می‌شود.

ب : سه بخش پوست صورت و دیگر پوست غشاهای گیرنده احساس از پیرامون، جدای از سی بخش پوست بدن عمل می‌کنند.

ج : در واقعیت بیداری، مرغ‌ها در تماس با زمین و در شرایطی در حال پروازند.

د : ازآنجاکه ارسال پیام توسط پوست به بالای مغز نوعی پرواز از زمین به آسمان است در خواب‌های ما پوست بدن به دلیل در تماس بودن با پیرامون (زمین) و توانایی ارسال پیام به بالای مغز (آسمان)، با نماد مرغ و سیمرغ ظاهر می‌شود. // در تاریخ 12/4/98 مجموعه‌ی این بخش به‌روز گردید.

 

31/6/78 : ... در خواب 31/6/78 با عنوان «محمود نکیسی‌ها در یک توهم» در یک‌لحظه‌یِ کوتاهِ خواب رفتن، خوابی دیدم که هرچند صحنه‌های آن بیشتر بود اما، وقتی بیدار شدم چیزی از کسی بنام محمود نکیسی‌ها در نظرم بود :

الف : اول فکر کردم نکیسی در ذهن من دارای معنی خاصی بوده که در این خواب ظاهرشده.

ب : بعد به فرهنگ عمید مراجعه کردم چنین کلمه‌ای ندیدم.

ج : به کتاب نام‌ها مراجعه کردم در گروه اسامی مردان کلمه‌یِ نکیسا که نوازنده‌ای بوده در دربار یکی از پادشاهان قدیم ایران به چشمم خورد.

د : و باز یادم آمد در بندر ماهشهر کسی را با فامیل نکیسی می‌شناختم.

هه : بعد هم با روی‌هم ریختن تمام موارد متوجه شده‌ام در این خواب که یک توهم قبل از خواب بوده، محمود نکیسی‌ها به معنی نوازندگان ستوده شده، و او در این خواب نماد توجه من به صدای وزوز گوش‌هایم در یک لحظه‌یِ کوتاه قبل از خواب بوده.

 

6/3/79 : اَلآن در فهرست مطالب توجهم به خواب «کار سربرال پدونکل یا پایه مغزی چیست» تاریخ 20/10/72 جلب شد. در این خواب صحبت از جایی سرداب مانند، و زائیدن (ف ر ....) و شستن مُرده شده. ضمناً صحبتی هم از مردن بچه‌یِ (ف ر ....) شده.

الف : این موضوع مرا یاد خواب «بولونی توی زمین» تاریخ 30/11/72 انداخت که در آن خودم به‌صورت بچه‌یِ (ف ر ....) در حال زاده شدن بوده‌ام و جایی مثل قبرستان قِلاغی (کلاغی) تیران (پ ژ ...) بچه‌یِ (ف ر ....) را دیده‌ام.

ب : با توجه به تفاسیر و یافته‌های این دو خواب می‌توانم بپذیرم در خواب دیده‌شده با سؤال «کار سِربراال پدونکل». مردن بچه‌یِ (ف ر ....) همان مردن خود بعد از زاده شدن در خواب بولونی توی زمین بوده، که به‌این‌ترتیب معلوم می‌شود قبرستان قلاغی (کلاغی) ... همان سِربِرال پِدونکل یا پایه مغزی است.

ج : گفتمان‌های این دو خواب هم، اثبات‌کننده‌ی درستی یِ مربوط بودن رؤیاها به مسائل روحی جسمی، و درونی بیرونیِ ماست.

 

16/8/1380 : با توجه به خواب «چهارراه» تاریخ 27/4/68 و حرکت از جایی مانند تعاونی باتری جلو مغازه اکبر ... و دیدن مهناز در خواب دوم آن شب. و با توجه به خواب تاریخ 8/3/75 با سؤال «مهناز یعنی چه ، معنی مهناز چیست» و بودن در همان مکان تعاونی باتری و نگاه به سمت ساعت درجایی مثل مغازه اکبر ... می‌توان پذیرفت :

الف : در خواب چهارراه، خود من هنگام حرکت به‌سوی چهارراه همان مهناز خواب دوم و در اصل پیام‌های بیداری ی ارسال‌شده از ریزدانه‌های عنکبوتی ی در سینوس ساژیتال فوقانی ی مغز به سمت پایه مغزی (مغزمیانی) بوده‌ام.

ب : با توجه به دیدن ساعت درجایی مانند مغازه‌ی اکبر که نماد سینوس ساژیتال تحتانی ی مغز بوده می‌توان پذیرفت یکی از کارهای ریزدانه‌های عنکبوتی ی در اینجا کاری مانند ساعت و تعیین زمان از هر نظر باشد. مثلان خواب‌وبیدار کردن.

ج : دوچرخه مطرح‌شده در این خواب نماد ارتباط بین سینوس ساژیتال فوقانی و تحتانی ی مغز با پیرامون بدن بوده و می‌باشد. / توضیح اینکه باید مغازه اکبر ... نماد یک چرخ دوچرخه، و مغازه تعاونی باتری نماد دیگر چرخ دوچرخه باشد.

د : به‌این‌ترتیب دوتا از چرخ‌های سه‌چرخه‌ی دیده‌شده در خواب 14/4/74 با سؤال « گوشت چرخ کرده یعنی ‌چه» سینوس ساژیتال‌های فوقانی و تحتانی ی مغز، و چرخ سوم سه‌چرخه نماد مغزمیانی بوده. 12/7/1399 .

هه : با توجه به شناخت بالا باید در خواب دیده‌شده در تاریخ 25/10/1370 با سؤال « معنی آشنا در خواب چیست ...) سه‌چرخه‌ی اصغر ایزدی، سینوس ساژیتال‌های فوقانی و تحتانی ی مغز همراه با مغزمیانی، و کمک‌فنر سه‌چرخه عصب سه‌قلو باشد که جمع کننده‌ی پیام‌های حسی ی سه بخش پوست صورت، و سی بخش پوست بدن است. 11/10/1399 .

و : اصغر ایزدی در خواب دیده‌شده‌ی 25/10/70، نماد نطفه‌های خدای هستی که الکترون‌ها (نطفه‌های خدای هستی) باشند بوده. // در تاریخ 11/10/1399 این بخش به‌روز گردید.

 

22/8/80 : گیرنده‌های حسی در پیرامون بدن، دارای سه بخش گیرنده، پردازنده، و ارسال‌کننده‌اند. برای مثال :

الف : سه بخش مذکور در سیستم شنوایی این‌گونه است : گوش خارجی گیرنده، / گوش میانی پردازنده، / گوش داخلی ارسال‌کننده.

ب : و در تناسلی : دو فضای غاری کناری همراه با گِلَنس پنیس گیرنده، / ختنه‌گاه پنیس پردازنده، / و فضای غاری میانی ارسال‌کننده است. // ویرایش و به‌روز شده. 27/6/1399 .

ج : در سیستم بینایی با توجه به یافته‌های اخیر : مردمک چشم گیرنده، گودال «  Fovea» پردازنده، و اعصاب از نوع و ماهیت پرده‌های مغز هم ارسال کننده به بالا خواهند بود. 27/6/1399 .

 

16/3/81 : در وجود ما، هر گیرنده یک دهنده و هر دهنده یک گیرنده است، حد وسط و میانه‌یِ آن دو، مرز مشترک و پردازشگر آن دو می‌باشد. مثل بخش تحتانی مغزمیانی تا نوک انگشتان در مقابل بخش فوقانی آن تا قشر منتشر مغز و پرده‌های مغز. بخش میانی یِ مغزمیانی هم بانام ( pons ) مرز مشترک و پردازشگر آنها است.

6/10/88 : امروز یک‌شنبه 6/10/88 ... ، با توجه به موضوعات مطرح‌شده در خواب 27/6/69 با سؤال «معنی ناهید چیست، ناهید یعنی چه»، و شناخت معنی و مفهوم ناهید در خواب‌هایم متوجه شدم. افکار، رفتار، و اطلاعات بایگانی‌شده در ذره‌ذره‌یِ وجود انسان، به‌صورت مجموعه‌ها و بسته‌های مستقل ذرات بنیادی با پوشش دوگانه جاندار و بی‌جان، حرکت و سکون، زن و مرد، و ... است.

9/10/88 : چند روز است متوجه شده‌ام منشأ رویانی ی پرده‌های مغز و پوست بدن یکی است. به باور من / اپیدِرم منشأ سخت‌شامه، / دِرم منشأ عنکبوتی ی، / وهیپودرم منشأ نرم‌شامه دارد.

 

7/11/88 : قبلاً متوجه شده و احیاناً نوشته‌ام که خوابِ 24/8/71 با سؤال «معنی دادخواه چیست ، دادخواه یعنی چه» در رابطه با یک نزدیکی جنسی است اما متوجه معنی جمله (من و برادرم در بغل هم) نشده بودم.

الف : اکنون با توجه به معانی و مفاهیم موارد ادامه‌ی خواب، و این حقیقت که من و برادرم پیام‌های داده و گرفته‌شده (داد + خواه) بین دو دستگاه تناسلی مرد و زن بوده‌ایم متوجه شدم در این خواب، من تناسلی خودم و برادرم تناسلی زنانه مقابلم بوده. 7/11/88.

ب : در این خواب، من و برادرم پیام‌های احساسی یِ جنسی ردوبدل شده بین زن و مرد با ماهیت الکترون بوده‌ایم. 6/1/97 // در تاریخ 23/6/1399 (امواج ماوراء صوت) تبدیل به الکترون گردید.

 

5/4/89 : امروز شنبه با توجه به مفاهیم خواب 30/4/70 با سؤال «معنی زن چیست، زن یعنی چه / دو» به این نتیجه رسیدم که در خواب‌هایمان، روح به‌صورت مرد، مرده، سکون، سیاه، تاریکی، و ... نمایان می‌شود.

 

24/9/89 : با توجه به موارد شناخته‌شده در رابطه با خواب 18/4/68 با سؤال «کار آپاندیس در بدن چیست».

الف : در این خواب روده‌ی دوازدهه و رکتوم کارگزینی‌های دستگاه گوارش نمایانده شده.

ب : یکی از کارهای آپاندیس در بدن ( آلارم) یا آژیر خطر بودنِ کمبود آب در دستگاه گوارش است که در صورت مصرف یک یا دو لیوان آب، درد آپاندیس در کمترین زمان از بین می‌رود. // در تاریخ 8/3/98 به‌روز شد.

ج : در این خواب، آپاندیس با نماد شیر آب و خانم (ا ف .....) نمایانده شده.

د : ضمناً حرکت دودی ی روده به‌صورت راه‌پله، و خودِ من در حال پایین رفتن از راه‌پله، حرکت دودی یِ روده بوده‌ام. // هر چهار مورد در تاریخ 10/3/98 تکمیل و به‌روز شد.

 

1/1/90 : در خواب 1/1/69 با سؤال «معنی رؤیا چیست، رؤیا یعنی چه / یک». کار و فِکر و ایده‌ی مطرح‌شده در خواب، که نوشته‌ام به هدر خواهد رفت و نابود خواهد شد، همان رؤیای در حال دیده شدن بوده.

الف : موارد مطرح‌شده در این خواب نشان‌دهنده این است که در بیداری، / نظارت و مدیریت بر بیداری و مسائل بیرونی ی ما، با قشر منتشر مغز و مغزمیانی، و ریزدانه‌های متراکم عنکبوتی ی در «سینوس ساژیتال تحتانی ی» مغز. / و در دوران خواب با پرده‌های مغز، و ریزدانه‌های متراکم عنکبوتی ی در «سینوس ساژیتال فوقانی مغز» است. 11/2/97 // در تاریخ 23/6/1399 تکمیل و به‌روز شد.

****************************************************

/ دنیای درون انسان کوانتوم مانند از زاویه‌ی دیدن خواب و مفاهیم رؤیاها. / یک /

همانندی‌های مطرح‌شده در خواب‌هایم که زبان درونی ی من بوده چنین است :

الف : در خواب 1/1/69 با سؤال «معنی رؤیا چیست، رؤیا یعنی چه / یک». ستاره دریایی که با نمادهای دیگری مانندِ : گُل، دَه فرمان، ستاره شش پر بزرگ، ... نهایت محمدعلی .... هم مطرح‌شده، پیام‌های پیش‌قراول در جهت بیداری ی کامل بوده که به سمت پرده‌های مغز، نهایت سینوس ساژیتال فوقانی مغز می‌آمده.

/ یک / با توجه به جمع مفاهیم و گفتمان این خواب، باید ده فرمان مطرح‌شده یک پیام دَه‌گانه از ده بُعد وجود من که سه بُعدش از سه بخش پوست بدنم بوده باشد. پیام‌هایی که کلاً نشانه‌ی رفتن به سمت بیدار شدن است. // تکمیل و به‌روز شده در تاریخ 23/6/1399 .    

/ دو / در ادامه‌ی این خواب، ستاره دریایی به‌صورت محمدعلی .... در روبروی من که ریزدانه‌های متراکم موجود در فضای گنجه مانند سینوس ساژیتال فوقانی ی پرده‌های مغز بوده‌ام ظاهرشده.

ب : در خواب دیده‌شده در تاریخ 30/4/70 با سؤال «معنی زن چیست ، زن یعنی چه / دو»، درخت گردو، بامعنی و مفهوم درختی که گِرد است کل سیستم اعصاب من بوده.

/ یک / در همین خواب، راه‌پله طاق دار آمده از روی پشت‌بام تا روی حیاط منزل و رفتن به سمت باغچه در سمت جنوب حیاط، نُخاع من بوده.

ج : در خواب 11/12/65 با عنوان «دامن زرد»، جَگنِ توی دست مهدی و خودِ او به‌صورت «فضا-زمان» نماد فوتون‌های‌ نور بوده‌اند. // به‌روز شده در تاریخ 29/5/1399 .

/ یک / امروز به این نتیجه رسیدم که مهدی و جگن دیده‌شده در دست او، آفریدگاران هستی بوده و هستند. 5/5/98 .

د : در خواب 29/1/73 با «سؤال مورچه و مار یعنی چه» پیغمبران الوالعظم استخوان‌های گوش میانی بوده‌اند.

/ یک / این تاریخ متوجه شدم ماهیت اولیه پیغمبران (اولوالعظم) و (اولوالعزم) در خواب 29/1/73 با سؤال «مورچه و مار یعنی چه» اصوات واردشده به گوش بوده‌اند. البته خیلی ساده و ابتدایی هم می‌شود گفت که هر جمله‌ی شنیده‌شده یک مار، و هر کلمه‌ی قابل‌فهم ازجمله یک مورچه بوده. 12/4/98 .

هه : در خواب تاریخ 7/7/68 با سؤال «در سلول‌های مخروطی ی چشم چند نوع میتوکندری وجود دارد». پروفسور کم‌حافظه‌ی مطرح‌شده بامعنی و مفهومِ همه‌چیزدانی که همه‌چیز را در حد کم دارد و می‌داند میتوکندری بوده که من قبل از خواب افکارم را روی آن متمرکز کرده بودم.

و : در خواب 1/9/71 با عنوان «فضای سرپوشیده راهرو مانند»، راهرو طاق دار که من توی آن بودم و توجهم به سیخ کباب گوشت چرخ‌کرده‌ی چسبیده به دیوار روبرویم بود، نماد فضای زیرِ پرده‌ی آراکنوئید در ناحیه‌یِ سینوس ساژیتال فوقانی ی مغز بوده. //  8/2/1400 به‌روز گردید.

/ یک / در همین خواب، خود من تکیه داده به دیوار سمت شمال راهرو، نماد پرده‌ی عنکبوتی ی بوده‌ام که در ادامه‌ی دیدن خواب به‌صورت (سیخ کباب گوشت چرخ‌کرده) نمایان گشته‌ام. // در تاریخ 8/2/1400 اضافه گردید.

ح : در خواب 2/7/74 با عنوان «ماشین ریش‌تراشی و هورت کشیدن غذا»، ماشین ریش‌تراشی نماد هسته‌یِ قرمز بوده که از وظایف آن جمع‌آوری ی احساس از سه بخش پوست صورت و ارسال آنها به بالای مغز است.

ط : سیمرغ دیده‌شده در خواب 10/5/75 با عنوان «سیمرغ» (به‌صورت عکس روی کارتن مخصوص حمل محمولات پستی) نماد سی بخش پوست بدن عصب گیری شده از سیستم اعصاب بوده. // در تاریخ 29/3/98 به‌روز گردید.

***************************************

/ رؤیاها و شگفتی‌های درون انسان کوانتوم مانند / سه /

21/8/90 : گیرنده‌های حسی ی احساس لمس و فشار پوست و غشاهای مرتبط با پوست، یک گیرنده حسی یکدست نیستند بلکه چند گیرنده حسی لمس و فشار مخصوص به خود می‌باشند که نهایت تأثیرگذار بر همدیگرند. برای نمونه این گیرنده‌های حسی عبارت‌اند است از سه بخش پوست صورت، سی بخش پوست بدن،  لب‌ها، پستان‌ها، کف دست‌ها و انگشتان، تناسلی، مقعد، کف پاها، و ... .

6/9/90 : بدن پرسلولی ما دارای دو سیستم فکری مغزی جداگانه است : اول سیستم فکری پرده‌های مغز، دوم سیستم فکری مغزمیانی.

الف : این زمان با توجه به گفتمان و مفاهیم خواب «بایگانی شدن فکر و اندیشه در مغز ما چگونه است» تاریخ 24/1/70 ، متوجه شده‌ام افکار و اندیشه‌های شبانه‌ی ما که رؤیاها باشند وارد به ریزدانه‌های متراکم پرده‌یِ عنکبوتیه در فضاهای گنجه مانند موجود در سینوس ساژیتال فوقانی ی مغز شده درک و مدیریت می‌شوند. 20/8/98 . // به‌روز شده در تاریخ 8/2/1400 .

ب : البته با توجه به گفتمان و مفاهیم خواب 1/1/69 «معنی رؤیا چیست، رؤیا یعنی چه / یک» افکار و اندیشه‌های شبانه ما که رؤیاها باشند به‌محض بیدار شدن از بین می‌روند و بایگانی نمی‌شوند. / تنها مواردی که کجدارومریز  به یاد می‌مانند، آن بخش از رؤیاها است که در بایگانی‌های بیداری ی ما وارد و انبار می‌شوند. 8/2/1400 .

در حاشیه / 8/2/1400 / یافته‌های در رابطه با خوابِ خریدن «خریدن گلابی برای ناشتائی» تاریخ 25/10/72 اثبات‌کننده‌ی درستی ی این اظهارنظر است.

ج : افکار و اندیشه‌های دوران بیداری ی ما با مدیریت و حلاجی ی مغز میانی در قشر منتشر مغز بایگانی و انبار می‌شوند. / این بایگانی و  انبار در بیداری فعال و در دوران خواب غیرفعال‌اند.

توضیح : این بخش از مطالب در تاریخ 8/2/1400 تکمیل و به‌روز گردید.

 

11/9/90 : مسیر عصبی ی ارسال احساس جنسی به بالای مغز فضای غاری میانی پنیس است. / توضیح اینکه در کتابی پزشکی (شاید گایتون) خوانده‌ام که این مسیر هنوز شناخته‌شده نیست.

 

28/10/90 : در خواب 17/9/72 با سؤال «معنی تحویلداریان چیست، تحویلداریان یعنی چه» :

الف : حدود هفده سال بعد از دیدن این رؤیا امروز متوجه شدم در این خواب دکتری (پزشکی) که زال است نمادی بوده برای مغزمیانی.

ب : این زمان 11/3/98 با توجه به همه‌یِ موارد یافته شده به این نتیجه می‌رسم که مرد سپیدموی این خواب، همان تحویلداریان سؤال شده،   و مغزمیانی ی من یک (سیاه‌چاله-سفید چاله) است.

 

28/1/91 : با توجه به مجموعه یافته‌های خود تا این زمان، مغزمیانی در بدنِ انسانِ کوانتوم مانند پردازشگر مرکزی ی سیستم اعصاب و مغز، و به عبارتی (دولت و هیئت دولت) وجود انسان است. رئیس این دولت همان‌طور که قبلاً هم نوشته‌ام (رئیس جمهور، نخست وزیر، یا هرنام دیگر ... ) ریزدانه‌های متراکم پرده‌ی عنکبوتی ی در سینوس ساژیتال تحتانی ی مغز می‌باشند. // در تاریخ 28/1/1400 به‌روز گردید.

 

19/2/91 : در خواب 15/2/73 با سؤال «کار نخاع چیست». من خانم یزدانی را از پشت سر با آن قدِ بلند در جلو خود دیدم. او چادرنماز سفید با گل‌های سفید کم‌رنگ برسر داشت :

الف : در این خواب، من پرده‌یِ سخت‌شامه، و خانم یزدانی نخاع در شرایط بیداری بوده.

ب : ازآنجاکه در خواب‌های ما نماز و نمازخواندن گفتگو با خداوند است، چادرنمازِ سفیدِ گل‌دار خانم یزدانی نماد پرده عنکبوتی ی بوده که وسیله‌ی ارتباطی یِ نخاع باخدای درون است.

ج : در این خواب خدای موردنظر، ریزدانه‌های متراکم عنکبوتی ی در فضای گنجه مانند سینوس ساژیتال فوقانی ی مغز بوده. // به‌روز شده در تاریخ 28/4/98 .

 د : ازآنجاکه در خواب‌های ما پشت سر به معنی ی گذشته است، من در پشت سر خانم یزدانی پرده‌ی سخت‌شامه و گذشته‌یِ او یعنی گذشته‌ی نخاع بوده‌ام.

 

13/4/91 : با توجه به یافته‌های امروز، این نظر اثبات می‌شود که سه بخش پوست بدن مستقیماً با عنکبوتی ی مغز در ارتباط است.

7/6/91 : در خواب‌های ما کتاب‌های دبستانی نماد مجموعه اطلاعات موجود در میتوکندری‌های سلول‌های پوست، و گیرنده‌های حسی مستقر در پوست، مثل چشم و گوش و ... لب و کف دست  ... می‌باشند.

 

16/7/91 : ... در حال پاکنویس خواب 18/6/70 با سؤال «فرق بین زنده و مرده چیست» در فایل کامپیوتری بودم که متوجه مطرح‌شدن نوعی فرمول ریاضی شدم :

الف : حال با توجه به مجموعه دانسته‌هایم در رابطه با موج و جاذبه، متوجه این مورد شدم که نیست شدن و مُردن و نبودن، به‌صورت کامل و مطلق نیست، بلکه تابع تعریف حَدِّ (ریاضی) است. // در تاریخ 25/3/98 به‌روز شد.

 

4/11/91 : این لحظه به این نتیجه رسیده‌ام که فضاهای غاری پنیس بانام گورِ پدر (نامی که در خواب 19/6/72 با سؤال «کار پوست آلت تناسلی در محل ختنه‌گاه چیست» نماد آن قرارگرفته) مکانی است برای انبار شدن احساسات و عواطف جنسی.

 

3/1/92 : اَلآن مشغول نوشتن یادداشت شماره یازدهم 6/9/71 به یاد آمده‌ها شماره نوزده در فایل کامپیوتری بودم که متوجه مفهوم دونبش بودن خانه‌ی بتول در خواب چهارراه شدم :

الف : قبلاً یافته بودم خانه‌ی دونبش بتول نمادی است برای مغزمیانی.

ب : اَلآن عصر شنبه متوجه شدم نبش اول خانه‌ی بتول بخش تحتانی مغزمیانی است که در ارتباط با پیرامون بدن است،

ج : و نبش دوم، بخش فوقانی مغزمیانی است که در ارتباط با بخش‌های بالای مغز است.

د : در نتیجه دو بخش تحتانی و فوقانی به همراه بخش میانی که ( pons ) باشد خانه‌ی بتولِ مطرح شده در خواب خواهد بود.

هه : خانه‌یِ بتول بامعنی و مفهوم «از خود بریده و به خدا پیوسته» یک دوجنسیتی است که در دنیاهای هستی و نیستی محور (z) دستگاه مختصات سه بعدی ی دکارتی می‌باشد. 17/6/97 .

 

5/2/92 : امروز متوجه شدم در خواب 18/11/69 با سؤال «معنی منتظری چیست» صحبت از کتاب و کتاب‌فروشی شده. با توجه به اینکه کتاب و کتاب‌فروشی در خواب‌هایم نماد اطلاعات بایگانی‌شده مغزی است و این اطلاعات به‌صورت مرده در قبرستان‌هایی مانند قشر منتشر مغز، فضاهای غاری ی پنیس، سرهای کُروی میتوکندری‌ها، سینوس ساژیتال‌های فوقانی و تحتانی ی مغز، و ... بایگانی و در زمان‌هایی زنده و فعال می‌شوند، نتیجه می‌گیرم خواب دیده‌شده در پاسخ به سؤال، رساندن معانی و مفاهیم منتظری است. // تکمیل و به‌روز شده در تاریخ 22/2/1399.

الف : یافته‌ی بالا توجه ما را به این عقیده‌ی همه‌گیر مذاهب جلب می‌کند که اعتقاددارند انسان‌ها بعد از مُردن دوباره زنده می‌شوند. / به باور من مردن و زنده شدنِ دوباره‌ی انسان ‌باید به‌صورت زنده شدن اطلاعات کتاب باشد نه خودِ کتاب. 22/2/1399 .

ب : این لحظه به ذهنم رسید که یافته‌ام اطلاعات بایگانی‌شده در قشر منتشر مغز الکترون‌ها هستند، الکترون‌هایی که ماهیتاً نطفه‌های خدای هستی‌اند. درنتیجه مُردن وزِنده شدنِ آنها به‌مانند خواب رفتن و بیدار شدن انسان است، نه از بین رفتن و نیست شدن. 22/2/1399 .

ج : در وجود ما این شناخت و عملِ در حالِ انجام، گویای این حقیقت است که چرا انسان در درازای زمان عقیده‌مند شده بعد از مردن زنده خواهد شد. 1/6/1399 .

د : نتیجه اینکه زنده و فعال شدن انسان کوانتوم مانند و دیگر کوانتوم‌ها و کوانتوم مانندها، زنده و فعال شدن روح و روان آنها (نطفه‌های خدای هستی) در وجود دیگر موجودات عالم هستی است. 22/2/1399 . // در تاریخ 1/6/1399 تکمیل و به‌روز شد.

هه : این انتقال، یکپارچه و یکجا نیست بلکه بستگی به تک‌تک نطفه‌ها و مکان‌ها، و جایگاه‌های گذشته و حالِ آنها دارد. 1/6/1399 .

و : نهایت اینکه روح و روان، یا نطفه‌های خدای هستی که در صفر پیدایش (بیگ بنگ) به وجود آمده‌اند، نابود شدنی نیستند و همیشه ماندگارند. 1/6/1399 .

 

16/2/92 : قبلاً این‌طور شناخته و نتیجه‌گیری کرده بودم که ذرات بنیادی به دو صورت فعال با تصویر زن، و غیرفعال با تصویر مرد، در خواب‌های ما مطرح می‌شوند. و پذیرفته بودم هر جا این دو ذره فعال و غیرفعال در کنار هم قرار گیرند گروه پیام یا (زن و مرد) پدید می‌آید.

الف : و بعد با توجه به مفاهیم خواب 18/6/70 با سؤال «فرق بین زنده و مرده چیست»، و خواب 27/6/69 با سؤال «معنی ناهید چیست، ناهید یعنی چه» متوجه شدم ذرات بنیادی جاذبه به‌طور دائم و همیشگی یک‌ذره‌ی مُرده‌ی غیرفعال نیست بلکه (مُرده و زنده‌بودن آن) درجات مختلفی دارد، برای مثال متوجه شدم ذرات بنیادی جاذبه یا فضاهای خالی و هیچ جهان هستی می‌توانند در شرایط مکانی خود فعال و غیرفعال گردند مانند فضای خالی و هیچ واژن و دهانه‌ی واژن هنگام زایمان که برای خروج نوزاد از رحم مادر فعال زایمانی می‌گردد.

 

2/3/92 : ... این چند روز متوجه شده‌ام تمام احساس‌های دریافتی پوست بدن (و شاید هم گیرنده‌های حسی مستقر در پوست)، ضمن رفتن به بالای مغز، به پائین و دستگاه تناسلی هم می‌روند.

2/3/92 : با توجه به اینکه اطلاعات درون میتوکندری‌ها همیشه به‌روز شده هستند خاطرات روزانه بیداری نیز بعد از رسیدن به میتوکندری‌های تناسلی آنها را ارتقاء داده به‌روز می‌شوند. / نتیجه اینکه در زمان تولید اسپرم، میتوکندری‌های به‌روز شده‌یِ اسپرماتوزوئید، خاطرات ما و چه‌کار کردن‌های ما را به سلول تخم انتقال می‌دهند. ... // ویرایش و مرتب‌شده در تاریخ 15/8/96 .

 

19/4/92 : ... از زمانی که دانستم جاذبه و موج سنگ بَنای جهان هستی‌اند همیشه این شناخت با من بوده که احساس و درک ما از جهان هستی تماماً در گروه موج قرار می‌گیرد و برای جاذبه، غیر از جاذبه بودن شکل و کارکرد و توان دیگری متصوِر نبودم، ...

الف : بعد روی این موضوع فکر کردم و به‌صورت تئوری پذیرفتم جاذبه‌ها هم مثل عناصر، شکل و صورت و کارهای متفاوت داشته باشند.

ب : این در ذهنم بود تا چندی پیش که توجهم به خواب «پرواز روح» تاریخ 25/11/72 جلب شد و متوجه شدم در زمان به خواب رفتن، فضاهای خالی و هیچ درون‌پوستِ ما به خواب می‌روند و غیرفعال می‌شوند.

ج : بعد توجهم به مفاهیم خواب‌های 8/12/75 و 9/12/75 با سؤال  «دوست دارم زائیده شدن و بیرون آمدنم از رحم مادر را خواب ببینم / دو» جلب شده که واژن و دهانه‌یِ واژن، و به دنیا آمدنم را خواب‌دیده‌ام، دیدنی که از راه دریافت احساس توسط پوست نوزادی من انجام‌شده.

د : به این شناخت هم رسیده و متوجه شده‌ام فضاهای خالی و هیچِ درونِ موجودات، به‌مانندِ فضای خالی ی واژن، قانونمند و مدیریت‌شده هستند.

هه : در این دو خواب مطرح‌شده / دالان شرقی غربی، نماد واژن. / موتور، نماد فشار و حرکت دادن غشاء واژن در جهت زایمان. / کودک زیر یک سال تَرکِ موتور، نماد خودِ من حدود 9 ماهگی در مسیر به دنیا آمدن. / کودک دوم، نماد جفت نوزاد. / مهین ... با معنی و مفهوم بزرگ بزرگ‌تر و بزرگ‌ترین، نماد دهانه‌یِ واژن هنگام زایمان. / منزلِ (ف ر....)، نماد واژن. / و در خواب 8/12/75 خودِ من در حال نگه‌داشتن کودک ترک موتور غشاء واژن و به عبارتی (ف ر....) خوابِ 9/12/75 بوده‌ام. // تکمیل و به‌روز شده 13/3/98 .

و : مفاهیم مطرح‌شده در این دو خواب دیده‌شده، نمایاندن نوزادی ی من در واژن مادر و به هستی آمدنم بوده. 13/3/98 .

ز : در هر دو خواب دیده‌شده (ف ر....) مادر من، و هم او مادر من در خواب 30/11/72 با عنوان «بولونی توی زمین» بوده که در آن، نمایاندنِ نوزادی یِ من در مغزمیانی است. 13/3/98 .

ح : در خواب «بولونی توی زمین» منِ کودکِ در حال زاده شدن، الکترون‌های واردشده از پوست و دیگر گیرنده‌های حسی ی پیرامونی به درون مغزمیانی بوده‌ام با این فرق که در اینجا به دنیا آمدنم وارد شدن به دنیای ممات و نیستی بوده. دنیایی که  نهایت بایگانی شدن در قشر خاکستری ی مغز است. 13/3/98 // در تاریخ 19/5/1399 تکمیل و به‌روز گردید.

 

23/4/92 : در خواب 28/10/68 در پاسخ به سؤال «دولت چیست و چه ساختاری در وجود من است» مغز من در خواب، سه بخش (فوقانی و تحتانی و پونسِ) مغز میانی را به‌صورت دولت نمایانده، دولتی که کارِ میراندن و زنده کردن (فعال و غیر فعال نمودن) پیام‌های آمده از بالای مغز و پیرامون بدن را به عهده‌دارد. // در تاریخ 25/6/1399 تکمیل و به‌روز گردید.

الف : امروز برای اولین بار متوجه شدم سه بخش مغزمیانی ما که در تفسیر خواب‌های من تاکنون "تشکیلات مشبک پایه مغزی" مطرح می‌شده به‌این‌ترتیب است. / بخش فوقانی بانام ساقه‌یِ مغزی. / بخش میانی به نام ( pons ). / و بخش تحتانی بانام بصل‌النخاع. 26/1/97 .

ب : بخش میانی ی سیستم اعصاب و مغز ما بانام ( pons ) الگویی از بُعد زمان و به عبارتی فضا لایه سبز سیستم اعصاب ما خواهد بود. فضا لایه‌ای که در درون آن پیام‌های در گردش سیستم اعصاب و مغز، میرانده وزنده می‌شوند. // در تاریخ 30/8/1399 به‌روز گردید.

ج : در این خواب پژمان پیام مرده‌ای بوده که از بالای مغز به مغزمیانی رسیده زنده شده به پوست و ماهیچه‌ها و ... رفته.

د : دیگر اینکه همین پژمان در خواب «بولونی توی زمین» تاریخ 30/11/72 که من به‌صورت نوزاد در حال تولد به‌جای او مطرح‌شده بودم پیامی زنده بوده‌ام که از پیرامون بدن به مغزمیانی رسیده میرانده شده به بالای مغز ازجمله قشر منتشر و پرده‌های مغز رفته‌ام.

هه : 25/1/1400/ این زمان ساعت یک بامداد صبح چهارشنبه بیست‌وپنج فروردین‌ماه سال هزاروچهارصد با توجه به‌کُل موارد شناخته‌شده در رابطه با مغزمیانی به این نتیجه‌ی قطعی رسیده‌ام که این عضومطرح‌شده‌ی انسان، «فضا-زمان» می‌باشد با عملکرد محور مغناطیس که در خواب‌های من به‌صورت چهارراه بیمارستان، هیئت دولت، دروازه دولت اصفهان، خانه‌ی بتول (بامعنی و مفهوم از خود بریده و به خدا پیوسته) و دیگر مواردی که اکنون در ذهنم نیست.

 

8/5/92 : اگر بتوانیم اکنون و در همین شرایط زمان و مکان نگاه خود را نزدیک به دیدن کوانتوم و کوانتوم‌ها ببریم، خواهیم دید بجای دیدن اتم و سنگ و کوه و انسان و دریا و ماه و ستارگان و کائنات، در حال دیدن انواع کُلُنی‌های کوانتوم‌ها با جنبش درجا هستیم.

در حاشیه / به باور من کوانتوم‌ها اولین موجودات کامل شده‌ی هستی بعد از نطفه‌های خدای هستی‌اند که تماماً الگوبرداری شده از نطفه‌ها «فضا-زمان‌ها» هستند. 25/6/1399 .

 

23/5/92 : این تاریخ در پاسخ به سؤالِ «می‌خواهم امشب در خواب کوانتوم‌های نور و رفتار آن‌ها را ببینم» این‌گونه خواب‌دیده‌ام ... :

یادم است در زمان دیدن خواب، روبروی من (که وقتی بیدار شدم پذیرفتم نگاه به سینه‌ام و آن حدود بود) در یک سطح روی زمین ذرات جنبنده دست‌وپا داری در کنار هم در حالِ وول خوردن و جنباندن دست‌وپای خود بودند. نمی‌دانم چند تا دست‌وپا داشتند ولی شاید بتوان گفت دست‌وپاهای هرکدام از آنها در محدوده‌یِ ده‌تا و بالاتر بود. / هرچند آنها هرکدام برای خود می‌جنبیدند من متوجه قانون و قاعده‌ای دراین‌باره نشدم، ولی این جنبیدن و لرزش آن‌ها یک ضرباهنگ و صدای یکنواخت داشت، ضرباهنگی که فکر کردم اگر تمام ذرات وجود من شروع به این کار کنند، یا به آن مرحله برسد، از این صدا و لرزش و جنبیدن، تمام ذرات وجود من فرو خواهند ریخت ...»}

الف : خواب دیده‌شده پاسخ به سؤال و دیدن کوانتوم‌های پوست و رفتار آنها بوده.

ب : زمین نماد پیرامون بدن، و ذرات جنبنده دست‌وپا دار در حالِ وول خوردن و جنباندن دست‌وپای خود نماد کوانتوم‌های اپیدرم پوست بدنِ من بوده‌اند.

ج : دست‌وپاهای کوانتوم‌ها شناخته‌شده نیست اما این شناخت هست که دندریت‌ها دست‌های سلول، و آکسون‌ها پاهای سلول است.

 

10/6/92 : امروز متوجه شدم گردش خون ما، نوعی سیستم اعصاب و مغز هم هست.

21/6/92 : در خواب 6/8/70 با سؤال «فرق بین شمال و جنوب چیست» هم، مسائل مغزمیانی که حد وسط و مرز مشترک بین درون و بیرون است نمایانده شده دلیل آن‌ این است که در خواب‌های من شمال نمادی برای بخش‌های بالای مغز و جنوب نمادی برای پوست و گیرنده‌های حسی مستقر در پوست است.

19/11/92 : با توجه به یافته‌ها و موارد شناخته‌شده از خواب‌های 1/2/69 با سؤال «معنی آبادان چیست» و خواب 27/8/69 با سؤال «معنی آبادان چیست، آبادان یعنی چه» می‌پذیرم در خواب‌های من آبادان مرز مشترک بین دو کوانتوم، دواتم، دو سلول، دو بافت، و به گفته‌یِ این دو خواب، دو خواهر و دو همسایه است.

27/11/92 : کار دندریت سلول‌های استوانه‌ای و مخروطیِ چشم که دست‌های سلول می‌باشند دریافت فوتون‌های نور و تجزیه‌وتحلیل آنها است. // در تاریخ 13/3/98 به‌روز شد.

 

5/12/92 : در خواب دیده‌شده در تاریخ 26/8/68 با سؤال «کار سلول‌های دیافراگم چشم ( مردمک چشم )» :

الف : چشم من با نماد مسجد آقا جمال مطرح‌شده. همچنین نمادهایی مانند احمد شاگرد مهندس، مرادی پاسبان بازنشسته، موتور آب که یک موتورسیکلت معمولی بود، یک درب بزرگ چوبی مربع شکل که خاکی هم بود.

ب : به این نتیجه رسیده‌ام که ماهیت بنیادی ی سلول‌های عدسی و دیافراگم چشم، پرده‌یِ عنکبوتی ی مغز، و فعالیت‌های حیاتی آنها تحت پوشش و مدیریت پرده‌های مغز است.

ج : الآن 5/12/92 در رابطه با عنبیه و مردمک چشم در گوگل جستجو کردم به عجیب‌ترین اتفاق برخوردم و آن اینکه متوجه شدم مردمک چشم در زبان انگلیسی pupil نام دارد. بعد این کلمه pupil را به فارسی ترجمه کردم دیدم یکی از معانی آن (شاگرد) است و این برای من عجیب شد که چطور بالای بیست‌وچهار سال پیش من خوابی با سؤال مردمک چشم دیده‌ام و مغز من در آن خواب مردمک چشم را به‌صورت (شاگردِ) مهندس نمایانده. 5/12/92 .

د : در خواب‌های ما مهندس نماد بافت‌هایی از وجود ما است که کار دریافت و تجزیه‌وتحلیل و ارسال پیام به دیگر نقاط بدن را به انجام می‌رسانند مانند همین خواب که مردمک چشم (دریافت‌کننده‌ی نور) به‌صورت شاگرد مهندس، و خودِ مهندس نماد محور مغناطیس ارسال‌کننده‌ی پیام‌های بینایی به بالای چشم بوده. 17/6/1399 // در تاریخ 29/6/1399 تکمیل و به‌روز گردید.

 

11/12/92 : در خواب 4/5/75 با عنوان «بیابان و سنگواره میگو» فسیل‌های فراوانی از انواع حیوانات ازجمله فسیل‌های مار و مِیگو دیده‌ام :

الف : در این خواب فسیل میگوها نمادی بوده برای تک‌تک کوانتوم‌های فسیل‌شده‌ی لایه‌ی خیلی نازکِ روی دِرم پوست بدن و فسیل مارها نماد تک‌تک به دنبال هم فسیل‌شده‌های کوانتوم‌ها بوده که نهایت همگی نطفه‌های خدای هستی (بانام کوانتوم) بوده و می‌باشند. // در تاریخ 11/10/1401 به‌روز گردید.

در حاشیه : ازآنجا که (روح و ارواح و کوانتوم‌ها) نطفه‌های خدا می‌باشند، در هر مکان و جا و شرایطی که باشند مرگ و پایانی ندارند.

 

11/12/92 : در خواب 28/9/68 با سؤال «معنی وجدان چیست، وجدان یعنی چه» یک سِری چیزهایی مانند میگو تسبیح مانند به دنبال هم دیده و متوجه شده‌ام این میگوها در این خواب کوانتوم‌های کلنی شده‌ی پوست می‌باشند.

الف : با توجه به سؤالِ این خواب و شناخته شدنِ نطفه‌های خدای هستی، قابل‌قبول خواهد بود که میگوهای دیده‌شده در این خواب نطفه‌های خدای هستی و به عبارتی کوانتوم‌های کلنی شده‌ی پوست بدن و همان وجدان سؤال شده بوده‌اند. 2/7/1399 . // به‌روز شده در تاریخ 13/6/1400

در حاشیه /11/10/1401 / با توجه به انجام عمل آب‌مروارید پرده‌های چشم و شناختن ماهیت و ساختار وجودی ی آنها که نوع دوم نطفه‌های خدا بانام کوانتوم می‌باشند./ یکی دو روز است متوجه شده‌ام اولین لایه خیلی نازک پوست بدن انسان به‌مانند پرده‌های چشم ساختار وجودی ی کوانتوم‌ها را دارد و یکی از وظایفش به‌مانند پرده‌های چشم انتقال نور به زیرپوستِ انسان است.

20/4/93 : تاکنون به این نتیجه رسیده‌ام که در خواب‌هایم هر جا رنگ زرد یا نمادهایی به رنگ زرد دیده‌ام، آن نماد و رنگ در رابطه با ماده وراثتی dna است.

الف : با توجه به یافته‌ی تاریخ 25/5/97 که ژن‌ها را ارتقاءیافته‌های ذرات خدای هستی دانسته‌ام، به‌درستی می‌پذیرم ماده وراثتیِ dna با ماهیت بنیادی ی سیاه‌چاله، جمیع نوترون‌ها / و ماده وراثتی rna یا سفید چاله جمیع پروتون‌ها خواهند بود. 19/6/97 .

 

16/00/93 : درستی دیدگاه : این دیدگاه که هرچند پوست بدن، لب‌ها، کف دست‌ها، پستان‌ها، تناسلی، مقعد، و کف پاها گیرنده‌های حسی می‌باشند هر یک در چارچوب سیستم احساسی خود، افق رویدادی است بین درون و بیرون بدن.

 

/ جهان‌بینی و خُرافات و حقایق از هر نوع /

2/2/94 : خرافاتِ سینه‌به‌سینه انتقال داده‌شده و مکتوب در رابطه با علوم و جهان‌بینی، برداشت‌های ناصحیح از حقایق علمی است که ما با نگاه درون و زبان رؤیا دانای آن حقایقیم اما با نگاه بیرون و زبان بیداری ناآگاه به آن‌هاییم. / درنتیجه به‌واسطه‌یِ این دوگانگی فکری که دانستن و ندانستن است ما ناتوان به درک حقایق بوده متوسل به حدس و گمان شده بعضی از حقایق علمی را نیز خرافه می‌دانیم. // تکمیل و به‌روز شده 29/6/96 .

*****************************************

/ خرافاتی که خرافات نیستند و حقایق هستی‌اند. /

/ یک : «خدا یا آفریدگار» /

الف : از نخستین موارد علمی که با خرافه همراه است «خدا یا آفریدگار» است، آفریدگاری که بودنش برای من اثبات و متوجه شده‌ام همان هیچ و هیچی ی دنیای نیستی با ماهیت و مدیریت اجرایی علوم ریاضی شیمی فیزیک است.

ب : در جهان هستی ی ما ( خدا یا  آفریدگار ) به سه صورت وجود دارد :

اول نیستِ ناملموس که علوم ریاضی شیمی فیزیک است. // دوم نطفه‌ها (روح و ارواح)، و کوانتوم‌ها که ناملموس و نیمه ملموس‌اند. // سوم ذرات خدای هستی که کوانتوم‌ها و کوانتوم مانندهای ملموس‌اند مانند : // اتم‌ها، // سلول‌ها، // ویروس‌ها، // میکرب‌ها، // حشرات، // گیاه‌ها، // حیوانات، // انسان‌ها، // زمین‌ها، / خورشیدها، / منظومه‌ها، // و ... .

ج : در رؤیاها، خدا یا آفریدگار به‌صورت «نماد» مانند : مرد، مرده، میمون، پدر، سیاه، دوچرخه، حَمید، و .....

د : و در بیداری به‌صورت (ضمیر) مانند : اندیشه، اندرون، باطن، حال، نهاد، نیت، جوهر و اصل هر چیز، راز نهفته در درون، عقل، خِرد، فهم، شعور، جان، روان، درایت، فراست، هوشیاری، هوش، ذهن، نهاد، وجدان، دانش، بینش، آگاهی، ادراک، تدبیر، روح، نیستی، جَبر، اختیار، و ... مطرح می‌شود.

هه : همه‌ی خصوصیات مطرح‌شده در ردیف بالا ماهیتِ اولیهِ وجودی ی محور (z) دستگاه مختصات سه بعدی ی دکارتی است که در جهان هستی ی ما بانام بُعد زمان. آفریدگار، و خدا و خدایان جهان هستی است. // در تاریخ 28/2/1400 اضافه شد.

/ دو / «مُردن و زنده شدن» /

الف : یکی دیگر ازاین‌گونه موارد که در مجامع علمی تصور خرافه می‌شود «مُردن و زنده شدن» است. زنده شدنی که در واقعیت هستی و حیات جانشین شدن فرزند بجای پدر و مادر است.

ب : مکان و جایگاه مردن وزنده شدن بُعدِ زمان است. بُعد زمانی که فضا لایه‌یِ سبز کوانتوم‌ها و کوانتوم مانندهاست. // 29/2/97 به‌روز شد.

ج : از موارد زنده شدن، به‌نوعی پدید آمدنِ اشعه لیزر در کمربند سبز فوتون‌های نور است.

د : مورد بَعد به دنیا آمدن و مُردن، در رَحَمی بانام ( لایه خاکی ی پیرامون زمین به همراه فضای قابل‌تنفس پیرامون آن) است که هردو باهم  بُعد زمانِ کره‌ی زمین با نام (فضا لایه سبز) می‌باشند. / نتیجه اینکه مرز بین سطح کره‌ی زمین و فضای پیرامون آن حد وسط و میانه‌ی بُعد زمانِ زمین است.

هه : دیگری به دنیا آمدن و مردن در کمربند سبز خورشید است که فوتون‌های نور نتیجه‌یِ این تولیدمثل و زایمان است.

و : نمونه‌ی دیگر منظومه‌یِ شمسی است که کمربند سبزش (بعد چهارم) مکان مردن وزنده شدن است، به همین دلیل هم زمین و حیاتِ زمین در این کمربند قرار دارند.

ز : دیگر یافته‌یِ من این است که پیام‌های دریافت شده‌یِ پوست و گیرنده‌های حسی مستقر در پوست هنگام رفتن به بالای مغز در سه بخش مغزمیانی میرانده شده به‌صورت مرده (غیرفعال) در بخش‌های بالای مغز ازجمله قشر خاکستری ی مغز بایگانی می‌شوند.

ح : بَعد در درازای زمان، این پیام‌های مرده‌ی غیرفعال هنگام برگشت به سمت پوست و گیرنده‌های حسی مستقر در پوست، در همان سه بخش مغزمیانی زنده شده به سمت ماهیچه‌ها و پوست و گیرنده‌های حسی، و دیگر نقاط بدن می‌روند. /  نتیجه اینکه در مقابل هر مردنی زنده شدن، و در مقابل هر زنده شدنی مردن است. // تکمیل‌شده در تاریخ 28/5/97 .

در حاشیه / این بخش در تاریخ 12/12/1399 به‌روز گردید.

/ سه : «پدر آسمانی» /

الف : خرافه‌یِ دیگر «پدر آسمانی» است. پدری که اختصاصاً پدر یک نفر و یک موجود زنده‌یِ روی زمین نیست بلکه پدر و مادر همه‌ی گونه‌های حیات روی زمین است.

ب : این پدر که در اصل پدر و مادر اولیه ماست خورشید است، خورشیدی که بعد از تکامل منظومه شمسی کوانتوم مانند و به کمال رسیدن خود، با تابانیدن نور به سطح زمین و دریاها، و ادامه دادن آن تا این زمان، انواع گونه‌های حیات ازجمله انسان‌ها را در یک‌رَوندِ تکامل تدریجی با شروع از دریاها و آب‌وخاک سطح زمین به وجود آورده و هستی ی ما را تداوم بخشیده. خورشیدی که به‌درستی باید آن را اولین پدر و مادر خود و آفریننده‌ی حیات بر روی زمین بدانیم. // آخرین تغییر 29/4/1399.

/ چهار : «همزاد» /

الف : مورد خرافه‌ی بَعد «همزاد» است، همزادی که با ما زاده می‌شود و زندگی می‌کند اما دیده و احساس نمی‌شود.

ب : به باور من این همزاد با ماهیت علوم ریاضی شیمی فیزیک در قالب نطفه‌های خدا، روح و حیات و ممات، و مدیر و ناظر بر اندرون و پیرامون ما است. // در تاریخ 19/2/1399 به‌روز گردید.

ج : همچنین این همزاد با دیدن و احساس کردن مخصوص به خود، دنیای درون ما را نظارت و مدیریت کرده و می‌کند. / برای مثال وقتی ویروسی وارد بدن شود او آن را شناسایی کرده به مقابله برمی‌خیزد درحالی‌که ما با نگاه بیرونِ خود، نه آن ویروس را می‌بینیم، نه می‌شناسیم، و نه احساس می‌کنیم. 30/6/96 .

/ پنج : «پیغمبران» /

الف : خرافه‌یِ بعدی «پیغمبران» هستند که گفته‌شده و می‌شود پیام‌آوران خدا می‌باشند.

ب : این مورد هم در اصل خرافه نیست و صحیح است اما  انسان بودن آنها خرافه است، با شناخت و باورِ تاکنونِ من، پیام‌آوران حقیقی ی بیرون از بدن ما : انوار / اصوات، / انواع احساس، /  الکترون‌ها، و  فوتون‌های نور هستند، (فوتون‌هایی که بخش نوترون‌های آنها پدر و بخش پروتون‌ها مادر است،) و ... و ... // در تاریخ 21/9/1401 به‌روز گردید.

ج : در اصل پیامبرانِ انسانی ی مطرح‌شده در جوامع بشری، پیام‌آوران خداوندِ به وجود آورنده و مدیریت کننده‌ی هستی و حیات انسانی نیستند، بلکه بُت‌های موهوم انسانی هستند که خودسرانه جانشین خداوند واقعی ی خودِ آنها شده و می‌شوند. 24/1/1400 .

 

/ شش : «سوارشدن بر اسب، یا بال سیمرغ، و یا قالیچه و پرواز به آسمان‌ها» /

الف : خرافه‌ی دیگر که حقیقت آن فقط رؤیا بودن آن است، «سوارشدن بر اسب، یا بال سیمرغ، و یا قالیچه و پرواز به آسمان‌ها» است. پروازی که جز رؤیا بودن و اتفاق افتادن آن در رؤیا چیز دیگری نیست.

ب : برای درک بهتر موضوع پاراگراف 15/11/77 و توضیحات آن مطالعه شود.

/ هفت : «هفت‌آسمان» /

الف : خرافه‌ی دیگر «هفت‌آسمان» است که اخیراً پاپ اعظم اعلام کرده کلیسای کاتولیک دیگر اعتقادی به هفت‌آسمان ندارد. / به باور من هفت‌آسمان مطرح‌شده در اعتقادات و گفتمان‌های اساطیری و مذهبی، همین هفت‌رنگ  رنگین‌کمان‌ها است که نمایانگر هفت فضا لایه درونی ی نطفه‌های خدای هستی، و کوانتوم‌ها و کوانتوم مانندها است. 2/6/98 . // در تاریخ 14/8/1399 به‌روز گردید.

/ هشت : «روح و ارواح، و جن‌ها» /

الف : و اما آخرین خرافه‌ی این گفتمان که خرافه نیست روح و ارواح ( نطفه‌های خدای نیستی) وجن‌ها ( نطفه‌های خدای هستی ) هستند. نطفه‌هایی که آفریدگار هستی با ماهیت علوم / ریاضی، شیمی، فیزیک / پدیدآورنده آنها است.

ب : نهایت اینکه خداوند با ماهیت علوم ریاضی شیمی فیزیک : اول نطفه‌های خود / روح و ارواح / و / کوانتوم‌ها / را به وجود آورده، و پس‌ازآن، عالم هستی که کوانتوم مانندها می‌باشند به وجود آمده‌اند. // در تاریخ 10/1/1402 به‌روز شد.

/ خرافاتی که اراجیف‌اند و حقیقت نیستند / 6/6/1399 /

خرافاتی که اراجیف‌اند و حقیقت نیستند اصلی‌ترین و بدترینشان جمع شده‌ی آموزه‌های ادیان و مذاهب، و پیغمبران و خداشناسی‌های آنها است. ادیان و مذاهب و خداهایی که پیغمبران و مقلدان آنها طوطی‌وار به آنجاها رسیده‌اند و هرگز  نمی‌پذیرند که گمراه و در اشتباه‌اند.

در حاشیه / یک / و اما اکنون بجای مطرح کردنِ تَک‌تَکِ خرافات ادیان که (الی‌غیرالنهایه) است، با نوشتن خاطره‌ای فقط به یک مورد، اشاره می‌کنم. / موردی مانند بهترین ادیان که پیروانِ همه‌ی ادیان اعتقاددارند دینشان بهترین است و به آن افتخار هم می‌کنند.

خاطره : در امتحانات کلاس چهارم دبیرستان، دبیرِ درس دینی ی ما یازده سؤال داده بود و اولین آنها این بود : (آیا اسلام بهترین ادیان است)

الف : من در زمانِ نوشتن پاسخ، بیشتر وقتم را صرف فکر کردن روی همین سؤال اول کردم و عاقبت بله‌ای را که مَدنظر استاد بود نوشتم.

ب : استادِ ما، بعد از جمع‌آوری اوراق امتحانی و صدازدن تک‌تک دانش آموزان برای رفتن به نَزد او، شروع به خواندن اوراق امتحانی کرد.

ج : نوبت من که رسید صدایم زد و من پیش او رفتم. او شروع به خواندن برگه‌ی من کرد و سؤال اول را نمره داد.

د : خواست سؤال دوم را بخواند پرسیدم استاد اگر پاسخ سؤال اول را (نَه) نوشته بودم نمره نمی‌دادید. او با تعجب به من نگاه کرد و با لحنی ازخودراضی گفت اسلام بهترین ادیان است. من جواب دادم شاید یکی دینش اسلام نباشد و یا دین دیگری را بهترین بداند.

هه : او فکری کرد و نُک‌خودکارش را برای خط‌خطی کردن نُمره‌ی داده‌شده، روی سؤال برگه‌ی من بُرد و به‌تُندی پرسید، بالاخره اسلام بهترین ادیان هست یا نیست؟ و من با لبخندی تلخ پاسخ دادم بله استاد، بهترین است !!!.

در حاشیه / دو / طبق روایاتِ خودِ ادیان، تاکنون صدوبیست و چهار هزار پیامبر آمده‌اند و با فرمان‌های خدایانشان دین خود را آورده‌اند. حال اگر از پیروان هر دینی یک نفر انتخاب کنیم و از همه‌ی آنها بپرسیم کدام دین بهترین است، آنها هرکدام دین خود را خواهند گفت و به بهترین بودن آن افتخار هم خواهند کرد، / این در حالی است که در این آزمون هریک از ادیان یک امتیاز مثبت بهترین دین، و ده‌ها هزار امتیاز منفی آورده و می‌آورند، // «تو خود حدیث مفصل بخوان از این مُجمَل». 14/6/1399 . // این بخش در تاریخ 23/9/1399 به‌روز گردید.

*******************************************

/ کوانتوم و کوانتوم مانندها در فرایند پیدایش هستی و حیات / یک /

/ الف : در رابطه با بُعد زمان. /

16/4/94 : این لحظه به یاد خواب 30/1/73 با سؤال «معنی زمان چیست، زمان یعنی چه» افتادم. در گوگل کلمه‌یِ خُرّم از نام خرم‌آباد را (که در خواب من آمده بود) جست‌وجو کردم به انگلیسی (green ) بامعنی سبز آمد، متوجه شدم در این خواب، خودِ من توی آسمان، همان کلاغ‌های قارقار کننده‌ی تایر ماشین به منقار، و منطقه سبز جنگلی ی روی زمین، فضا لایه سبز کوانتوم و کوانتوم مانندها بانام بُعد زمان بوده‌ام. // در تاریخ 23/2/1399 تکمیل و به‌روز شد.

16/4/94 : اکنون با خواندن خواب معنی زمان ... 30/1/73 متوجه شدم، هفت‌رنگ رنگین‌کمان نور نماینده دنیای درونِ فوتون‌های نور است.

27/4/94 : با توجه به معانی و مفاهیم به‌دست‌آمده در رابطه بارنگ‌های رنگین‌کمان نور، و مفاهیم خواب 30/1/73 با سؤال معنی زمان:

الف : در این خواب، من در فضای سبزه و جنگل همان سبزه و جنگل، و دو کلاغ توی آسمان همراه با تایر ماشین به منقارشان پیام‌های صوتی تصویری یِ سیاه‌چاله (نوترون‌) و سفید چاله (پروتون) بوده‌اند. 8/2/97 .

ب : فضایِ سبزه و جنگل، و رنگ سبز هم نشانه‌یِ بُعد زمان، و حرکت و گذر زمان است.

ج : می‌توانم بپذیرم زمین و جنگلِ سبز در خوابِ معنی زمان، چهارمین رنگ کوانتوم، و آسمان خواب بارنگ آبی پنجمین رنگ باشد. ...

 

29/4/94 : با توجه به معانی و مفاهیم این خواب و نتیجه‌گیری‌های قبلی به‌درستی می‌پذیرم سازه‌ها و ساختمان‌های ریزودرشت کائنات ازجمله سلول‌ها، مورچه‌ها، انسا‌ن‌ها، زمین‌ها، خورشیدها، منظومه‌ها و ... همگی «فضا-زمان» و کوانتوم مانند می‌باشند. // 27/2/1400 به‌روز گردید.

31/4/94 : این چند روز به‌دفعات بخش‌هایی از خواب معنی زمان تاریخ 30/1/73 را خوانده‌ام و برایم مسلم شده این خواب پاسخی است به افکار، رفتار، گفتار، خواسته‌ها، و آرزوهای قبل از خوابِ آن شب من. / به‌این‌ترتیب اطمینان دارم فضای خوابِ دیده‌شده یک فضای درون کوانتوم، و این فضا همان دره‌یِ زمانِ افکار بیداری من بوده.

 

/ ب : در رابطه با فضا-زمان. /

امروز بیست‌وسوم اردیبهشت‌ماه سال نودونُه به دنبال افکار این چند روزِ خود در رابطه با خواب 30/1/73 با سؤال  «معنی زمان چیست، زمان یعنی چه». و خواب 11/5/93 با عنوان «تنظیم ساعت برای به‌موقع بیدار شدن صبح» به فکرم رسید برای درک بیشتر و بهترِ زمان و فضا، و تعریف جامع زمان، به ویکی‌پدیا دانشنامه‌ی آزاد مراجعه کنم، و با این فکر بود که فضا-زمان را در google  جستجو کردم در نتیجه این مطالب آمد :

{«در دانش فیزیک، فضا-زمان (به انگلیسی : Spacetime)) (و نه فضا و زمان) عبارت است از یک مدل ریاضی که زمان و فضا را به صورت درهم‌تنیده و به عنوان یک کمیت پیوسته با یکدیگر ترکیب می‌کند. بر اساس فرضیات مفهوم فضای اقلیدسی جهان، سه بعد مکانی و یک بعد زمانی مستقل از هم دارد. در فضا-زمان سه بعد فضا و یک بعد زمان درهم ادغام می‌شوند و یک محیط پیوسته چهار بعدی را ایجاد می‌کنند. با ترکیب فضا و زمان و ایجاد یک محیط خمینه‌ی واحد، فیزیکدان‌ها توانسته‌اند تئوری‌های فیزیک را، هم در سطح کیهانی و هم در بعد اتمی ساده‌سازی کنند.

بهتر است که در مکانیک کلاسیک هنگامی که به عنوان یک معیار ثابت و جهانی، مستقل از حالت حرکت مشاهده‌گر در نظر گرفته می‌شود؛ از دستگاه اقلیدسی به جای فضا-زمان استفاده کنیم. با این حال در فیزیک نسبیتی زمان نمی‌تواند جدا از سه بعد فضا باشد. بر اساس نسبیت خاص نرخ گذر زمان برای جسمی که مشاهده می‌شود بستگی به نسبت سرعت جسم و سرعت مشاهده‌گر دارد. بر اساس نسبیت عام شدت میدان گرانشی نرخ گذر زمان را کاهش می‌دهد.»}

الف : بعد از بیست‌وچهار ساعت روزمرگی و فکر کردن در رابطه با این گفتار پذیرفتم هرچند این بهترین و صحیح‌ترین تعریف از (فضا-زمان) است اما در رابطه با آن متوجه کاستی‌هایی شدم و آن این بود که  مشخص نشده ماهیت وجودی و مکانی ی این چهار بُعد، چیست و چگونه است و کجا هستند. / 24/2/1399 .

دنباله‌ی الف : /3/10/1401 / این زمان با توجه به محتوا و مفاهیم یادداشت (الف)، و دیگری در تاریخ ( ..... ) / اکنون صبح شنبه 3/10/1401 به این نتیجه رسیده‌ام که می‌باید ماهیت وجودی و مکانی یک فضا-زمان چهاربُعدی به این صورت و ترتیب باشد، :

// نوترون‌ها / نیست بودن، // بعد زمان / نیست و هست بودن // پروتون‌ها / هست بودن) / و / غشاء هم که بعد چهارم این فضا زمان چهاربعدی است، // هست بودن است.

درنتیجه : به‌درستی می‌پذیرم این فضا زمانِ چهاربُعدی می‌باید یک نطفه‌ی کوانتومی از گروه نطفه‌های کوانتوم‌ها و کوانتوم مانندهای عالم هستی باشد. // در تاریخ 6/10/1401 به‌روز شد.

ب : نتیجه‌ی نهائی اینکه فضا-زمان شناخته‌شده یکی از نطفه‌های خدای هستی است. نطفه‌هایی که در بَستر علوم ریاضی شیمی فیزیک پدید آمده‌اند و در عالم هستی بانام روح و ارواح / و / کوانتوم شناخته می‌شوند. 4/10/1399 // در تاریخ 10/01/1401 به‌روز شد.

در حاشیه / 10/4/1399 / به‌درستی یکی از (فضا-زمان‌های) آمده در خواب‌های من، کودک گرد و گوم بولی ی دیده‌شده در خواب 11/5/93 با عنوان «تنظیم ساعت برای به‌موقع بیدار شدن صبح» بوده که با حرکت دوّار خود، بُعد زمان و گذر زمان را نمایانده. / همچنین دو چشم مشکی و درشت او نماد نوترون و پروتون / و پارچه پیچیده دور سر او  نماد (Calabi-Yau)، خمینه‌ی دور نطفه‌ی خدا / بانام / پوسته و غشاء بوده..

در حاشیه / با توجه به تغییرات پدید آمده در مطالب این بخش / الف : در رابطه با بُعد زمان. / و یافته‌های جدید شناخته شده می‌باید، نطفه‌های خدای هستی دو نوع باشند.

اول / نطفه‌هایی که در بستر نیستی ی (علوم ریاضی شیمی فیزیک) به وجود آمده‌اند و غیر ‌ملموس اند، مانند روح و ارواح (فوتون‌های نور) که نطفه‌های خدای نیستی‌اند. موجودیت این نطفه‌ها به‌جز قانونمندی‌های (علوم ریاضی شیمی فیزیک) مورد دیگری نیست.

دوم / نطفه‌هایی است که در بستر (غیر ملموس روح و ارواح) پدید آمده‌اند و ملموس‌اند. نطفه‌هایی که کوانتوها می‌باشند.

ج : با شناخت و باور من، چهار بُعدِ این فضا-زمان که نطفه‌های خدای هستی‌اند این‌گونه می‌باشند :

اول : نوترون یا سیاه‌چاله که جمع شده و یکی شده‌ی  ابعادِ فضا لایه‌های قرمز و نارنجی و زردند.

دوم : بُعد زمان که سه فضا لایه سبز است.

سوم : پروتون یا سفید چاله که جمع شده‌ی فضا لایه‌های آبی و نیلی و بنفش‌اند.

چهارم : غشاء که رنگ آن به باور من مجموعه‌ای است از جمیع رنگ‌های / هفت یا نُه گانه‌ی / ابعاد درون‌.

در حاشیه : با توجه به مفاهیم خواب دیده‌شده در تاریخ 11/5/93 با عنوان «تنظیم ساعت برای به‌موقع بیدار شدن صبح. و خواب  30/1/73 با سؤال «معنی زمان چیست، زمان یعنی چه» نوترون‌ها و پروتون‌ها در دل نطفه‌های خدای هستی، چشم و گوش و حنجره‌ی نطفه‌ها هم می‌باشند. 25/12/1399 .

پنجم : خمینه‌ی فضا-زمان یا (کلابی-یاو) که سه بعد غشاء می‌باشند پوشش‌دهنده‌ی (سه بُعدِ پروتون + سه بُعد زمان + و سه بُعد نوترون) هستند. 15/7/1399 // در تاریخ 27/12/1401 به‌روز گردید.

در حاشیه / یک / با توجه به عناصر جدول مندلیف و اینکه غشاء دور اتم‌ها به‌صورت الکترون می‌باشند به این نتیجه می‌رسم که غشاء  نطفه‌های خدای هستی (کلابی-یاو) به خودی ی خود الکترون با ماهیت زنانه و به عبارتی فضا-زمان‌ هستند. 25/12/1399 .

/ و اما محور مغناطیس /

در حاشیه / دو / نتیجه‌ی جالبی که این لحظه ساعت ده صبح دوشنبه بیست و پنجم اسفندماه سال نودونه به آن رسیده‌ام این است که اولین فضا-زمان‌های هستی که آنها را نطفه‌های خدای هستی می‌دانم هرکدام تشکیل‌شده از یک فضا-زمان به‌صورت محور مغناطیس با ماهیت مردانه که فضا-زمان دیگری با همین اوصاف با ماهیت زنانه در حال گردش دور آن است. 25/12/1399 .

پنجم : این ساختارِ فضا-زمانی ی نطفه‌های خدای هستی، دقیقان ساختار فضا-زمانی ی کوانتوم‌ها و کوانتوم مانندهای عالمِ هستی تا نهایت کائنات هم هست و هستند. نمونه‌های قابل‌درک و شناخته‌شده‌ی آنها، محورهای مغناطیسِ کره‌ی زمین و کره‌ی خورشیدِ فضا-زمان مانند و کوانتوم مانند است. // در تاریخ 7/10/1399 تکمیل و به‌روز گردید.

ششم : اکنون متوجه شده‌ام فضا لایه سبز یا بُعد زمان، دست‌ و پاهای نوترون‌ها و پروتون‌ها، و موارد دیگری که فعلاّ شناخه شده نیست می‌باشند.10/9/1399 . // در تاریخ 27/2/1400 به‌روز گردید.

هفتم : بُعدِ زمان در میانه‌ی (نوترون‌ها و پروتون‌ها) به‌صورت (دست و پا و ...) آونگ حرکت و سکون، همگی محور مغناطیس شناخته‌شده هستند که در خواب‌هایم این‌گونه نمایان شده‌اند. :

الف : در خواب 17/11/68 با سؤال «کار سلول‌های مخروطی لابه‌لای سلول‌های استوانه‌ای چیست» و خواب 14/4/74 با سؤال «گوشت چرخ‌کرده یعنی چه». (صادق فروزان) نماد محور مغناطیس بوده.

ب : در خواب 25/10/70 با سؤال «معنی آشنا در خواب چیست». (دوچرخه سه‌چرخه‌ی مطرح شده) نماد محور مغناطیس بوده.

ج : در اولین خواب 25/9/72 با سؤال «معنی اصغر ایزدی چیست، اصغر ایزدی یعنی چه (میز مطالعه‌ی فلزی ی خاکستری)، و در دومین خوابِ آن شب وسیله‌ی (مخلوط‌کن دستی مثل مخلوط‌کن‌های برقی شیرینی پزها که حالت چرخ‌گوشتی داشت) و (منیرِ عَمِه) که همان سه‌چرخه‌ی مطرح‌شده بوده)، هر سه نماد محور مغناطیس بوده‌اند. در تاریخ 2/10/1400 به‌روز گردید.

د : در خواب 19/5/73 با عنوان «موش و گربه» که توی راهرویِ ورودی ی اتاق، کودکی نوزاد به‌صورت طاق‌باز روی زمین، ذوق‌زده به من نگاه می‌کرد و دست‌وپا می‌زد / (خودِ من) همان گربه‌ی مطرح‌شده در ادامه‌ی خواب، و در اصل محور مغناطیس بوده‌ام.

هه : در خواب 14/4/74 با سؤال «گوشت چرخ‌کرده یعنی چه» (ماشینِ مینیبوس) که من پشت آن قرار داشتم و می‌خواستم سوار آن شوم نماد محور مغناطیس بوده.

و : در خواب 11/5/93 با عنوان «تنظیم ساعت برای به‌موقع بیدار شدن صبح» چهره‌ی کودک گرد و گومبولی در میانه‌ی پوششِ دورِ سرِ خود نماد محور مغناطیس بوده.

ز : با توجه به معانی و مفاهیم، و دانش و فرهنگِ دیدن رؤیا. گفتمان‌ها و نمادهای مطرح‌شده در این بخش تمامان نشان‌دهنده‌ی حیات، و کار و عملِ دنیای درون محورهای مغناطیس است. // در تاریخ 16/01/1402 مطالب این بخش به‌روز گردید.

****************************************

/ رؤیاها و شگفتی‌های درون انسان کوانتوم مانند / چهار /

5/7/94 : دیشب در خواب به‌دفعات فکر «kimlik  » (کارت شناسایی ایرانی‌ها و دیگر خارجی‌های متقاضی پناهندگی در ترکیه) در نظرم بود و دو سه باری که بیدار و خواب شدم این کلمه به ذهنم می‌رسید.

الف : اطمینان دارم دلیل به ذهن رسیدن (کیم لیک) در خواب دیشب متمرکز شدن افکار این دو سه روز من روی خواب «مورچه‌های بالدار» تاریخ 23/2/73 بوده.

ب : همچنین رسیدن به این نتیجه که در خواب 23/2/73 (رو ..) سه فضا لایه آبی و نیلی و بنفش به‌صورت پروتون، و (ه و ...)  نشسته خوابیده روی پاهای ( رو ..). سه فضا لایه قرمز و نارنجی و زرد بخش نوترون کوانتوم بوده‌اند.

در حاشیه / یک / در این خواب ملافه‌ی سفید کشیده شده روی مُرده که در ابهام آن را (طی ..) خواهر ( رو.. ) دانسته‌ام نماد سه بخش غشاء و پوست بوده. 30/5/1399 .

در حاشیه / دو / در این خواب پاهای روی همِ (رو ..) و (ه و ...) نماد بعد زمان (فضا لایه ی سبز) کوانتوم بوده. // در تاریخ 20/10/1400 این شناخت اضافه گردید.

ج : فضا لایه‌ی سبز در درون، (افق رویداد بین نوترون و پروتون،) / سه بُعد غشاء در پیرامون، (افق رویداد بین درون و بیرون،) و این هر دو کارت‌های هُویتِ درون و بیرون کوانتوم و کوانتوم مانندها بانام کیم لیک بوده‌اند.

در حاشیه / یک / اکنون به ذهنم رسید به این نکته‌ی اساسی اشاره‌کنم که زمین خاکی ی زیر پای ما همه‌ی کره‌ی زمین نیست بلکه فقط بخش نوترون زمین به‌اضافه‌ی بخشی از بعد زمانِ زمین است و این در حالی است که بخش پروتونِ زمین در بالای سرمان قرار دارد و خودِ ما بر روی زمین در میانه‌ی بُعدِ زمانِ کُره‌یِ زمین (فضالایه سبز) هستیم.

در حاشیه / دو / 3/2/1400 / به‌این‌ترتیب بخش خاکی ی زیر پای ما تا رسیدن به بُعدِ زردِ نوترون، و بخش بالای سرما تا رسیدن به بُعدِ آبی ی پروتون، (جمیعان فضا لایه سبز) و به عبارتی (بُعدِ زمانِ) زمین خواهد بود.

در حاشیه / سه / 26/10/1400 / با توجه به موارد شناخته‌شده‌ی بالا و دیگر موارد، به نظر می‌رسد فضا لایه‌های هفت یا نُه‌گانه‌ی درونی ی نطفه‌های خدای هستی و کوانتوم‌ها و کوانتوم مانندها همه باهم همپوشانی ی رفتاری و گفتاری و کرداری ی مخصوص به خود را داشته باشند.

 

5/7/94 : در خواب 23/2/73 با عنوان «مورچه‌های بالدار». نشست‌وبرخاست مورچه‌ها روی مُرده، رفت‌وبرگشت فلش‌های کوانتوم به کوانتوم است درنتیجه : مرده‌یِ این خواب غشاء کوانتوم در وضعیت خواب، و مورچه‌های بالدار در حال پرواز و رفت‌وبرگشت، فِلش و فِلش بک‌های کوانتوم‌اند.

10/7/94 : ساعت دو و نیم بعدازظهر، جمعه تیران منزل ... . اَلآن متوجه شدم پوست-غشاءِ زمینِ کوانتوم مانند در سه لایه، به مانند خَمینه‌ی (Calabi-Yau) نطفه‌های خدای هستی (الکترون‌ها) در یک یا چند لایه  می‌باشد.                                                                                                                                                                                                           

در حاشیه : با توجه به ( فیلم دیده شده‌ی من از دکتر ... و شناخته شدن .... که هنوز دانشمندان به ماهیت وجودی ی آن پی نبرده‌اند باید مورد شناخته شده در جمع نطفه‌های خدای هستی باشند (چند لایه باشند نمیدانم).                                                                                                                                                                                                           

14/7/94 : به باور من تجزیه نور و تولید رنگین‌کمان به دلیل یکی بودن سازه، و لایه‌لایه بودن فوتون‌های نور است.

16/7/94 : امروز به این نتیجه رسیده‌ام که کوانتوم‌ها هم می‌توانند بر اساس تصمیم و اراده خود، و فرمانِ آمده از بالای مغز به خواب روند و بیدار شوند به دلیل اینکه نوعِ فیزیک و آناتومی آنها به‌مانند انسان کوانتوم مانند و دیگر کوانتوم مانندها است. // 19/7/94 / قبلاً دریافته و نوشته‌ام : «شروع و پایان خواب‌وبیدار شدن ما، شروع و پایان خواب‌وبیدار شدن کوانتوم‌ها در ساختار کوانتومی پوست بدن است.» // در تاریخ 12/7/1400 به‌روز گردید.

 

24/7/94 : همیشه در این فکر بوده‌ام که اطلاعات رسیده به ما از هر طریق، چگونه وارد بدن شده در تمام دستگاه‌های وجودی ما اثر گذاشته بایگانی می‌شوند.

الف : متوجه شده‌ام پیام‌های رسیده به پوست و گیرنده‌های حسی مستقر در پوست به‌صورت الکترون (نطفه خدای هستی) وارد، / در مغزمیانی خاموش و غیرفعال، / سپس به سراسر درون مغز ارسال‌شده نهایت در قشر منتشر مغز انبار و بایگانی می‌شوند. // در تاریخ 5/2/1399 به‌روز گردید.

 

30/7/94 : با توجه به مفاهیم خواب مورچه‌های بالدار تاریخ 23/2/73 به نظرم رسیده در این خواب ( رو .. ) نماد نیمه‌یِ زنانه کوانتوم به‌صورت پروتون در پیرامون نوترون، و ( ه و ...) نماد نیمه‌یِ مردانه کوانتوم به‌صورت نوترون در میان پروتون نمایانده شده. // 10/2/1399 تکمیل و به‌روز شد.

30/7/94 : امشب ساعت هشت و نیم شب به این پیش‌بینی خود رسیده‌ام که عقیده داشتم در وجود ما جعبه سیاهی بمانند جعبه‌یِ سیاه هواپیما هست. / این جعبه سیاه که در خواب 1/9/71 با عنوان «فضای سرپوشیده راهرو مانند و رئیس‌جمهور» به‌صورت گنجه توی دیوار، و در خوابِ 20/8/91 با عنوان «بوسیدن وسط سر پدرم در خواب» بانام پدر نمایان گشته فضای گنجه مانند محتوی ی (Arachnoid granules ) در سینوس ساژیتال فوقانی ی پرده‌های مغز است // در تاریخ 21/11/1400 به‌روز گردید.

 

1/8/94 : این زمان به این نتیجه رسیده‌ام که فضای گنجه مانند در سینوس ساژیتال فوقانی مغز انسان، جایگاه خدای درون در ارتباط با ماوراء و مدیریت بَر دنیای درون و بیرونِ وجودِ ما است. // در تاریخ 21/9/1401 به‌روز گردید.

الف : همچنین امروز 15/3/98 به این نتیجه رسیده‌ام که inferior sagittal sinus (سینوس ساژیتال تحتانی مغز) خدای درون در ارتباط با دنیای درون است. این جایگاه در خواب دیده‌شده با عنوان «فضای سرپوشیده راهرو مانند» تاریخ 1/9/71 ، و خواب دیده‌شده در تاریخ 23/10/73 با عنوان «به‌پرور و هاشمی ... رئیس‌جمهور» با نماد رئیس‌جمهور مطرح‌شده.

ب : با توجه به مفاهیم خواب 19/8/72 با عنوان «به‌پرور و کلمه‌ی سان‌دُم» که گفتمان آن در رابطه با مغزمیانی و کار و عمل( pons ) بوده. / و با توجه به نتیجه‌یِ گرفته‌شده‌ام که به‌پرور همان cpu پردازنده مرکزی کامپیوتر مطرح‌شده در خواب بوده. / و همچنین رفتار مؤدبانه و گوش‌به‌فرمان بودنِ به‌پرور در مقابل رئیس‌جمهور هاشمی ...، می‌پذیرم و اطمینان دارم اِعمال نظارت و مدیرت بر هستی و حیاتِ درون، باخدای درون (سینوس ساژیتال تحتانی) است. / همچنین مُجری ی اجرای دستورات این خدای درون، مغزمیانی است.

 

5/8/94 : ... در خواب 20/8/91 با عنوان «بوسیدن وسط سر پدرم در خواب». پدر نماد سینوس ساژیتال فوقانی ی موجود در پرده‌های مغز، / و گور پدر در خواب 19/6/72 با سؤال «کار پوست آلت تناسلی در محل ختنه‌گاه چیست»، نماد ختنه‌گاهِ فضاهای غاری ی پنیس بوده. // در تاریخ 5/9/96 ویرایش و تکمیل گردید.

 

6/8/94 : خیلی مایل بودم بفهمم چرا در خواب 25/4/74 با عنوانِ : «چیزی مثل وسایل ورزشی چوبی که پرت می‌کنند (بومرنگ)». پیام‌های ردوبدل شده بین "پوست و قشر منتشر مغز و پرده‌های مغز" به‌صورت بومرنگ با هویت جنسی ی سُرب برعلیه امام خمینی بوده. ... :

الف : با توجه به مفاهیم این خواب و دیدن بومرنگ از جنس سُرب و مسائل دیگر ...، این بومرنگ و بومرنگ‌های دیگر این خواب پیام‌های صوتی تصویری یِ ارسال‌شده از سیاه‌چاله‌ها و سفید چاله‌های کوانتوم‌ها به پیرامون و برگشت به همان سیاه‌چاله‌ها و سفید چاله‌هاست. رنگ خاکستریِ سُرب هم نشان‌دهنده‌یِ ماهیت سیاه‌چاله-سفید چاله‌ایِ بودنِ پیام‌های صوتی تصویری است. 12/7/96 .

ب : اخیراً دوخطی نوشته بودم که دراین‌باره تحقیق کنم تا امروز که کلمه سرب را در مترجم گوگل جستجو کردم کلمه « lead » آمد.

ج : بعد این کلمه انگلیسی را به فارسی ترجمه کردم دیدم معانی‌ای مثل : سُرب، هدایت، رهبری، تقدم، سبقت، مدرک، شاقول گلوله، همچنین رهبری کردن، سوق دادن، و هدایت کردن آمد.

د : اَلآن مانند دَه‌ها و صدها بار دیگر برایم عجیب و غیرمنتظره است که چگونه سال‌ها قبل مغز من به این مفاهیم آشنا بوده و بوم‌رنگ مطرح‌شده در خواب 25/4/74 را برعلیه امام خمینی از جنس سُرب نمایانده.

هه : به باور من رهبری کردن، سوق دادن، و هدایت کردنِ فیزیکی ی انسان بیدار در زمان بیداری با قشر خاکستری مغز / و در دوران خواب، با ریزدانه‌های متراکم عنکبوتی ی در فضای گنجه مانند (سینوس ساژیتال فوقانی) مغز است. / به‌روز شده 22/5/98 .

و : همچنین ماهیت پیام‌های آمده از پوست بدن در جهت خواب‌وبیدار کردن ما الکترون‌ها هستند. 22/5/98 .

ز : در خواب فوق، امام خمینی به دلیل متصل بودن به مسائل دینی و ماورائی، و مدیریت و رهبری، نماد ریزدانه‌های متراکم عنکبوتی ی در فضای گنجه مانند درون سینوس ساژیتال فوقانی‌ مغز بوده. 14/6/98 .

 

10/8/94 : این زمان به این نتیجه نیز رسیده‌ام که ریزدانه‌های متراکم پرده‌ی عنکبوتی ی در سینوس ساژیتال فوقانی ی مغز انسان، خدای اوست. // به‌روز شده در تاریخ 22/5/98 .

الف : به‌درستی شیطان و شیاطین ساخته‌ی ذهن انسان و یادگار دوران جادوگری و بُت‌پرستی و سَروَری ی آنها است. دورانی که پس‌ازآن پیامبران در جایگاه آنها قرار گرفتند و ادامه‌دهنده‌ی راه آنها شدند. // در تاریخ 22/5/98 به‌روز شد

ب : آیا زمان آن نرسیده که انسان‌ها، خدایان باستانی ی خود و همه‌ی شیاطین و جادوگران و بُت‌پرستان و صد و بیست‌وچهار هزار پیامبر خود خوانده را از خود دور کرده به کناری نهند تا بتوانند از قیدوبند افکار پوچ جاهلیت نجات پیداکرده به انسانیت انسان، و خِرَد و وجدان انسانی ی خود برگردند. 29/6/98 // به‌روز شده 15/2/1400 .

در حاشیه : در رابطه با این صد و بیست‌وچهار هزار پیامبر و دیگر انسان‌هایی که پیروانی داشته‌اند، تنها  می‌توان نام مرجع تقلید به آنها داد که توانسته‌اند همه‌ی انسان‌ها را کورکورانه دنباله‌رو خود و عقاید عصر حجری ی خود کنند. / 3/5/1401

ج : در مقوله‌ی شیطان و شیاطین واقعیت امر این است که آنچه را ما انسان‌ها شیطان و شیاطین می‌نامیم تضادی است واقعی بین همه‌ی ذرات وجود هستی با شروع از محورهای x و y دستگاه مختصات ریاضیات تا / جاذبه و موج، / نوترون و پروتون، / خدا و شیطان، / نیست و هست / مرد و زن، / زشت و زیبا، / سکون و حرکت، / شب و روز، / سیاه‌وسفید و ...

د : این زمان با توجه به همه‌ی موارد شناخته‌شده و این شناخت :

در حاشیه : با توجه به این شناخت که همه‌ی موجودات دارای حیات به‌مانند نطفه‌های خدای هستی فضا-زمان هستند به این نتیجه می‌رسم که در وجود موجودات کوانتوم مانند با جنسیت مرد (نوترون‌ها)، و با جنسیت زن (پروتون‌ها)، همراه با (بُعد زمان) مدیریت‌های خداوندی ی خاصِ هر یک از آنها را به عهده‌دارند.»}

هه : به این نتیجه‌ی علمی-خدایی هم رسیده‌ام که خدایان و شیاطین مطرح‌شده در جوامع انسانی چیزی جز نوترون‌ها (سیاهچاله‌ها) و پروتون‌ها (سفید چاله‌ها) و (بعد زمان‌ها) نیستند.

و : به‌این‌ترتیب در وجود همه‌ی نطفه‌های خدای هستی و کوانتوم‌ها و کوانتوم مانندها ازجمله انسان کوانتوم مانند، سه خداوندِ سازنده و ناظر و راهنما، بر هستی و حیات وجود دارند.

 

14/8/94 : اگر انسان‌ها به‌زعم خود فقط خود را دارای شعور و دانش و هوش، و حرکت و تولیدمثل، و ارتباطات و تصمیم‌گیری، و ... بدانند، کاملاً در اشتباه‌اند چراکه این خصوصیات و توانمندی‌ها، در همه‌یِ کوانتوم‌ها و کوانتوم مانندها مثل : اتم، سلول، حیوان، زمین، خورشید، منظومه شمسی، و ... و حتی نطفه‌های خدای هستی، هست و بر اساس ساختار وجودی ی خودِ آنها به‌کار گرفته می‌شوند. // مرتب شده در تاریخ 30/5/1399 .

15/8/94 : مورد دیگری که اکنون ساعت چهار و ده دقیقه بعدازظهر جمعه متوجه آن شدم، این است که تمام اطلاعات بده بستان حیات، بین ذرات خدای هستی و کوانتوم‌ها و کوانتوم مانندها در بیرونی‌ترین لایه از سه لایه غشاء آنها بایگانی و نگهداری می‌شوند./ به‌این‌ترتیب در وجود انسان کوانتوم مانند، لایه‌های اپیدرم پوست بدن و سخت‌شامه‌یِ مغز، مخزن اسرار واردشده به درونِ انسان کوانتوم مانند است. // تغییریافته و به‌روز شده 4/12/97 .

16/8/94 : یافته‌ی دیگر این است که تبادل اطلاعات بین کوانتوم و کوانتوم مانندها توسط غشاء و پوست آنها صورت می‌گیرد. سپس این غشاء و پوست داده‌های ردوبدل شده بین خود و پیرامون را با درون به اشتراک می‌گذارند. کاری مانند پوست و گیرنده‌های حسی مستقر در پوست بدن انسان.

*************************************************

/ دنیای درون انسان کوانتوم مانند از زاویه‌ی دیدن خواب و مفاهیم رؤیاها. (دو) /

تعداد دیگری از همانندی‌های مطرح‌شده در خواب‌هایم که زبان درونی ی من بوده چنین است :

الف : در خواب 30/4/70 با سؤال «معنی زن چیست ، زن یعنی چه / دو». پتو و لایهِ تاشده‌اش روی آن، دولایه سخت‌شامه در ناحیه‌یِ  سینوس ساژیتال فوقانی پرده‌های مغز بوده.

ب : در خوابِ دیده‌شده در تاریخ 27/4/68 با عنوان «چهارراه بیمارستان» فرمانداری نمادی بوده برای فضای گنجه مانند در سینوس ساژیتال فوقانی ی مغز که فرماندار و امرونهی کننده‌یِ سیستم اعصاب و مغز ما در زمان خواب است. // در تاریخ 10/2/1400 به‌روز گردید.

در حاشیه : و باز در همین خواب اشک‌های مادر ... که از نگاه روانشناسی اثر مهاری بر دیگران و خودِ گریه کننده دارد دوپامین ترشح‌شده توسط ماده سیاه در مغز بوده که اثر مهاری ی آن شناخته‌شده است.

ج : در خواب 1/9/71 با عنوان «فضای سرپوشیده راهرو مانند و رئیس‌جمهور» خودِ من پرده‌ی عنکبوتی ی در نقطه‌ی ورود به سمت سینوس ساژیتال تحتانی ی مغز، و فضای گنجه مانند (مکانِ بودنِ ریزدانه‌های متراکم پرده‌ی عنکبوتی ی) بوده‌ام. // در تاریخ 12/2/99 به‌روز گردید.

د : در خواب 1/1/69 با سؤال «معنی رؤیا چیست، رؤیا یعنی چه / یک». خودِ من در یک فضای سربسته که می‌دانستم با ورود آن ستاره‌ی دریایی خواهم مُرد و افکار من از بین خواهد رفت «ریزدانه‌های متراکم عنکبوتی ی در فضای گنجه مانند» موجود در سینوس ساژیتال فوقانی ی پرده‌های مغز بوده‌ام.

در حاشیه / یک / این زمان ساعت هفت و نیم عصر متوجه شدم در خواب1/1/69 با سؤال «معنی رؤیا چیست، رؤیا یعنی چه / یک» ستاره‌ی دریایی ی در حال آمدن به سمت من. خودِ من در خواب 25/10/72 با سؤال «خریدن گلابی برای ناشتائی» بوده‌ام که برای خریدن ناشتایی از مکان خود «فضای گنجه مانند سینوس ساژیتال فوقانی ی مغز » به بیرون رفته‌ام و در حال برگشتن به مکان خود بوده‌ام. 10/2/1399 .

در حاشیه / دو / گفتمان‌های هر دو خواب 1/1/69 با سؤال « معنی رؤیا چیست، رؤیا یعنی چه / یک» و خواب 25/10/72 با سؤال «خریدن گلابی برای ناشتائی» در رابطه با کار و عملِ سیستم اعصاب و مغز انسان در حدفاصل بینِ بیداری و خواب است. 24/8/1399 .

هه : در خواب 21/8/75 با عنوان «کاپشن یا اورکت آبی آسمانی خیلی زیبا». پارچه‌ی پِلون دیده‌شده در خواب با آن خطوط برجسته‌ی روی آن نمادی بوده برای پوست بدن و خطوط برجسته‌یِ آن.

و : در همین خواب 21/8/75 . پتوی پهن‌شده روی طاق هواپیما نمادی بوده برای پوست آلت تناسلی.

ز : در خواب 17/3/68 با سؤال «کار من قبل از تولد در شکم مادر» من پوست نوزادی‌ام در رحم مادر و از کارهایم این بوده که احساس‌های دریافتی ی خود از پیرامون را در اختیار دستگاه تناسلی‌ام قرار می‌داده‌ام.22/12/92 .

ح : در همین خوابِ 17/3/68 ، کامران ..... با معنی و مفهوم عیاش همیشگی، نمادی بوده برای دستگاه تناسلی نوزادی ی من در رحم مادر.

ط : در خواب 4/6/81 با عنوان «پارچه سه لایه، لایه وسطی از الیاف با جنس طلا» مانتو زنانه دوخته‌شده با پارچه‌ای سه لایه (لایه‌ی وسطی از جنس الیاف طلا و دولایه دیگر نخی از جنس تاروپود پارچه) پوست بدن من بوده. پوستی که ماهیت بنیادی ی آن، ماهیت بنیادی ی پرده‌های مغز یعنی سخت‌شامه، عنکبوتی ی، و نرم‌شامه است.

ی : باز در همین خواب 4/6/81 ، لایه طلایی پارچه با الیاف طلا  نماد دِرم پوست بدن با ماهیت بنیادی ی پرده عنکبوتی ی مغز  بوده.

ک : در خواب 26/5/68 با عنوان «کِرم و دست مشت شده». رطیل سیاه و درشتِ دیده‌شده نماد پرده‌یِ عنکبوتی ی مغز بوده.

ل : در خواب دیده‌شده‌ی 2/4/68 با سؤال «اتفاق فردا. امیدوارم یکی از اتفاقاتی که فردا برایم پیش می‌آید را خواب ببینم» صحبتی از کشور اسرائیل، و سینما و سالن سخنرانی شده :

/ یک / در این خواب کشور اسرائیل نماد قشر منتشر مغز. سینما نماد ناحیه‌ی حسی حرکتی. سالن سخنرانی نماد ناحیه حرکتی حسی. نهایت همگی قشر منتشر مغز بوده‌اند.

/ دو / می‌توان پذیرفت که در خواب‌های ما سینما و سالن سخنرانی نمادی برای دریافت و ارسال پیام مانند قشر منتشر، و به عبارتی قشر خاکستری ی مغز باشند. 23/3/77 .

م : در گفتمان خواب 2/4/68 آمده که در خانه‌های مصادره شده خانواده‌هایی در دسته‌های پنج‌نفری نشسته‌اند، دولت هم هرچند آنها را گرسنگی داده ولی از خانه‌ها بیرون نکرده. این گفتمان نشان‌دهنده‌ی این است که اطلاعات بایگانی‌شده در قشر منتشر مغز مرده‌هایی هستند که تغذیه نمی‌شوند. 19/9/71 .

ن : در خواب ../ ../67 با عنوان «ارزیابی بلوز کش‌باف» و دیگر خواب‌ها. گوشت چرخ‌کرده‌ی نپخته، نمادی بوده و هست برای نطفه‌های خدای هستی که در فضاهای خالی و هیچ درون ما وجود دارند و در سیستم اعصاب ما در جریان‌اند. // 10/2/1399 تکمیل و به‌روز شد.

/ یک / با توجه به مفاهیم و یافته‌های آمده در خواب «ارزیابی بلوز کش‌باف» تاریخ ../ ../ 67 به این شناخت رسیده‌ام که در وجود ما ساختار پرده‌ی عنکبوتی ی مغز به‌مانند ساختار امواج نور به‌صورت رشته‌رشته از جنس نطفه‌های خدای هستی‌اند که دانه‌دانه دنبال هم‌اند.

/ دو / 6/8/98 / تبدیل شدن یک رشته زنجیر طلا به گوشت چرخ کرده که یافته‌ام نطفه‌های خدای هستی با ماهیت الکترون متراکم می‌باشند این شناخت جدید را به من می‌دهد که ساختار اولیه رشته‌های عنکبوتی ی به‌دنبال هم بودن نطفه‌های خدای هستی و به گفته این خواب زنجیروار به دنبال هم بودن است.

/ سه / 9/10/98 / با توجه به مفاهیم و یافته‌های آمده در این خواب به این شناخت رسیده‌ام که در وجود ما ساختار پرده‌ی عنکبوتی ی مغز به‌مانند ساختار امواج نور به‌صورت رشته‌رشته از جنس نطفه‌های خدای هستی‌اند که دانه‌دانه دنبال هم‌اند.

/ چهار / 6/11/98 / این لحظه ساعت شش و نیم عصر یک شنبه ششم بهمن ماه سال نود و هشت متوجه شدم در این خواب آقای فتاحی همکار پستی ی من با معنی و مفهوم گشاینده، نصرت دهنده، حاکم، داور، و از اسماء الاهی، نماد ریز دانه های الکترون متراکم عنکبوتی ی با ماهیت نطفه‌های خدای هستی مستقر در فضای گنجه مانند سینوس ساژیتال فوقانی ی مغز من بوده.

/ پنج / 6/11/98 / با توجه به یافته‌های بالا، خود من در این خواب نماد ریزدانه‌های الکترون متراکم عنکبوتی ی مستقر در سینوس ساژیتال تحتانی ی مغز بوده‌ام.

/ شش / 6/11/98 / این خوابِ «ارزیابی بلوز کش‌باف» تاریخ ../ ../ 67 در رابطه با داوری‌های دو خدای ناظر بر رفتارها و کردارهای بیرون و درون ما است که در خواب‌هایم با نمادهای متعدد مطرح شده‌اند.

***************************************

/ رؤیاها و شگفتی‌های درون انسان کوانتوم مانند / پنج /

29/8/94 : با توجه به مفاهیم خواب دیده‌شده در تاریخ 29/9/71 با سؤال «معنی زن چیست / چهار» و دیگر موارد این‌گونه یافته‌ام :

الف : نوترون‌های نطفه‌های خدای هستی که فضا لایه‌های قرمز و نارنجی و زردند با جنسیت مردانه / سیاهچاله‌اند.

ب : پروتون‌ها که فضا لایه‌های آبی و نیلی و بنفش‌اند با جنسیت زنانه، / سفید چاله‌اند.

ج : غشاء آنها هم به‌مانند بُعد زمان (فضا لایه سبز) با دوجنسیتی بودن زنانه-مردانه، / دست و پای آنها هستند.

د : کار و عمل اصلی ی بُعد زمان و غشاء به این صورت است : ابعاد غشاء دستِ (دادن و گرفتن) / بعد زمان پایِ (رفتن و ایستادن) // این بخش در تاریخ 5/10/1399 تکمیل و به‌روز شد.

 

7/9/94 : هرگاه تفکر و عنوان سؤالِ خواب‌های ما فرق بین این‌وآن باشد پاسخی داده می‌شود که مرز و میانه‌یِ آن دو مورد سؤال است.

الف : مانند سؤال «فرق جسم و روح چیست / دو» تاریخ 1/9/72، که در خواب اول آن شب صحبتی از (تارزان) شده. تارزانی که در ذهن ما موجودی بین انسان و حیوان است.

ب : و یا خواب دوم آن شب که صحبتی از دختر دوازده سیزده‌ساله شده. دوازده سیزده‌سالگی که در این موقعیت سنی، دختر و پسر وارد خصوصیات دنیای زنانه و مردانه خود می‌شوند.

ج : و یا دختری با موهای دُم‌اسبی، دختری که در این خواب نماد جسم (دخترها)، و موهای دُم‌اسبی او نمادی برای روح (پسرها) بوده.

د : همچنین در خواب 26/10/68 با سؤال «فرق بین زن و مرد چیست»، که مُردن وزنده شدن مادرم به‌دفعات مطرح‌شده. حد وسط و میانه این مردن زنده شدن هم حمیرا نوه پسری او است که در خواب نمایانده شده.

هه : در خواب 28/8/70 با سؤال «معنی ی مردن و فرق بین زندگی و مرگ چیست» این‌طور نوشته‌ام :

... آنجا که در مسیر شرق می‌دویدم یکجا خواهرم بتول را دیدم و مثل‌اینکه از تنه درختی بالا رفت یا جای یک‌تنه‌ی درخت بود که من می‌دانستم باید از بالای تَنه‌ی آن درخت رد شود . البته این فکر را نداشتم که خواهرم مرا می‌گیرد ولی همان مشکل را داشتم که می‌دانستم باید از این مسیر فرار کنم. یعنی این‌طور می‌توانم بگویم که باید از درون درخت یا از درون خواهرم ... بگذرم. ...»}

یک : در خواب‌های من بتول بامعنی و مفهوم از خود بریده و به خدا پیوسته نماد مغزمیانی اختصاصاً بخش ( pons ) مغزمیانی است که در آنجا پیام‌های ردوبدل شده بین پوست و قشر منتشر مغز مُرده وزنده می‌شوند.

دو : من در حال فرار (آن‌هم به سمت بالای درخت) یک پیام بیداری یِ آمده از پوست (با ماهیت زنانه) به مغزمیانی بوده‌ام که در آنجا میرانده شده نهایت به‌صورت یک‌مرده (با ماهیت مردانه) برای بایگانی شدن به قشر منتشر مغز رفته و می‌رفته‌ام.   

سه : / 12/2/1399 / نتیجه اینکه خوابِ ‌دیده ‌شده، در پاسخ به سؤال، و نشان‌دهنده‌یِ یک دوره‌یِ زندگی و مرگ بوده، لحظه‌یِ میانه‌یِ آن هم گذشتن از بتول (مغز میانی) بوده که از خود گذشتن و به خدا پیوستن است.

و : با توجه به معانی و مفاهیم خواب‌های «معنی رؤیا چیست، رؤیا یعنی چه / یک» / و «خریدن گلابی برای ناشتائی» که یافته‌ام در دوران خواب پیام‌های آمده از قشر منتشر مغز، و ریزدانه‌های پره‌ی عنکبوتی ی، در بخش ( pons ) مغزمیانی باهم (عملیات ریاضی) دارند نشان‌دهنده‌ی این است که نتایج تصمیمات این فضا، به سه پایانه :

یک : قشر منتشر مغز با نماد : / قبرستان، / کشور اسرائیل، /کتاب و کتاب‌فروشی، / انبار قابل‌برداشت و / ...)

دو : ریزدانه‌های متراکم عنکبوتی ی در / درون فضای گنجه مانند سینوس ساژیتال فوقانی ی مغز / با نماد خدا ...

سه : ریزدانه‌های عنکبوتی ی در / فضای سینوس ساژیتال تحتانی ی مغز/ با نماد رئیس‌جمهور مُنتقل می‌شوند.

 

13/9/94 : کوانتوم‌ها که دومین نطفه‌های خدا هستند همراه با اولین نطفه‌ها که روح و ارواح‌اند، آفریننده‌ی همه‌ی موجودات عالم هستی‌اند، که از نقطه‌ی صفر پیدایش تا آخرِ کائنات، به‌صورت  هوشمند می‌باشند. 30/5/99 // تکمیل و به‌روز شده 03/11/1401.

19/9/94 : مطالب و یافته‌های زیر برگرفته از معانی و مفاهیم خواب دیده‌شده در تاریخ 4/6/68 با سؤال : «میتوکندری در سلول چه‌کاری انجام می‌دهد» است.

الف : میتوکندری‌ها دریافت‌کننده و پردازشگر اطلاعات واردشده به درون می‌باشند. اطلاعاتی که به‌صورت الکترون به غشاء و گیرنده‌های حسی می‌رسد. // 30/5/1399 به‌روز گردید.

ج : با توجه به مفاهیم خواب دیده‌شده در تاریخ 4/6/68 با سؤال «میتوکندری در سلول چه کاری انجام میدهد» به این شناخت رسیده‌ام که میتوکندری‌ها در بخش میانی ی سلول‌های استوانه‌ای و مخروطی ی چشم، پیام‌های رسیده به خود را که خارجی می‌دانند، از دندریت همین سلول‌ها می‌گیرند و آنها را به زبان درون ترجمه می‌کنند. / 30/5/1399 .

در حاشیه / در واقعیت امر ازآنجاکه پیام‌های رسیده به این میتوکندری‌ها ماهیتاً فوتون‌های نور بوده و هستند خارجی شناختن آنها از منظر درون شناخت درست و صحیحی است. 30/5/1399 .

 

25/9/94 : در خواب 8/10/69 با عنوان «عده‌ای در صف، کیومرث و مار» : دخترِ در حال گفتگو با من، آب در حال حرکت رودخانه. / و دختر خوابیده کف رودخانه به‌صورت طاق‌باز، آب بدون حرکتِ رودخانه بوده.

9/10/94 : کوانتوم و کوانتوم مانندها هریک دارای دو سیاه‌چاله‌ی پردازشگر تصمیم‌گیرنده‌اند. ... این دو سیاه‌چاله که سیاه‌چاله‌های اولیه اصلی‌اند در وجود انسان کوانتوم مانند سینوس ساژیتال فوقانی ی مغز (سیاهچاله‌ی نوترون)، و سینوس ساژیتال تحتانی ی مغز (سفید چاله‌ی پروتون) هستند. // در تاریخ 6/2/1400 به‌روز گردید.

 

9/10/94 : با توجه به انواع نتیجه‌گیری‌های جدید ازجمله اینکه یافته‌ام بُعد زمان در وجود ذرات مُستقل دارای حیات پاهای حرکتی ی دنیای درون آنها است، می‌توانم بپذیرم در خواب «معنی پل چیست، پل یعنی چه» تاریخ 3/9/70، اتاق و درون اتاق که ما توی آن بودیم نماد یک‌ذره‌ی دارای حیات، برای مثال : یک فضا-زمان بوده.

الف : به‌این‌ترتیب کوچه‌ی مرتبط با این (اتاق یا مغازه) غشاء فضا-زمان، / زمانی، بُعد زمان / علی، پای حرکتی ی نوترون، / خودِ من پای حرکتی ی پروتون، / و هر دویِ ما پاهای حرکتی ی فضا-زمان بوده‌ایم. پاهایی که به‌صورت پاندول بین نوترون و پروتون عمل می‌کنند. 23/1/1400 // در تاریخ 1/10/1400 تکمیل و به‌روز گردید.

ب : گفتمان و مفاهیم خواب 25/10/70 با سؤال «معنی آشنا در خواب چیست» اثبات‌کننده‌ی این است که بُعد زمان (فضا لایه سبز رنگین‌کمان نور) یک نبض پیش‌رونده‌ی متصل به نوترون‌ها و پروتون‌ها هست. 3/9/1399 .

ج : در جهت اثبات درستی ی نتیجه‌گیری‌های اعلام‌شده در این بخش، یافته‌های به‌دست‌آمده از خواب‌های 25/10/70 با سؤال / «معنی آشنا در خواب چیست» / و 23/2/73 با عنوان «مورچه های بالدار» / و 30/1/73 با سؤال «معنی زمان چیست، زمان یعنی چه» مطالعه شود.

 

9/11/94 : ... . با توجه به‌کار پرده‌های مغز، و اینکه چهره‌یِ انسان کوانتوم مانند بازگوکننده حالات درونی اوست، به این نتیجه می‌رسم که سه بخش پوستِ صورت انسان پنجره ایست آینه مانند متصل به فعالیت‌های افکاری و رفتاری ی پرده‌های مغز.

 

1/1/95 : با توجه به انبوه یافته‌ها این‌طور نتیجه‌گیری می‌کنم که حرکت فوتون‌های نور به‌صورت تک‌تک و مجزا نیست بلکه زنجیروار به دنبال هم‌اند.

3/3/95 : هرچند تاکنون در ذهنم فضا لایه‌های کوانتوم‌ها (ابعاد نُه‌گانه) را مدور می‌دانستم، اما این شناخت در هیچ‌یک از مطالبم مطرح نشده بود تا امروز که تصمیم گرفتم این موضوع را در نوشته‌هایم مطرح کنم. // در تاریخ 27/12/1401 به‌روز گردید.

الف : فضا لایه‌های بدن انسان و حیوان کوانتوم مانند، مُدَوّر به معنی خاص نیستند بلکه به‌صورت دو فضا لایه نیم‌دایره‌یِ جداشده از نخاع و رسیدن به هم در طرف دیگرند.

 

3/3/95 : با رسیدن به این مرحله یاد خواب «معنی زمان چیست، زمان یعنی چه» تاریخ 30/1/73 افتادم که آن را در رابطه با روح و ارواح و کوانتوم، و کوانتوم مانندها می‌دانم. // در تاریخ 27/12/1401 به روز گردید.

الف : در آن خواب مواردی مطرح‌شده که نشان می‌دهد غشاء کوانتوم نیز به‌مانند پوست بدن واسطه ایست برای گرفتن اطلاعات از پیرامون و ارسال به درون، همچنین گرفتن اطلاعات از درون و ارسال به بیرون بدن.

ب : درنتیجه روند تبادل اطلاعات در درون و بیرون کوانتوم و کوانتوم مانندها باید روندی باشد به‌مانند وضعیت انسان و حیوان و گیاهِ کوانتوم مانند.

ج : و اما در این لحظه که ساعت یازده صبح چهارشنبه دوازدهم اردیبهشت سال نودوهفت است با دوباره نگاه کردن به ویدئویِ (نظریه ریسمان و ابعاد اضافه- بخش دو - برایان گرین) می‌پذیرم اعدادِ مطرح‌شده در این ویدئو ریاضیاتِ پدیدآورنده‌ی هستی، و به عبارتی آفریدگارانِ جهان هستی‌اند. 12/2/97 . // در تاریخ 31/5/1399 تکمیل گردید.

 

4/6/95 : با رسیدن به این مرحله اثبات می‌شود، تجمّعات درونِ فضا لایه‌های فوتون‌های نور و کوانتوم‌ها که می‌توان آن‌ها را ارتقاءیافته‌های نسل اول ریسمان‌ها در ساختار کوانتوم دانست، بَسترِ کُدها و رمزهایی مانند ژِن‌های آینده باشند. // 29/5/1399 به‌روز شد.

 

13/6/95 : ... . امشب مجدداً با دیدن برنامه برایان گرین با عنوان (نظریه ریسمان و ابعاد اضافه - بخش یک) به یافته‌های جدیدی رسیدم و فعلاً به‌طور خلاصه می‌نویسم :

الف : اَبَرریسمان‌ها که ‌باید تارهای مرتعش انرژی در دل کوانتوم‌ها باشند ارتقاءیافته‌های ریسمان‌هایند که در ادامه‌یِ تغییر، به زنجیره‌های (dna) و (rna) تبدیل می‌شوند // به‌روز شده 30/1/97 .

ب : شکل‌گیری کائنات از صفر پیدایش که یک نطفه‌ی خدای نیستی است تا نهایتِ کائنات، بانظم و قانون به وجود آمده و می‌آیند. بی‌نظمی‌ها هم که لازمه‌ی هست و نیست شدن است براثر ارتباطات، برخوردها، حق انتخاب‌ها، و دادن‌ها و گرفتن‌ها پدید آمده و می‌آیند. // به‌روز شده27/12/1401 .

 

9/7/95 : بخشی از تفاوت‌های موجودات مُنظم دارای حیات با دیگر موجودات نامنظم بی‌جان و بی‌روح این‌گونه است.

الف : داشتن برنامه و عمل برای پدید آمدن و زیستن، / یا به عبارتی از نیست به هست و از هست به نیست شدن.

ب : شکل‌گرفته شده و به وجود آمده از چهار بخش مجزای وابسته به هم که با شناخت انسان کوانتوم مانند این‌گونه است :

ازنظر وجودی : / سیاه‌چاله، /  بُعد زمان، / سفید چاله، / و غشاء. /

ازنظر ماهیت و چیستی : / ریاضی، / ریاضی فیزیک، / و فیزیک. /

ازنظر فلسفی : / نیست، / نیست و هست، / و هست. /

از نظر جنسیتی : / مرد، دوجنسیتی، و زن. // در تاریخ 10/11/1399 به‌روز گردید.

ج : توضیح اینکه همه‌یِ کوانتوم‌ها و کوانتوم مانندها حتی نطفه‌های خدای هستی دوجنسیتی‌اند. این ویژگی در نوع انسان و حیوان و گیاهان، همچنین زمین و خورشید و منظومه شمسی شناخته‌شده و آشکار است. // در تاریخ 9/9/1399 به‌روز گردید.

د : داشتنِ آناتومی ی خاص به‌مانند انسان در بی‌اندازه شکل و صورت و ترتیب و ترکیب، که درنهایت یکی هستند. / مانند تخمک لقاح شده در رحم مادر، تخم‌مرغ، مرغ، درخت، زمین، خورشید، منظومه‌ی شمسی، و ... همگی با شکل‌های پیدا و پنهانِ مخصوص به خود.

هه : داشتن حیاتِ فردی و گروهی، و قادر به تولیدمثل و حرکت.

و : داشتنِ ارتباطات بِده بستانِ همسایگی با دیگر کوانتوم‌ها و کوانتوم مانندها.

ز : داشتنِ سه فضا لایه مستقل غشاء مرئی و نامرئی که پوشش‌دهنده‌یِ هفت فضا لایهِ درونی‌اند.

ح : پیوند شدن با همنوعان خود و ماندن در پیوند به‌صورت : / مولکولی، / سلولی، / رنگین‌کمانی، / ریسمانی، / اَبَرریسمانی، / کوانتومی، / اتمی، / منظومه‌ای، / کهکشانی، و الا آخر....

 

22/7/95 : با توجه به یافته‌های گذشته و امروز، متوجه شده‌ام در سیستم اعصاب انسانی ما ارتباطات پیامی و احساسی بین سلول‌ها به‌صورت سلول به سلول در شرایطی برقرار است که سلول‌ها به‌مانند دانه‌های تسبیح، و هسته‌های آن‌ها به‌صورت نخِ تسبیح به هم متصل ارتباطی‌اند.

23/7/95 : همچنین متوجه شده‌ام در سیستم اعصاب خودمختار انسان، به‌غیراز ارتباطات پیامی و احساسی سلول به سلول، نوعی ارتباطات الکترونی بین پرده‌های مغز و کوانتوم‌های گیرنده‌های حسی مرتبط با این پرده‌ها برقرار است. // به‌روز شده 25/8/1399 .

برای مثال : ارتباطات صوتی تصویری یِ غشاهای کوانتومیِ پوست بدن با پرده‌های مغز.

در حاشیه : گفتمان خواب دیده‌شده در تاریخ 23/5/92 با سؤال : «می‌خواهم امشب در خواب کوانتوم‌های نور و رفتار آن‌ها را ببینم» و نتایج گرفته‌شده آن، اثبات‌کننده‌یِ درستیِ نظر ابرازشده است.

24/7/95 : تاکنون این‌گونه شناخته و مطرح می‌شده که سلول کوچک‌ترین واحد مستقل زنده به‌مانند انسان است اما به باور من نخست یک نطفه‌ی خدای هستی و پس‌ازآن کوانتوم کوچک‌ترین واحدهای زنده‌یِ هستی و حیات در وجود ما و تمام کائنات‌اند. // ویرایش و به‌روز شده در تاریخ 9/9/1399 .

 

29/7/95 : اگر شناخت من از کوانتوم و کوانتوم مانندها در کنار یافته‌های مرکز (CERN) حقیقت داشته باشد که گفته‌ام رشته‌های مرتعش انرژی دستورالعمل‌های ژنتیکی‌اند، منشأ حیات بر روی زمین، فوتون‌های نور هستند که دستورالعمل‌های ژنتیکی را با خود به زمین و دریاها آورده و می‌آورند. // 2/8/95 به‌روز شد.

الف : با توجه به این یافته که متوجه شده‌ام ماهیت امواج نور (ریسمان‌ها) نطفه‌های خدای هستی‌اند، می‌پذیرم ژن‌ها در بافتِ رشته‌های انرژی ارتقاءیافته‌های نطفه‌های خدای هستی باشند. 9/11/97 . // 9/9/1399 به‌روز گردید.

در حاشیه / یک / خوابِ دیده‌شده در تاریخ 4/11/69 با عنوان « خانواده عاطفی‌ها» کاملاً در ارتباط با فوتون‌های نور است، به این دلیل که در آن زمان و آن خواب، من در خواب فوتون‌های نوردیده‌ام و در بیداری تصویرِ دنبال هم دو عدد از آنها را کشیده‌ام. 2/6/1399 .

در حاشیه / دو / ساختارِ فوتون‌های نورِ دیده‌شده در این خواب که هفت بُعد رنگین‌کمانی ی نور بوده‌اند عبارت‌اند از سه بُعدِ قرمز و نارنجی و زرد (نوترون)، / آبی و نیلی و بنفش (پروتون)، / و فضا لایه سبز (بُعد زمان). // در تاریخ 6/10/1400 به‌روز گردید.

 

27/8/95 : امروز پنج‌شنبه بیست و هفتم آبان ماه سال نودوپنج به این نتیجه رسیده‌ام که : خاطرات و احساس‌های زمان بیداری پوست و گیرنده‌های حسی مستقر در پوست، در فضاهای غاری پنیس انبار و بایگانی می‌شوند تا بعد که با شکل‌گیری اسپرماتوزوئید، از راه غشاء و میتوکندری‌های اسپرم به تخمک زن منتقل شوند.

28/8/95 : با توجه به معانی و مفاهیم خواب‌های «کار من قبل از تولد در شکم مادر» تاریخ 17/3/68 »، و «رفتن درون گودالی بزرگ در بیابان و ناتوان در بیرون آمدن» تاریخ 10/2/89 . خود من افکار به‌روز شده‌یِ پوست و گیرنده‌های حسی مستقر در پوست بوده‌ام که به ختنه‌گاه پنیس واردشده خاطرات کجا رفتن‌ها و چه‌کار کردن‌های روزانه خود را به دستگاه تناسلی‌ انتقال داده‌ام.

در حاشیه / نتیجه اینکه در خواب 10/2/89 با عنوان «رفتن درون گودالی بزرگ در بیابان و ناتوان در بیرون آمدن»، / بیابان نماد پوست پنیس، و گودال بزرگ نماد ختنه‌گاه پنیس بوده.

29/8/95 : در خواب 19/7/69 با سؤال «کار سلول‌های نوک پستان چیست» رطیل یا هشت‌پای دریایی دیده‌شده در خواب، نماد دِرمِ پوست بدن در ناحیه‌یِ پستان‌هاست که اساس وجودی آن، سلول‌های بنیادی پرده‌های مغز اختصاصاً پرده‌یِ عنکبوتی ی است.

 

11/9/95 : با توجه به انواع رنگ‌های رنگین‌کمان، تاکنون فکر می‌کردم آناتومیِ فوتون‌های نور در حال حرکت، هرکدام به‌صورت هفت فضا لایه رنگی و سه فضا لایه غشاء بانام افق رویداد است. اما اکنون به این شناخت رسیده‌ام که :

الف : آناتومیِ فوتون‌های نور در حال حرکت عبارت است از / سیاه‌چاله‌های نوترون، / بُعد زمان، / و سفید چاله‌های پروتون، / هر سه محور مغناطیس محصورشده در غشاء (کلابی-یاو) جهت به حرکت درآمدن که در خواب تاریخ 4/11/69 با عنوان «خانواده عاطفی‌ها» به‌صورت دانه‌های سیاه، و خاکستری و سفید مطرح‌شده‌اند. 14/2/98 . // در تاریخ 7/9/1399 به‌روز گردید.

ب : در این خواب دانه‌ی سیاه نماد سیاه‌چاله (فضا لایه‌های قرمز و نارنجی و زرد). دانه‌ی سفید نماد سفید چاله (فضا لایه‌های آبی و نیلی و بنفش). و دانه‌ی خاکستری نماد محور مغناطیس که جمع شده‌ی فضا لایه‌های (سیاه‌چاله + بُعد زمان + سفید چاله) است. 13/6/1399 . // این بخش در تاریخ 15/2/1400 به‌روز گردید.

 

17/9/95 : یکی از وظایف و کار فضاهای غاری پنیس انبار کردن پیام‌های دریافت شده از پیرامون در درون خودشان است. // در تاریخ 9/6/98 به‌روز شد.

 

22/9/95 : در خوابِ 4/11/69 با عنوان «خانواده عاطفی‌ها» :

الف : من در این خواب فوتون‌های نور را دیده‌ام و به‌محض بیدار شدن تصویر دو عدد از آنها را کشیده‌ام.

ب : در این خواب، (فُؤاد) بامعنی و مفهوم قلب نماد نوترون، و (فرنیا) بامعنی و مفهوم (جلال و شکوه نیاکان) که به باور من مادربزرگ‌هایند، نماد پروتون‌های فوتون‌های نور بوده‌اند. 3/7/97 .

ج : هرچند در فرهنگ واژه‌ها نیاکان ما را، به پدران و پدربزرگ‌های ما نسبت می‌دهند اما چنین نیست و نباید باشد، به جهت اینکه در واقعیت امر این مادران‌اند که اجداد حقیقی ی ما هستند، پدران در این جایگاه قرار نمی‌گیرند. 9/8/98 .

د : در این خواب، رنگ خاکستری نماد محور مغناطیس (بُعد زمان)، یا به عبارتی نماد پاهای پروتون‌ها و نوترون‌های در حال حرکت به جلو بوده که آمیزه‌ای از پسر دیده‌شده در خواب (سیاهِ خاکستری) و دختر دیده‌شده (سفیدِ خاکستری) است. 5/9/1399 .

 

17/10/95 : با توجه به مفاهیم خواب «خانواده عاطفی‌ها» تاریخ 4/11/69 و دیدن اجزای فوتون‌های نور به رنگ سیاه و خاکستری و سفید، و مفاهیم خواب 13/9/95 با عنوان «امواجی در یک فضای بسته به حالت نوسان رفت‌وبرگشت» که در آن امواجی در یک فضای بسته به حالت نوسان رفت‌وبرگشت دیده و نوشته‌ام : «این امواج به سمت روشن‌تر و تاریک‌تر شدن در نوسان بودند» / متوجه شدم باید بین (نیست، یا رنگ سیاه) و (هست، یا رنگ سفید) گستره‌یِ وسیعی از رنگ‌ها باشد. درنتیجه به‌غیراز رنگ‌های سیاه و خاکستری و سفید هر رنگ دیگری هم در این گستره‌یِ رنگی، ‌باید خودبه‌خود یا با دیگران نماد دیگر ابعاد هستی و حیات باشد.

28/10/95 : چندی است متوجه شده‌ام ماهیت نوترون‌ها نیستی بودن (منفی بودن) در درون هستی به نام روح با جنسیت مردانه، و ماهیت پروتون‌ها هستی بودن (مثبت بودن) در پیرامون نیستی به نام جسم با جنسیت زنانه‌اند.

4/11/95 : در خواب 1/9/71 با عنوان «فضای سرپوشیده راهرو مانند و رئیس‌جمهور»، من در یک فضای سرپوشیده راهرو مانند تکیه داده‌شده به دیوار سمت شمال، پرده‌یِ عنکبوتی ی مغز هم‌مرز با پرده سخت‌شامه بوده‌ام.

الف : با توجه به این یافته که متوجه شده‌ام پرده‌ی عنکبوتی ی مغز مجموعه‌ای از رشته‌های به دنبال هم شده‌ی نطفه‌های خدای هستی است خود من تکیه داده‌شده به دیوار سمت شمال در خواب 1/9/71، همان سیخ کباب گوشت چرخ‌کرده و در اصل پرده‌ی آراکنوئید ( عنکبوتیه) مغز با شرایط وجودی ی نطفه‌های خدای هستی بوده‌ام. 7/10/98 // در تاریخ 7/2/1400 به‌روز گردید.

ب : / 20/11/1400 / امروز به این نتیجه‌ی قطعی رسیده‌ام که در این خواب گرانول‌های تجمع یافته در فضای گنجه مانند سینوس ساژیتال فوقانی ی مغز تجمعات نطفه‌های خدای نیستی بانام الکترون می‌باشند.

 

24/11/95 : امشب به این نتیجه نیز رسیده‌ام که با شروع از ذرات پیش کوانتوم (نطفه‌های خدای نیستی) تا کوانتوم و کوانتوم مانندها، سیاه‌چاله‌ها و بعد زمانِ آنها راهبَری و مدیریتِ زیرمجموعه‌های خود را به عهده‌دارند.// در تاریخ 13/6/1399 تکمیل و به‌روز شد.

 

7/12/95 : با توجه به یافته‌های دیروز و روزهای قبل از آن، مهدی ی دیده‌شده در خواب «دامن زرد» تاریخ 11/12/65 یک مجموعه اطلاعات یکجا جابجا شده‌ی هست و نیست در قالب (فضا-زمان) بانام فوتون، فوتون‌های نور بوده. / این فوتون‌های نور یا مهدی‌ها درصحنه‌یِ دیگری از خواب به‌صورت یک کاسِتِ ضبط‌صوت با محتوای نوار ضبط مطرح‌شده. // این پاراگراف در تاریخ 3/6/1399 تغییر اساسی یافت و به‌روز شد.

 

22/12/95 : در تاریخ 2/8/95 آخرین یافته‌ام در رابطه بازمان و زمانی به این صورت بوده.

بُعد زمان پدیده‌ای است وابسته و همانند با جوهره‌یِ آنچه در رابطه با هستی و حیات است مانند شعور، روشنایی، حرکت، نگاه، سخت‌افزار، تفکر، انرژی فعال، بینش، اختیار، زنده، مثبت، موج، بی‌نظمی، و ... که هرگاه یکی از آن میان نباشد دیگران هم نخواهند بود»}

الف : در خواب 3/9/70 با سؤال «معنی پل چیست، پل یعنی چه»، ما سه نفر (غفوری، زمانی و من) نمادی برای اولین مولکول جهان هستی بوده‌ایم که قبلاً با شناخت کلامی آنها را (نیست : نوترون)، (حیات : بُعد زمان)، و (هست : پروتون) نام داده‌ام. 22/12/95 . // 15/2/1400 تکمیل و به‌روز گردید.

ب : و اما اکنون و این زمان، با توجه به معانی و مفاهیم این خواب متوجه شده‌ام زمان و زمانی، یا به عبارتی پل سؤال شده (هست و نیستِ) هستی است ...

ج : امروز به این نتیجه رسیده‌ام که در رؤیاها، پُل عبارت است از فضای رسیدن دو یا چند ضدونقیض به هم در یک نقطه، / و تأثیر گذاشتن بر همدیگر و گذشتن از هم به همان صورت و یا به‌صورتی دیگر. / مانند فضا لایه‌های سبز نطفه‌های خدا بانام بُعد زمان که پل بین هست و نیست می‌باشند. / هست پروتون / نیست نوترون / در این خواب زمان و زمانی همان پل سؤال شده و به عبارتی بُعد زمان بوده. 8/11/98 // در تاریخ 20/11/1401 به‌روز گردید.

د : این نطفه‌ها، نطفه‌های خدای هستی‌اند، نطفه‌هایی که به وجود آورنده‌ی کوانتوم‌ها، / و کوانتوم‌ها هم به وجود آورنده‌ی کوانتوم مانندها هستند. 25/8/1399 .

هه : با توجه به انواع نتیجه‌گیری‌های جدید ازجمله اینکه یافته‌ام بُعد زمان در وجود ذراتِ دارای حیات، پاهای حرکتی ی دنیای درون آنها است، می‌توانم بپذیرم در خواب «معنی پل چیست، پل یعنی چه» تاریخ 3/9/70 ، اتاق و درون آن، که شاید مغازه‌ای بود نماد بُعد زمان، (برای مثال) بُعد زمانِ خورشید بوده. 16/2/1400// در تاریخ 20/11/1401 به‌روز گردید.

و : به‌این‌ترتیب اگر کل فضا و مسیر حرکت را محور مغناطیس خورشید بپذیریم خود من فوتون‌های نور(نطفه‌های خدای نیستی) بوده‌ام که در بُعد زمان خورشید پدید آمده از محور مغناطیس خورشید خارج شده‌ام 1/9/1399// در تاریخ 20/11/1401 تکمیل و به‌روز گردید.

27/12/95 : ... و اما امروز با شناختی که از ذره‌یِ خدای هستی و کالبدشناسی و کالبدشکافی آن دارم به این نتیجه می‌رسم که همه‌یِ کائنات افق رویدادِ خدایِ عالم هستی است.

 

10/2/96 : در گفتمان خواب «معنی پل چیست، پل یعنی چه» تاریخ 3/9/70 نوشته‌ام :

در مراحل اول چیزی از مردن زمانی یادم نیست ولی بعد یادم است می‌دانستم زمانی مرده است و تعجب کرده بودم چطور زنده است یا زنده بود»}

الف : در رؤیاها تعجب کردن و متعجب شدن به معنی ی تغییر کردن و از چیزی به چیز دیگر شدن است مانند مردن وزنده شدن زمانی.

 

22/2/96 : الآن ساعت یک و هشت دقیقه بامداد جمعه بیست و دوم اردیبهشت نودوشش به این نتیجه رسیدم که در خواب 13/9/95 با عنوان «امواجی در یک فضای بسته به حالت نوسان رفت و برگشت». رنگ سبز، بُعد زمان. و خود من افق رویداد یا به عبارتی غشاء خمینه‌ی کلابی-یاو با ماهیت الکترون بوده‌ام. / 27/5/98 به‌روز گردید.

23/2/96 : در خواب‌های ما مسجد، کلیسا، کنیسه، و دیگر عبادتگاه‌ها نماد گیرنده‌های حسی پیرامونی ی ما مانند : پوست، چشم‌، لَب‌، پستان‌، کف دست‌، تناسلی، مقعد، کف پاها و ... هستند که با پرده‌های مغز در ارتباط‌اند. / 27/5/98 به‌روز گردید.

8/3/96 : امروز متوجه شدم وظایف و کار میتوکندری و میتوکندری مانندها (برای مثال دندریتِ سلول‌های استوانه‌ای و مخروطی چشم)، شناسایی و خوانش پیام‌های سیاه‌چاله‌ای است. // ویرایش و به‌روز شده از یادداشت 20/9/95 .

10/3/96 : به جِد می‌پذیرم فوتون‌های نور کوانتوم مانندهای پیش کوانتوم نیستند بلکه ......// این زمان 3/6/1399 شناخت فوق به این صورت اصلاح می‌گردد که فوتون‌های نور به‌درستی نطفه‌های خدای هستی و کوانتوم مانندهای پیش کوانتوم‌اند.

18/3/96 : در خواب 3/9/70 با سؤال «معنی پل چیست پل یعنی چه» علی پسر زمانی همان زمانیِ مرده بوده که مدام زنده می‌شده و می‌مرده. در اصل این مرحله نشان‌دهنده‌یِ تکرار تبدیل "نیست به هست" و "هست به نیست" شدن، و نتیجه‌اش شناخت مرز مشترک بین هست و نیست بانام زمان و زمانی است.

 

23/3/96 : اکنون به این نتیجه رسیده و یافته‌ام که عالم هستی بر سه اصل استوار است.

یک / اصل اول / نیستی یا هیچی ی عالَم که علوم ریاضی شیمی فیزیکی ی تغییرناپذیر با نام خدا است و اگر نبود، هستی و کائنات پدید نمی‌آمد و سامان نمی‌گرفت.

دو / اصل دوم / واسطه‌های بین نیستی و هستی ی خدا که نطفه‌های روح و ارواح و کوانتوم‌ها هستند. ماهیت وجودشان علوم ریاضی شیمی فیزیکی می‌باشند که عالم هستی را به وجودآورده‌اند.

سه : اصل سوم / کوانتوم مانندهای خداگونه ی عالم هستی می‌باشند که دارای حیات، و  محور مغناطیس خداگونه‌اند.

در حاشیه : این زمان چهارشنبه 30/01/1402 ساعت هشت و پنجاه دقیقه‌ی شب با توجه به اینکه در عالم هستی بی‌نهایت انواع محور مغناطیس وجود دارد به این نتیجه‌ی خود پسندیده رسیده‌ام که می‌باید در عالم نیستی محور مغناطیس خدا / به‌مانند دستگاه مختصات دکارتی باشد. به این دلیل که یافته‌ام بعد زمان وجود انسان که در حد فاصل بین ( سینوس ساژیتال فوقانی ) نوترون و ( سینوس ساژیتال تحتانی ) پروتون قرار دارد. به‌مانند جایگاه محور ( z ) دستگاه مختصات دکارتی است که بین محور  xو  yاست.

این بخش در تاریخ 30/01/1402 بهروز گردید.  

**********************************************

/ کوانتوم و کوانتوم مانندها در فرایند پیدایش هستی و حیات / دو /

23/3/96 : نتیجه‌گیری دیگر من این است که کوانتوم‌ها و کوانتوم مانندها، ازجمله فوتون‌های نور که نطفه‌های خدای هستی‌اند، و کوانتوم مانندهایی مثل اتم و سلول. و اَبَر سلول‌هایی مانند انسان، زمین، خورشید، منظومه شمسی و ... . دارای ده بُعد فعال تجمع یافته در چهار بُعد به نام فضا-زمان می‌باشند. // 18/8/1399 مرتب و به‌روز شد.

در حاشیه / فوتون‌های نور که نطفه‌های خدای نیستی‌اند تنها کوانتوم مانندهای قبل از کوانتوم‌اند که همه‌ی کوانتوم‌ها و کوانتوم مانندها الگوبرداری شده از ساختارهای بنیادی ی آنها هستند. 3/6/1399 . // در تاریخ 11/01/1402 تکمیل و به‌روز گردید.

 

23/3/96 : ده بُعدِ زنده و فعال کوانتوم و کوانتوم مانندها به ترتیب عبارت‌اند از :

الف : با شروع از کانون کوانتوم، سه بُعد از هفت بُعد محتوا بارنگ‌های قرمز و نارنجی و زرد همواره به‌صورت یک بسته‌ی نوترون با ماهیت "نیست مایل به هست" می‌باشند.

ب : بُعدِ قرمز در این جمع سه‌بعدی بانام سیاه‌چاله قلب کوانتوم، بُعدهای نارنجی و زرد هم، بستری هستند برای وارد شدن به بعد زمان بارنگ سبز برای هستی شدن و هستی ماندن. // در تاریخ 5/6/1399 تکمیل و به‌روز شد.

ج : در میانه هفت بُعد محتوای کوانتوم یک بُعد با ماهیت زمان و رنگ سبز به‌صورت (تجمع نیست و هست) موجود است که از سمت نیست با بُعد زرد و از سمت هست با بُعد آبی در ارتباط و هم‌مرز است.

د : سه بُعدِ آخر از هفت بعد محتوای کوانتوم به‌صورت بسته‌های پروتونی با ماهیت "هست مایل به نیست" بارنگ‌های آبی و نیلی و بنفش، از طرفی هم‌مرز با بُعد سبز زمان، و از طرفی هم‌مرز با غشاء کوانتوم بستری هستند برای وارد شدن به بُعد زمان و دوباره نیست و هست شدن.

هه : این رفتار در رابطه با حیوانات و گیاهان و خورشید و زمین کوانتوم مانند شناخته‌شده، و در حال اجرا و عمل است.

و : رنگ سه بُعد غشاء در اطراف وجود انسان، قهوه‌ایِ متغیر  نهایت گُلبهی است.

****************************************

/ رؤیاها و شگفتی‌های درون انسان کوانتوم مانند / شش /

8/4/96 : در خواب «دامن زرد» تاریخ 11/12/65 جَگنِ دیده‌شده در دست مهدی توی کوچه‌ی جوب‌شاه، و پرت کردن آن به سمت من در مکانی مانند سقاخانه روبروی کوچه. فوتون‌های نور یا به عبارتی نطفه‌های خدای هستی بوده. // در تاریخ 29/5/1399 تغییر اساسی یافت و به‌روز شد.

در حاشیه / یک / سقاخانه‌ی مطرح‌شده در خواب «دامن زرد» تاریخ 11/12/65 ، نماد (Fovea ) ی شبکیه چشم و دندریت سلول‌های استوانه‌ای و مخروطی ی چشم بوده. 29/5/1399 // در تاریخ 6/9/1400 به‌روز گردید.

در حاشیه / دو / 7/9/1400 دامن زرد دیده شده در خواب «دامن زرد» تاریخ 11/12/65 که آنرا پوشیده بودم و لذت می‌بردم از پوشیدن آن، نماد لکه‌ی زردِ شبکیه چشم من بوده.

9/4/96 : با توجه به یافته‌های جدید می‌توانم بپذیرم کلیات گفتمان خوابِ «دامن زرد» در رابطه با ورود فوتون‌های نور به چشم و تجزیه‌وتحلیل آنها در سلول‌های مخروطی و استوانه‌ای چشم است. اول در بخش خارجی سلول بانام دندریت که دست سلول محسوب می‌شود، سپس در بخش میانیِ سلول که پُر است از میتوکندری‌ها. // این پاراگراف در تاریخ 29/5/1399 تکمیل و به‌روز شد.

9/4/96 : با توجه به اینکه شناخته و پذیرفته‌ام ریسمان‌ها (فوتون‌های نور) کِرم‌چاله‌های توخالی و ازجمله کارهایشان تولید صدا و ندا است. می‌پذیرم کاسِتِ مطرح‌شده در خواب «دامن زرد» تاریخ 11/12/65 یک فوتون نور، و نوار و نوارهای کاسِت کِرم‌چاله‌های آمده از خورشید کوانتوم مانند به دندریت سلول‌های استوانه‌ای و مخروطیِ چشم‌های من بوده که در ادامه‌یِ راه وارد میتوکندری‌های این سلول‌ها شده.

در حاشیه / برای شناختِ کارِ این میتوکندری‌ها، خواب 4/6/68 با سؤال «میتوکندری در سلول چه‌کاری انجام می‌دهد» خوانده شود. / در این خواب بخش میانی ی سلول استوانه‌ای چشم که محتویِ میتوکندری‌هاست به‌صورت کلاس درس انگلیسی، و میتوکندری‌ها به‌صورت خود من و همکلاسی‌های من (نشسته نیم‌دایره) نمایانده شده.

 

10/4/96 : آهنگ خارجی شنیده‌شده در خواب «دامن زرد»، صدا و نداهایی بوده که توسط فوتون‌های نور به سلول‌های مخروطی و استوانه‌ای چشمِ من رسیده.

10/4/96 : در یادداشت خواب دامن زرد این‌طور نوشته‌ام :

حرفی که او (مهدی) پشت سرهم تکرار می‌کرد این بود که این وسیله پرتاب و چوب را مادرش در اختیارش گذاشته». / در این خواب، مهدی فوتون‌های نور و مادر او خورشید خانم بوده.}

13/4/96 : الآن سه‌شنبه سیزدهم تیرماه سال نودوشش ساعت نُه و سی‌وسه دقیقه شب (13/4/96) در منزلم تیران به شناخت جالب و مهمی رسیدم و آن این است که ماهیت اولیه همه‌یِ ابعاد جهان هستی ازجمله ابعاد کوانتوم‌ها و کوانتوم مانندها هرکدام یک برنامه و دستورالعمل ریاضی است.

 

19/4/96 : کالبدشناسی و کالبدشکافی خشت اول یا ذره‌یِ خدای هستی :

الف : در خواب «معنی پل چیست، پل یعنی چه» تاریخ 3/9/70  بُعدِ هیچی یا نیستی با نماد غفوری مطرح‌شده که معنی آن بسیار آمرزنده است. این در حالی است که می‌دانیم آمرزنده و آمرزیدن در رابطه باخدا و خداوند است. درنتیجه غفوری در این خواب به دلیل بسیار آمرزنده بودن ‌باید بسیار هیچ و بسیار خدا باشد.

ب : گفته‌ام که علی زمانی در خواب معنی پُل، نماد بُعد زمان به‌صورت مرز بین نیست و هست است، دلیل درستی این شناخت دانش آن لحظه‌یِ من درباره مرده و زنده‌بودن زمانی است چراکه می‌دانستم او مرده ولی می‌دیدم او الآن زنده است و باز می‌دانستم خواهد مرد. در نتیجه باید دیدن علی پسر او نشان‌دهنده‌ی زنده شدن زمانیِ مرده شده باشد.

ج : در این خواب خود من و علی زمانی، ابعادِ هَستِ ذره‌یِ خدای هستی بوده‌ام. یعنی بعد زمان همراه با سه بُعد آبی و نیلی و بنفش، به‌اضافه‌یِ سه بُعد غشاء که به‌صورت کوچه نمایان شده بود.

دال : نهایت اینکه همگی باهم در درون یک نطفه از  نطفه‌های خدای هستی بوده‌ایم. // در تاریخ 22/9/1401 به‌روز شد.

 

23/5/96 : در خواب 26/12/68 با سؤال «معنی شیطان چیست، شیطان یعنی چه» : یک قابلمه ماکارونی سفید پخته‌شده دیده‌ام که فکر می‌کردم باید چیز دیگری هم باشد اما نبود.

الف : ازآنجاکه قابلمه‌ی دیده‌شده در خواب نمادِ پروتون، و ماکارونی‌های سفید پخته‌شده توی آن نماد ریسمان‌های پروتون‌ها بوده، آن چیز دیگری که می‌دانستم باید باشد و نبود ریسمان‌های نوترون‌هاست که در موجودیت خود نادیدنی است. // در تاریخ 17/9/1400 تکمیل گردید.

ب : در اصل می‌توان نتیجه گرفت که نوترون‌هایِ کوانتوم‌ها همان نیستی یا خدا، و پروتون‌ها همان هستی یا شیطان سؤال شده بوده‌اند.

 

21/6/96 : در خواب 24/8/77 با عنوان «سرزمین خورشید» که گفتمان آن در رابطه با چشم و فعالیت بخش‌های مختلف آن در رابطه با نور خورشید است این‌طور نوشته‌ام :

... درصحنه‌ای دیگر یادم است صحبتی از مردمی تابوت‌ساز بود، نمی‌دانم داستان چه بود ولی مثل‌اینکه صحبت از مردمی در سرزمین خورشید بود که زمانی شروع به ساختن تابوت چوبی کرده بودند، این‌طور در نظرم بود که کسی یا کسانی بر اساس یک پیش‌گویی، آن مردم را وادار به ساختن تابوت چوبی کرده بودند و این در حالی بود که خود آن مردم نمی‌دانستند برای چه و به چه دلیل تابوت چوبی می‌سازند، ... »}

الف : در یک برنامه علمی از تلویزیون ... گفته شد گیاهان قبل از برآمدن آفتاب موادی می‌سازند که نشان‌دهنده‌یِ دانش پیشاپیش آنها از برآمدن آفتاب و رسیدن نور خورشید به گیاه است.

ب : گفتمان خواب «سرزمین خورشید» و نتایج گرفته‌شده در رابطه با آن، نشان می‌دهد چشم‌های ما هم، قبل از شروع بیداری با ساختن موادی که ( در خواب ) از آن بانام (پوست پسته) یادشده خود را آماده دریافت فوتون‌های نور به‌صورت بسته‌های محتویِ نوترون و پروتون می‌کنند.

د : این آماده شدن پیش از بیداری برای دریافت نور خورشید فقط مختص چشم‌ها نیست بلکه پوست بدن و تمام گیرنده‌های حسی مستقر در پوست هم قبل از بیداری، خود را آماده دریافت نور خورشید می‌کنند. برای مثال در خواب 27/8/69 با سؤال «معنی آبادان چیست، آبادان یعنی چه» این‌طور نوشته‌ام :

... بهر صورت می‌دانم شلوار پایم نبود و بیشتر مثل‌اینکه لخت بودم. یکجا دیدم مهری از توی کوچه به من و پائین‌تنه من نگاه می‌کند و لبخند می‌زند. او داشت از توی کوچه می‌رفت ولی وقتی مرا دید به‌طرف دیوار آمد ... »}

هه : در این خواب من همان دیوار یا پوست بدن خود، و مهری (بامعنی و مفهوم نور خورشید صبحگاهی) در حال رسیدن به پوست بدن من بوده. برای درکِ بهترِ موضوع به خواب معنی آبادان ... 27/8/69 مراجعه شود.

در حاشیه / یک / این زمان این‌طور به ذهنم می‌رسد که در این خواب کوچه نماد اپیدرم پوست و خود من در جای دیوار منزل ... دِرم پوست بدن خود بوده‌ام. 21/8/1399 .

 

هستی و حیات

23/6/96 : با توجه به یافته‌های مکررِ شناخته‌شده‌ام تا این زمان، هستی و حیات از صفر پیدایش تا نهایت کائنات در یک چارچوب پذیرفته‌شده این‌گونه است :

الف : به‌درستی نطفه‌های خدای هستی اولین واحدهای زنده‌یِ هستی بین دودنیای نیست و هست، و اولین کوانتوم مانندهای پیش کوانتوم‌اند. // در تاریخ 19/2/1399 به‌روز گردید.

ب : در تاریخ 14/7/98 متوجه شده و نوشته‌ام که آفریدگار هستی با ماهیت علوم ریاضی شیمی فیزیک ، اول نطفه‌های هستی ی خود را پدید آورده و پس‌ازآن، این نطفه‌ها وسیله و رَحَمی شده‌اند برای پدید آوردن دیگر ذرات کوچک و بزرگ هستی. درنتیجه این نطفه‌ها پل بین نیست‌ و هست و اولین واحدهای زنده‌ی هستی‌اند.

ج : دومین واحدهای زنده‌یِ هستی کوانتوم‌ها می‌باشند که تاکنون مورد شناخته‌شده‌یِ آنها برای من (کوانتوم نور) بوده درحالی‌که این زمان پذیرفته‌ام فوتون‌های نور نطفه‌های خدای هستی و کوانتوم مانندهای پیش کوانتوم‌اند

د : اتم‌ها سومین واحدهای زنده‌یِ هستی و اولین کوانتوم مانندهای پَسا-کوانتوم‌اند. جدول تناوبی مندلیف نام نزدیک به تمام انواع اتم‌ها را در خود دارد.

هه : سلول‌ها چهارمین واحد زنده‌یِ هستی و دومین کوانتوم مانندهای پسا-کوانتوم‌اند که در گیاهان و حیوانات و انسان‌ها شناخته‌شده و فراوان‌اند.

و : اَبَر سلول‌ها پنجمین واحدهای زنده‌یِ هستی و سومین کوانتوم مانندهای پسا-کوانتوم‌اند مانند انسان، گیاه، زمین، خورشید، منظومه‌یِ شمسی، انواع کهکشان‌ها. نهایت عالَمِ هستی یِ کوانتوم مانند.

در حاشیه / 11/11/1400 / این رده‌بندی ی پیشنهادی که از نطفه‌های خدای هستی شروع شده تا رسیدن به کوانتوم و کوانتوم مانندها فقط موارد اعلام شدهی بالا نیست بلکه با اطمینان زیاد موارد دیگری در بین هست که باید مطالعه و شناخته  شود.

ز : این زمان 9/11/96 با توجه به تمامِ یافته‌ها و نتیجه‌گیری‌ها، و دستگاه مختصات دکارتی ی مطرح‌شده، می‌پذیرم همه‌یِ کائنات و هستی و نیستیِ عالم، یک واحد زنده‌یِ هستی به‌مانند یک‌ذره‌یِ خدای هستی (کوانتوم) است. // در تاریخ 1/3/1400 کلمه‌ی دکارتی به این پاراگراف اضافه شد.

ح : نتیجه اینکه چگونه بودنِ این آخرین واحدِ زنده‌یِ هستی که شامل همه‌یِ نیستی و هستی عالم می‌گردد این‌گونه است.

ط : / ماده‌یِ تاریک / نیست و نیستی، منفی یِ ریاضی، مرد، تک جنسیتی، خدای نیستی در درون هستی، (محور x)

ی : / انرژی یِ تاریک / نیستی و هستی، ریاضی فیزیک، مرد و زن، دوجنسیتی، خدایان نیستی و هستی، (محور z)

ک : / ماده‌یِ روشن / هستی و هست، مثبت ریاضی، زن، تک جنسیتی، خدای هستی در پیرامون نیستی، (محور y).

ل : / و اما جُملگی ی آنها / از ذره‌یِ خدای هستی گرفته تا همه‌یِ کوانتوم‌ها و کوانتوم مانندها هرکدام در تمامیت وجودِ خود، به‌گونه‌ای دارای سه بُعد اولیه سر، سینه، و شکم، و نُه فضا لایه به نام بُعد می‌باشند. فضا لایه‌هایی که ماهیت اولیه‌شان علوم ریاضی شیمی فیزیک است.

م : آوردن نام منظومه‌ها، کهکشان‌ها، و عالم هستی در گروهِ کوانتوم مانندها به دلیل اثبات وجود سیاه‌چاله‌های عظیم در مرکز آنها است.

ن : در تاریخ 14/2/98 سه بخش ناشناخته‌یِ این آخرین واحد زنده‌یِ هستی به‌صورت فوق تغییر یافت و به‌روز شد.

*****************************************

/ رؤیاها و شگفتی‌های درون انسان کوانتوم مانند / هفت /

24/6/96 : در رابطه با حیات روی زمین  لازم به توضیح است که اولین پدر و مادر ما خورشید است. خورشیدی که قبل از ما و پدران و مادران ما بوده و هست.

24/6/96 : اگر خورشید و فوتون‌های نور نبود هرگز حیات و انواع آن بر روی زمین به وجود نمی‌آمد.

27/6/96 : نتیجه اینکه : در عمل آنکه ما و حیات روی زمین را آفریده خورشید، / آنکه خورشید را آفریده ذرات خدای هستی بانام کوانتوم، / آنکه کوانتوم‌ها را آفریده نطفه‌های خدای هستی، / و آنکه نطفه‌های خدای هستی را آفریده علوم ریاضی شیمی فیزیک بوده. // 3/10/1399 تکمیل و به‌روز شد.

 

28/6/96 : و امروز سه‌شنبه بیست و هشتم شهریورماه سال نودوشش به این نتیجه رسیده‌ام که کارها و فعالیت‌های گوناگون فضاهای خالی و هیچ وجود ما، و دیگر ذرات مثل فضاهای خالیِ کرم‌چاله‌ها و ابعاد کوانتوم‌ها و کوانتوم مانندها. تابع یک سری فرمول‌ها و برنامه‌های ریاضی شیمی فیزیکی همراه با مدیریت اجرایی آن برنامه‌هاست.

26/7/96 : یکی دو روز است توجهم به این یافته جلب شده که موهای ما گیرنده‌های حسی ی حس ششم (نگاه درون پیرامون به درون) است که در رابطه با کرم‌چاله‌هاست. کرم‌چاله‌ها یا ریسمان‌هایی که با تجمع ذرات خدای هستی به وجود آمده‌اند.

28/7/96 : در خواب دیده‌شده در تاریخ 23/3/68 با سؤال «حس ششم کدام است»، اتاق روشنی که در آن عده‌ای زن و مرد بودند و یک نفر داشت سخنرانی می‌کرد بخش ( pons ) مغزمیانی ی من در زمان دیدن خواب، و اتاق تاریکی که من توی آن بودم و از یک سوراخ شکاف مانند به دیوار، اتاق روشن را می‌دیدم، نگاه موهای پوست بدن به مغزمیانی در زمان دیدن خواب بوده // در تاریخ 25/8/1399 به‌روز گردید.

28/7/96 : حس ششم که یک مجموعه احساس متافیزیکی ی عکس‌العملی مانند : درد، غم، شادی، جنسی، ترس، ناراحتی، خنده، گریه، غصه، و ... می‌باشد، عکس‌العمل‌های مغزمیانی و پوست بدن نسبت به یکدیگر در زمان‌های بیداری و دیدن خواب است. // 25/8/1399 تکمیل و به‌روز شد.

در حاشیه / یک / توجهم به این نکته جلب شده که شِعر به معنی ی / زلف، / گیسو، / و مو هم، معنی شده درنتیجه ‌باید یافته‌های در رابط با خوابِ دیده‌شده در تاریخ 23/3/68 با سؤال «حس ششم کدام است» یافته‌های صحیح و درستی باشد. 3/10/99 .

در حاشیه / دو / همچنین با توجه به موارد مطرح‌شده در خواب، خود من در زمان نگاه کردن به آن فضای روشن که بخش پونس مغزمیانی بوده، مو و موهای ناحیه‌ی تناسلی بوده‌ام. 3/10/1399 .

 

29/7/96 : پیام‌های صوتی تصویری ردوبدل شده در درون و بیرون کوانتوم‌ها و کوانتوم مانندها عبارت‌اند از پیام‌های صوتی تصویری ی ابعاد (فضا لایه‌های) کوانتوم‌ها و کوانتوم مانندها. // در تاریخ 28/2/98 به‌روز گردید.

الف : امروز متوجه شدم پیام‌های ارسال‌شده‌یِ نوترون‌ها و پروتون‌ها پیام‌های صوتی تصویری‌اند. پیام‌های صوتی ی آنها از فضاهای خالی و هیچ، و پیام‌های تصویری آنها از بدنه‌یِ ریسمان‌ها، ابرریسمان‌ها و رشته‌های انرژی نهایت از غشاءِ هر ذره‌یِ کوچک و بزرگ مستقل دارای حیات است. 28/10/97 .

 

30/7/96 : متوجه شده‌ام حرکت به جلوی فوتون‌های نور، و گردش سیارات کوانتوم مانند به دور خود به‌مانندِ هر کوانتوم و کوانتوم مانند دیگر تابع دستوراتی است که از درون خود آنها صادر می‌شود.

الف : در خواب 30/1/73 با سؤال «معنی زمان چیست، زمان یعنی چه». خوزستان (خوز+ستان) نمادی بوده برای بخش پروتون‌های کوانتوم‌ها همراه با آن نیمه‌یِ بُعد زمان که هم‌مرز با پروتون‌ها هستند.

ب : در این خواب. خوز (بامعنیِ نِی‌شکر) نمادی بوده برای ریسمان‌ها با ماهیت نطفه‌های خدای هستی (الکترون‌ها) تجمع یافته در درون نوترون‌ها و پروتون‌ها و بعد زمان. / و ستان بامعنی ی (جای فراوانی چیزی که در اینجا منظور فراوانی نیشکر است) نمادی بوده برای فراوانیِ ریسمان‌ها با جنسیت زنانه و مردانه. 3/2/97 . // در تاریخ 12/12/1399 به‌روز گردید.

ج : در رابطه بامعنی خوز، در لغت‌نامه‌یِ دهخدا این‌طور نوشته‌شده :

«این کلمه‌ی (خوز) در نوشته ابن ابیطار و محمد ذکریای رازی و ابن‌سینا بسیار آمده است و آن را گاهی به‌صورت تذکیر چون (قال الخوز) و گاه به‌صورت تأنیث چون (قالت الخوز) آورده‌اند.» 3/2/97.

د : اگر معانی و مفاهیمِ کلمه‌یِ خوز که نیشکر و به عبارتی ریسمان باشد را با این شناخت که یافته‌ام پروتون‌های کوانتوم جنسیت زنانه و نوترون‌ها جنسیت مردانه دارند کنار هم بگذارم می‌توانم نتیجه‌گیری کنم که در این خواب، من با جنسیت مرد پیام‌های آمده از سه بعد نوترون‌ها، و بتول با جنسیت زن پیام‌های آمده از سه بعد پروتون‌ها بوده‌ایم. // در تاریخ 1/9/1399 به‌روز گردید.

هه : من و بتول در این صحنه از خواب هرکدام یکی از آن کلاغ‌ها و ماشین و تایرها، و در اصل قارقار کلاغ‌ها که نماد پیام‌های صوتی تصویری است بوده‌ایم.

و : خود من در این خواب پیام‌های آمده از بخش نوترون به لایه سبز بوده‌ام که در پایانِ راه بیرون زده از غشاء کوانتوم تبدیل به پرهای درشتِ مرغِ بی پروبال برای دادن پیام به پیرامون و به حرکت درآوردن و پرواز شده‌ام. 3/2/97 .

ز : بتول در این خواب پیام‌های آمده از بخش پروتون‌های کوانتوم به لایه سبز بوده که در پایان راه بیرون زده از غشاء کوانتوم تبدیل به پرهای ریزِ مرغِ بدون پروبال برای دریافت پیام از پیرامون و به حرکت درآوردن و پرواز کوانتوم شده. 3/2/97 .

ح : با توجه به یافته‌های مرتبط با خواب 30/1/73 با سؤال «معنی زمان چیست، زمان یعنی چه» و دیگر یافته‌ها، "حرکت به جلوی فوتون‌های نور" به‌صورت دویدن و پرواز، به‌مانند مرغ خانگی، و واحد آن برداشتن قدم است. 3/2/97 .

ط : با توجه به مفاهیم این خواب و دیگر خواب‌هایم به‌درستی اثبات می‌شود بُعد زمان که فضا لایه سبز است همراه با نوترون و پروتون محور مغناطیس و خدای تک‌تک موجودات عالم هستی است. 28/8/1399 .

ی : این لحظه (ساعت نُه و ده دقیقه‌ی چهارشنبه 28/8/1399) به این نتیجه‌ی قطعی رسیده‌ام که بُعد زمان، یا به عبارتی فضا لایه سبزِ همه‌ی کوانتوم‌ها و کوانتوم مانندها پاندول (pendulum) بین نوترون‌ها و پروتون‌های آنها هستند.

ک : با انبوه شناختی که دارم باید در وجود انسان کوانتوم مانند، بُعد زمان و خدای او، پرده‌ی عنکبوتی ی مغز باشد که محور مغناطیس وجود انسان است، به‌این‌ترتیب پرده‌ی نرم‌شامه نماد نوترون و سخت‌شامه نماد پروتون خواهند بود. 28/8/1399 .

در حاشیه / به‌غیراز مفاهیم خواب «معنی زمان چیست، زمان یعنی چه» که اثبات‌کننده درستی ی نظرات و مفاهیم اعلام‌شده‌ی این بخش است، خواب‌هایی مانند خواب 23/10/73 با عنوان «بهپرور و هاشمی ... رئیس جمهور»، و 14/4/74 با سؤال «گوشت چرخ کرده یعنی چه» و 25/10/70 با سؤال «معنی آشنا در خواب چیست ...» و ... نیز در رابطه با این دیدگاه و شناخت هستند.

 

25/8/96 : اکنون صبح پنج‌شنبه در رابطه با مفهوم زمان به شناخت دیگری رسیده‌ام و آن این است که بُعدِ زمان در وجود همه‌ی (فضا-زمان‌) ها، دَره‌ای است مرزی-پوششی بین نوترون‌ها و پروتون‌ها، یا به عبارتی بین نیست و هست که در رنگین‌کمان‌های آسمان به‌صورت رنگ سبز نمایان می‌شود. 2/4/1400 // در تاریخ 11/11/1400 به‌روز گردید.

 

7/9/96 / با توجه به معانی و مفاهیم خواب 30/1/73 با سؤال «معنی زمان چیست، زمان یعنی چه» اطمینان دارم محرک و موتورهای حرکت دهنده و جابجا کننده‌ی کوانتوم‌ها و کوانتوم مانندها ازجمله انسان کوانتوم مانند، پیام‌های صوتی تصویری یِ آمده از سیاه‌چاله‌ها (سیاه‌چاله + سفید چاله) به پوست و دست‌وپا، و بال‌وپر، و به دیگر ابزارهای جابه‌جا کننده باشد.

الف : در این خواب مطرح‌شده، تایرهای نو ماشین به منقار کلاغ‌ها، همان قارقار کلاغ‌ها، یا به عبارتی پیام‌های صوتی تصویری ی آمده از سیاه‌چاله و سفید چاله برای به حرکت درآوردن کوانتوم بوده. 10/10/96 .

ب : ازآنجاکه همه‌یِ کوانتوم‌ها و کوانتوم مانندها مجهز به‌گونه‌ای دست‌وپا هستند می‌توان نتیجه‌گیری کرد که ماهیت سرعت برای هر موجود دارای حیات، جلو رفت و عقب ماندِ دست‌وپا، در شرایط مکانی ی آنها باشد. 1/2/97 // در تاریخ 13/6/1399 به‌روز شد.

 

16/9/96 : از وظایف و کارهای پنیس که در خواب درخت قِیسی و پَرِ زردآلو تاریخ ... به‌صورت خرگوش (خر + گوش) نمایانده شده.

الف : یکی انتقال احساس و پیام به بالای مغز توسط فضای غاری میانی پنیس یا (خر).

ب : و دیگری شنیدن و بایگانی کردن پیام‌های صوتی تصویری ی آمده از پیرامون توسط دو فضای غاری کناری یا (گوش‌ها) است. // در این تاریخ به‌روز گردید 9/6/98 .

 

16/10/96 : امروز متوجه این تفکیک شدم که سیاه‌چاله‌های ذرات خدای هستی و خداوند عالم هستی یکدست منفی ی ریاضی‌اند درحالی‌که دیگر سیاه‌چاله‌ها کوانتوم مانندند مثل سیاه‌چاله‌های کوانتوم‌ها، اتم‌ها، سلول‌ها. و اَبَر سلول‌ها مانند دانه‌یِ اَرزَن، تخم‌مرغ، انسان، زمین، خورشید. و منظومه‌یِ شمسی کوانتوم مانند که سیاه‌چاله‌یِ آن خورشید کوانتوم مانند است.

30/10/96 : گویچه‌های قرمز خون ماهیت مردانه (نوترون‌ها)، و گویچه‌های سفید خون ماهیت زنانه (پروتون‌ها) رادارند. // 31/2/98 به‌روز گردید.

9/11/96 : با توجه به اینکه : تمامیِ کائنات و هستی و نیستی عالم  به سه بخش متمایز به‌صورت ماده‌یِ تاریک (نیست و نیستی)، انرژی تاریک (نیستی و هستی)، و ماده‌یِ روشن (هستی و هست) می‌باشند. ... / و همچنین با شناختی که از ذره‌یِ خدای هستی و کالبدشناسی و کالبدشکافی آن دارم. / به این نتیجه می‌رسم که همه‌یِ کائنات (هستی و هست)، افق رویدادِ خدای عالم هستی به‌صورت ماده‌یِ روشن با ماهیت اولیه ذرات خدای هستی است. // در تاریخ 6/3/98 به‌روز گردید.

*********************************************

/ کوانتوم و کوانتوم مانندها در فرایند پیدایش هستی و حیات / سه /

28/11/96 : چند روزی است به این نتیجه رسیده‌ام که شکل فضایی ی همه‌یِ ذرات مستقلِ دارای حیات ازجمله / نُطفه‌هایِ خدای هستی، / کوانتوم‌ها و کوانتوم مانندها، / نهایت جهان هستی یِ کوانتوم مانند، / هرکدام یک فضای بسته‌یِ چهاربخشی است. این چهار بخش عبارت‌اند از سه بُعدِ نوترون‌ها / سه بُعدِ لایه‌های سبز (بعد زمان) / سه بُعدِ پروتون‌ها / و سه بُعدِ غشاء. 8/9/1399 // در تاریخِ 30/9/1400 تکمیل گردید.

الف : امروز برای اینکه بدانم دنیای عِلم شکل فضایی یک‌ذره مستقل دارای حیات را چگونه می‌شناساند و مطرح می‌کند وارد اینترنت شده در جستجوگر گوگل با انتخاب عکس، جمله‌یِ : (شکل فضایی یک کوانتوم) را وارد و جست‌وجو کردم. نتیجه اینکه تعداد زیادی عکس و طرح و فرمول و مطلب آمد که تاکنون دو مورد آن توجه مرا جلب کرده.

ب : از آن دو مورد یکی عکس دو چراغ‌قوه روشن در یک فضای تاریک روبروی هم است به‌طوری‌که نور آنها در میانه‌شان به هم برخورد کرده وارد مسیر دیگری عمود بر مسیر اول شده. مورد بَعد عکسی است که دو گوی قرمز و آبی بافاصله‌ای از هم قرار دارند. در این عکس از سمت چپ امواجی (که منبع آن مشخص نیست) به گوی آبی رسیده و آن گوی امواجی از خود به گوی قرمز فرستاده. سپس گوی قرمز امواجی از خود به گوی آبی برگردانده.

ج : نتیجه اینکه گوی‌های قرمز و آبی، دو بخش نوترون‌ها و پروتون‌های ذرات خدای هستی و کوانتوم‌ها و کوانتوم مانندها می‌باشند که مدام در ارتباط باهم به‌صورت دادن و گرفتن پیام‌اند.

د : اخیراً یافته‌ام این گوی‌های قرمز آبی (نوترون‌ها و پروتون‌ها)، و حدفاصل بین آنها با نام بُعدِ زمان محور مغناطیس همه‌ی ذرات دارای حیات‌اند. از ذره‌ی خدای هستی گرفته تا عالم هستی. 2/6/98 . // در تاریخ 21/6/1399 تکمیل گردید.

هه : جالب‌ترین و زیباترین نتیجه‌ای که اکنون به آن رسیده‌ام این است که متوجه شده‌ام در دنیای حیات آن منبع نامعلوم که امواجی به گوی‌های آبی و قرمز (پروتون‌ها و نوترون‌ها) و (بُعدِ زمان) مجموعاً محور مغناطیس می‌فرستد سیاه‌چاله‌های بیرون از این ذرات است. مانند سیاه‌چاله‌یِ منظومه‌یِ شمسی که خورشید است. خورشیدی که امواج نور خود را به سراسر منظومه‌یِ ما و بیرون از آن پُمپاژ می‌کند. // در تاریخ 21/6/1399 به‌روز گردید.

و : ریسمان‌ها تجمعات ریسمان گونه‌ی نطفه‌های خدای هستی‌اند که در خواب 4/11/69 با عنوان «خانواده عاطفی‌ها» آنها را به دنبال هم دیده و تصویر دو عدد از آنها را کشیده‌ام. // در تاریخ 21/6/1399 . دوباره‌نویسی شد.

ز : ریسمان‌ها نطفه‌های خدای هستی، ابرریسمان‌ها کوانتوم‌ها، و رشته‌های انرژی ابرریسمان‌ها هستند باکار دِهی و بازدهی ی مخصوص به خود. // در تاریخ 3/9/1399 به‌روز گردید.

************************************************

/ دنیای درون انسان کوانتوم مانند از زاویه‌ی دیدن خواب و مفاهیم رؤیاها. / سه /

تعداد دیگری از همانندی‌های مطرح‌شده در خواب‌هایم که زبان درونی ی من بوده چنین است :

الف : در خواب 7/3/81 با سؤال «عنکبوت یعنی چه، معنی عنکبوت چیست»  و خواب‌های دیگرِ من، دوچرخه و اصغر ایزدی نماد نطفه‌ها و ذرات خدای هستی می‌باشند.

ب : در همین خواب. کوچه شرقی غربی که حالت پیچ‌وخم کمِ طولانی داشت نماد پرده‌یِ عنکبوتی ی مغز بوده.

ج : همچنین در این خواب، خانه‌ی همسر آقای (... عباسی) با نام (... سلطانی) نماد ریزدانه‌های متراکم پرده‌ی عنکبوتی ی در سینوس ساژیتال تحتانی مغز بوده.

د : در خواب 23/10/73 با عنوان «به‌پرور و هاشمی ... رئیس‌جمهور». توی کوچه‌ای که به سمت حمام و قبرستان سرپل می‌رفت بودم. این کوچه همان کوچه شرقی غربی ی خوابِ معنی ی عنکبوت و در اصل پرده‌ی عنکبوتی ی مغز بوده.

هه : در همین خواب. رئیس‌جمهور هاشمی رفسنجانی نمادی بوده برای سینوس ساژیتال تحتانی ی مغز. و در مقابل او بِه‌پرور باحالت گوش‌به‌فرمان، نماد ( pons ) مغزمیانی من بوده.

و : و باز در همین خواب، و خواب 1/9/71 با عنوان «فضای سرپوشیده راهرو مانند و رئیس‌جمهور» دکان علی ایزدی نماد فضای گنجه مانند مطرح‌شده در محل تجمع ریزدانه‌های متراکم پرده عنکبوتی ی در سینوس ساژیتال فوقانی مغز بوده.

ز : در خواب 11/5/93 با عنوان «تنظیم ساعت برای به‌موقع بیدار شدن صبح»، کودک گِرد و گوم بولی توپ مانند با سَر و صورت مشخص که با روبرو شدن با من سرش را روی زمین گذاشت و یک غلتی زد نماد ذره‌ی خدای نیستی-هستی بوده. // 14/5/98 تکمیل و به‌روز شد.

ح : با توجه به آخرین یافته‌هایم که نوشته‌ام : / «به نظرم رسیده باید در درون هر ذره‌یِ خدای هستی، خدای  نیستی با حقیقت و نهاد و ذاتِ علوم ریاضی به نام آفریدگار باشد.» / در خواب بالا چهره‌یِ کودک دیده‌شده با پوشش مخصوص به خود، نماد خدای نیستی بودنِ درون / و پوشش دور او نماد خدای هستی بودن بیرون است.

ط : دو چشم مشکی ی زیبا و درشت کودک گِرد و گوم بولی توپ مانند که به من دوخته شده بود، نماد نوترون و پروتون، و حدفاصل بین آن دو، نماد بُعد زمان و هر سه محور مغناطیس نطفه‌ی خدای هستی و ذره‌ی خدا بوده که اخیراً یافته‌ام ذره‌ی خدا کوانتوم‌ها هستند. // در تاریخ 18/7/1399 به‌روز گردید.

ی : در خواب دیده‌شده تاریخ  .. / .. / .. با عنوان «منتقل شده بودم به ماهشهر» ماهشهر نماد پوست پنیس بوده.

ک : بندر ماهشهر، / اداره‌ی پست ماهشهر، / و بازار ماهی‌فروش‌های ماهشهر. همگی نماد ختنه‌گاه پنیس بوده‌اند. .

ل : آقای کامرانی ی دیده‌شده در خواب با (معنی ی عیاش و عیاشی)، و ماشین لندرور بامعنی ی (ماشین زمین‌گیر) هر دو نماد فضای غاریِ میانیِ پنیس بوده‌اند. // 6/8/98 این‌گونه شناخته شد و اضافه گردید.

م : امروز متوجه شدم ماشین لندروورِ نمایانده شده در این خواب بامعنی ی ماشین زمین‌گیر، نمادی بوده برای فضای غاری میانی پنیس با عملکردی مانند محور مغناطیس و مارپیچ چرخ‌گوشت. 6/8/98 .

ن : نکته‌ای که اکنون ساعت نه و بیست دقیقه شب به ذهنم رسید این است که ماهیت پیام‌های ردوبدل شده بین تناسلی ی زن و مرد، الکترون‌ها با ماهیت نطفه‌های خدای هستی‌اند. 6/8/98 .

س : متوجه شده‌ام فضای غاری ی میانی پنیس مارپیچ دستگاه تناسلی است که در این خواب به‌صورت ماشین لندرووِر با معنی ی ماشین زمین‌گیر مطرح‌شده. 28/8/98 .

ع : در خواب 1/9/71 با عنوان «فضای سرپوشیده راهرو مانند و رئیس‌جمهور». راهرو، و فضای وصلِ به راهرو در سمت جنوب. مسیر رفتِ پرده‌های مغز از ناحیه‌ی سینوس ساژیتال فوقانی به سینوس ساژیتال تحتانی، و سپس برگشت به سمت بالا بوده.

ف : نتیجه اینکه در خواب ذکرشده فضایی که رئیس‌جمهور در آن بوده فضای سینوس ساژیتال تحتانی ی مغز بوده.

ص : در خواب دیده‌شده در تاریخ 8/8/71 با سؤال «عروسی و فاتحه چه فرقی دارند» ماه سلطان به‌صورت کُپ (دَمَرو) خوابیده روی زمین، همان طلاهای کُپِه شده (تلنبار شده) روی زمین، و در اصل ریزدانه‌های متراکم پرده عنکبوتی ی مغز در فضای سینوس ساژیتال تحتانی ی مغز بوده.

ق : ریزدانه‌های متراکمی که در دیگر خواب‌ها به‌صورت گوشت چرخ‌کرده، ... ایزدی، ... یزدانی، دوچرخه، میمون، کودکِ گِرد و گوم بولی توپ مانند، و ... مطرح‌شده همگی ریزدانه‌های پرده‌ی عنکبوتی ی بانام الکترون‌، نطفه‌های خدای خدا می‌باشند.‌ 3/8/98 .

ر : با توجه به موارد یافته شده تا این زمان، کره‌ی ماه در خواب‌های همه‌ی انسان‌ها، نماد تجمع ریزدانه‌های متراکم پرده‌ی عنکبوتی ی بانام الکترون در فضای گنجه مانند درون  سینوس ساژیتال فوقانی ی مغز آنها است.

*****************************************

/ رؤیاها و شگفتی‌های درون انسان کوانتوم مانند / هشت /

9/12/96 : فکر کردن در بیداری فرایندی است جست‌وجوگر در مغزمیانی (ذهن) با حضور افکارِ پرسشی، و آرزوهای همه‌ی دوران قبل از خواب، / پاسخ‌های فکری ی نتیجه‌گیری شده هم در رابطه بازندگی و حیاتِ دنیای بیرون بدن است. // در تاریخ 19/7/1399 تکمیل و به‌روز شد.

 

23/12/96 : فکر کردن در خواب ادامه دادن به همان جست‌وجوهای قبل از خواب در مغزمیانی است. پاسخ‌های ایمایشی فکری ی داده‌شده هم رؤیاهایی است که ما، در شبکیّه چشم، و گودال (Fovea)، می‌بینیم و حس می‌کنیم. / می‌بینیم و شناخته‌ایم که مفاهیم آنها در رابطه با هستی و حیات و ساختار دنیای درون بدن است. // در تاریخ 19/7/1399 تکمیل و به‌روز شد.

الف : مکان وارد شدن و درک شدن رؤیاها سینوس ساژیتال فوقانی مغز، نهایت ریزدانه‌های متراکم پرده‌یِ عنکبوتی ی است که با شروع بیداری و بیدار شدن، ارتباطات رؤیایی قطع و ارتباطات بیداری توسط قشر منتشر مغز جایگزین می‌شود.

ب : با توجه به مفاهیم خواب دیده‌شده در تاریخ 1/1/69 با سؤال «معنی رؤیا چیست، رؤیا یعنی چه / یک». در بیداری نظارت و مدیریت بر وجود ما با قشر خاکستری یِ مغز، و در خواب با پرده‌های مغز و الکترون‌های موجود در سینوس ساژیتال فوقانی مغز است. 31/2/98 .

 

26/1/97 : امروز برای اولین بار متوجه شدم سه بخش مغزمیانی ما که در خواب‌های من تاکنون ... مطرح می‌شده به‌این‌ترتیب است :

الف : بخش فوقانی بانام ساقه‌یِ مغزی. بخش میانی بانام( pons ). و بخش تحتانی بانام بصل‌النخاع.

ب : بخش میانی ی سیستم اعصاب و مغز ما بانام ( pons ) بُعد زمان یا به عبارتی فضا لایه سبز سیستم اعصاب ما خواهد بود. فضا لایه‌ای که در درون آن پیام‌های در گردش سیستم اعصاب و مغز ما میرانده وزنده می‌شوند.

ج : برای مثال : در خواب «دولت چیست و چه ساختاری در وجود من است» تاریخ 28/10/68 . (پژمان) پیام مرده‌ای بوده که از بالای مغز (قشر خاکستری) به مغزمیانی رسیده زنده شده به پوست و ماهیچه‌ها و ... رفته.

د : و دیگر اینکه همین (پژمان) در خواب «بولونی توی زمین» تاریخ 30/11/72 پیامی زنده بوده که از پیرامون بدن به مغزمیانی رسیده در آنجا میرانده شده به بالای مغز ازجمله قشر منتشر و پرده‌های مغز رفته.

 

12/2/97 : امروز با توجه به موارد شناخته‌شده‌یِ قبلی به این نتیجه‌یِ کلی رسیده‌ام که از اولین نطفه‌ی خدای هستی تا همه‌یِ کوانتوم‌ها و کوانتوم مانندها دارای سیستم اعصابِ آشکار و پنهان‌اند.

15/2/97 : این زمان، به این نتیجه رسیده‌ام که در خواب 23/2/73 با عنوان «مورچه‌های بالدار»،

الف : پارچه سفید پهن‌شده روی مُرده که مورچه‌های بالدار روی آن می‌نشستند و بلند می‌شدند نماد سه لایه غشاء کوانتوم. و مورچه‌های بالدار در حال نشست‌وبرخاست روی مُرده الکترون‌ها بوده‌اند. / 2/3/1399 به‌روز گردید

ب : .... خانم نشسته با باسن روی زمین با پاهای دراز شده به سمت جلو نماد پروتون (سفید چاله‌ی کوانتوم) بوده که سه فضا لایه آبی و نیلی و بنفش‌اند. و آقای ... همسر او پشت به خانم با پاهای دراز شده روی پاهای خانمش نشسته با باسن، نماد (نوترون) سیاه‌چاله‌ی کوانتوم بوده که سه فضا لایه قرمز و نارنجی و زردند. // در تاریخ 21/7/1399 تکمیل و به‌روز شد.

ج : به‌این‌ترتیب پاهای دراز شده‌ی این خانم و آقا بر روی‌هم نماد بعد زمان، و همه باهم یک فضا-زمانِ نطفه‌های خدای هستی و یا یک کوانتوم بوده‌اند. // این بخش در تاریخ 8/9/1399 تکمیل و به‌روز شد.

 

1/3/97 : در یادداشت به یاد آمده‌ها شماره بیست‌وهفت 17/11/72 این‌طور نوشته‌ام : اکنون خواب 18/2/69 با سؤال «کار پیرترین سلول بدن چیست » را خواندم. ... فکر می‌کنم در رابطه با سؤال باشد :

الف : در این خواب یاد مهندس مسئول امور ساختمانی اداره‌مان افتاده‌ام، فکر می‌کنم در این خواب مهندس شجاعی بتواند سمبلی برای پیرترین سلول و ریزترین ذرات بدنم باشد.

ب : البته در یک مجموعه‌یِ سلولی و حیاتی اصولاً کسانی پیرترین‌اند که تمام دوران عمر آن مجموعه و حتی قبل از آن‌هم بوده باشند.

ج : حال اگر خودم ریزترین ذرات و سلول‌ها و بافت‌های وجودم را یک ساختمان سلولی بدانم، ذرات و سلول‌هایی پیرترین خواهند بود که در به وجود آمدن این مجموعه، و نگه‌داری و تعمیرات آن تا امروز بوده و از بین نرفته باشند. .../ فعلاً نمی‌دانم این سلول یا مجموعه‌یِ سلولی کدام‌یک از بافت‌های وجود من است ...

د : به‌نظر می‌رسد خواب 18/2/69 با سؤال پیرترین سلول بدن پاسخ مرا داده باید تحقیق کنم ببینم معمار، سازنده، و مسئول تعمیر و نگهداری ی ذرات و سلول‌ها و بافت‌های وجودِ من کدام‌یک از آنها می‌باشند.

هه : این زمان 18/9/1400 / به این نتیجه‌ی قطعی رسیده‌ام که پیرترین ذره‌های وجود من و عالم هستی که هنوز هم هستند خدا و نطفه‌های دوگونه‌ی خدا می‌باشند. // الف : علوم ریاضی شیمی فیزیک معمار // ب : نطفه‌های علوم ریاضی شیمی فیزیک که روح و ارواح‌اند سازنده // ج : کوانتوم‌ها که نطفه‌های خدای هستی‌اند مسئول تعمیر و نگهداری بوده‌اند و می‌باشند. // در تاریخ 14/10/1401 کامل و به‌روز گردید.

در حاشیه / 14/10/1401 : با توجه به مفاهیم و یافته‌های علمی ی خواب 18/2/69 با سؤال «کار پیرترین سلول بدن چیست»  می‌پذیرم بیرونی‌ترین لایه‌نازک پوست بدن انسان، کوانتوم نطفه‌ها می‌باشند.

و : پدیدار شدن و به هستی درآمدنِ ذره‌ی خدای هستی (کوانتوم) هم به‌صورت بِکرزایی است، به‌این‌ترتیب که آفریدگار عالَم هستی (علوم ریاضی شیمی فیزیک)، اول نطفه‌های نیستی ی خود روح و ارواح را پدید آورده و پس‌ازآن، همین نطفه‌ها رَحَمی شده‌اند برای پدید آمدن و به هستی درآمدن نطفه‌های خدای هستی که کوانتوم‌ها می‌باشند. 14/7/98 .

ز : برای درک بهتر موضوع، یافته‌ها و مفاهیم خواب‌های دیده‌شده در تاریخ 13/9/95 با عنوان «امواجی در یک فضای بسته به حالت نوسان رفت‌وبرگشت» و خواب 14/4/74 با سؤال «گوشت چرخ‌کرده یعنی چه». همچنین خواب 11/5/93 با عنوان «تنظیم ساعت برای به‌موقع بیدار شدن صبح». و یافته‌ها و حاشیه‌های متعدد آنها مطالعه شود.

ح : فرق بین روح و ارواح، و کوانتوم‌های خدای نیستی این است که ماهیت هفت بعد درون نطفه‌ها علوم ریاضی شیمی فیزیک است اما ماهیت هفت بُعد درون ذرات خدا که کوانتوم‌ها باشند نطفه‌های خدای نیستی است. 22/7/97 .

ط : این زمان به‌درستی می‌پذیرم که پیرترین و ماندگارترین موجودات عالم هستی اول نطفه‌های آفریدگارِ عالَم هستی و پس‌ازآن ذرات خدای هستی (کوانتوم‌ها) باشند، موجوداتی که به‌خودی‌خود نَه می‌میرند و نَه نابود می‌شوند. 22/7/97 .

ی : با توجه به  موارد مطرح‌شده‌ی امروز، اکنون به فکرم رسید در خواب 14/4/74 با سؤال «گوشت چرخ‌کرده یعنی چه»، دوچرخه و سه‌چرخه‌ی مطرح‌شده نماد محور مغناطیس نطفه‌ی خدای هستی با ماهیت علوم ریاضی شیمی فیزیک، و کودک شیرخوار نماد نطفه‌های خدای هستی بوده.. 22/7/97 . // در تاریخ 31/1/1400به‌روز گردید.

در حاشیه : این زمان 5/10/1401 به‌درستی برایم اثبات‌شده اولین سلول‌های پدید آمده در صفر پیدایش هستی (انفجار بیگ‌بنگ)، نطفه‌های خدای نیستی (روح و ارواح) بوده‌اند و هستند که یکی از وظایف آنها زمان‌سنجی است. // در تاریخ 20/12/1401 به‌روز شد.

 

1/3/97 : و اما امروز 1/3/97 با توجه به مجموعه شناخت و یافته‌های خود متوجه شده‌ام اولین ذره‌یِ خدای هستی، کوانتوم نطفه‌های پس از نطفه‌های روح و ارواح می‌باشند که همگی باهم عالم هستی را به وجود آورده و می‌آورند. // در تاریخ 04/02/1402 به‌روز گردید.

24/3/97 : امروز با بهره‌گیری از مفاهیم خواب 18/6/70 با سؤال «فرق بین زنده و مرده چیست»، و خواب «معنی ناهید چیست، ناهید یعنی چه» 27/6/69 . / همچنین با توجه به سه‌گانه بودنِ (پوست غشاء) و در ارتباط و همانند بودن آن با بُعد زمان. / به این نتیجه رسیده‌ام که بُعد زمان، و دیگر ابعاد ذرات خدای هستی و کوانتوم‌ها و کوانتوم مانندها، نوعی دستگاه مختصات انجام عملیات ریاضی شیمی فیزیکی‌اند» 26/9/97// در تاریخ 05/02/1402تغییر یافت و به‌روز شد.

در حاشیه / این زمان شنبه یازده مردادماه سال 1399 به نتیجه‌ی قطعی رسیده‌ام که موجودات دارای حیات با شروع از نطفه‌های خدای هستی تا همه‌ی کوانتوم‌ها و کوانتوم مانندها (فرداًفرد) الگوی فضا-زمانی دارند. // 2/4/1401 به‌روز گردید.

 

26/3/97 : با توجه به اینکه یافته‌ام در وجود انسان کوانتوم مانند دستگاه مختصات علوم ریاضی شیمی فیزیکِ مطرح شده با سه محور (x.y.z) با نام محور مغناطیس حد فاصل بین سینوس ساژیتال تحطانی و فوقانی ی مغز انسان است می‌پذیرم، در چنبره‌یِ دیدِ جهان ادراکِ انسانی، چیستی بودن و ماهیتِ محورهای این دستگاه مختصات چنین باشد :

/ ماهیت و چیستی بودن محور x  : منفی یِ ریاضی. / نیستی. / جاذبه. / روح. / خدا. / جِن / مرد. / حساب./ شیمی. / دانش. / نقطه. / پدر. / سکون. / نرم‌افزار. / سیاه. / آتش. / صدا. / شروع. / گذشته. / رَفت. / دادن. / مرگ. / بی نظمی. / اول. / منفی. / مرده. / جبر. / جهنم. / واقعیت. / ماده‌یِ تاریک./ نوترون. / درون. / و ...// به‌روز شده 3/12/97 . در تاریخ 04/02/1402 به روز گردید.

/ ماهیت و چیستی بودن محور z : // علوم ریاضی (منفی و مثبت ریاضی). // بُعدِ زمان (نیستی و هستی) // گِرانش (جاذبه و موج) // حیات (روح و جسم) // فرشته (خدا و شیطان) // اَجنه (جِن و پَری) // دوجنسیتی (مرد و زن) // هندسه تحلیلی (حساب و هندسه) // کیمیا (شیمی و فیزیک) // شعور (دانش و بینش) // نقطه‌به‌نقطه (نقطه و خط) // والدین (پدر و مادر) // دَرجا (سکون و حرکت) // هر موجود زنده‌یِ دارای حیات (نرم‌افزار و سخت‌افزار) // خاکستری (سیاه‌وسفید) // بُخار (آتش‌وآب) // نماهنگ (صدا و تصویر). //  َتلَنگُر (شروع و پایان). // حال (گذشته و آینده). // سُنبه (رفت‌وبرگشت) // تبادل (دادن و گرفتن). // خواب مرگ (مرگ وزندگی) // قانون (نظم و بی‌نظمی) // خنثی (منفی و مثبت) // دودمان (مرده و زنده). // انتخاب طبیعی (جبر و اختیار) //  برزخ (جهنم و بهشت) // آرزو (واقعیت و خیال). تاریک و روشن (خاکستری) // نوترون و پروتون (محور مغناطیس) // آستانه (درون و بیرون) // و ... // 3/12/97 به‌روز شد

/ ماهیت و چیستی بودن محور y : مثبتِ ریاضی. / هستی. / موج . / جسم. / شیطان. / پَری. / زن. / هندسه. / فیزیک. / بینش. / خط. / مادر. / حرکت. / سخت‌افزار. / سفید. / آب. / تصویر. / پایان. / آینده./ برگشت. / گرفتن. / زندگی. / ‌نظم. / آخر. / مثبت. / زنده. / اختیار. / بهشت. / خیال. / ماده‌یِ روشن. / پروتون. / بیرون. / و ... // به‌روز شده 3/12/97 . // در تاریخ 04/02/1402 به‌روز گردید.

31/3/97 : دستگاه مختصات مطرح‌شده در نظام‌های وجودیِ ما و دیگر موجودات دارای حیات نقطه‌یِ ثقل و پل بین دو ضدونقیض و ناسازگار است. // تکمیل‌شده در تاریخ 8/9/97 .

31/3/97 : یک پیشنهاد / ازآنجاکه کلمه‌یِ بُعد و ابعاد موقعیت (ریاضی-فیزیکی) و (فضا-زمانی) بودنِ ابعاد جهان هستی را نمی‌نمایاند و نمی‌توان برای تک‌تک آنها فرمول‌های ریاضی نوشت. پیشنهاد می‌کنم بجای استفاده از کلمات بُعد و ابعاد از فضا لایه استفاده شود. / این پیشنهاد به این دلیل داده می‌شود که می‌توان در چهارچوب علوم ریاضی برای پدید آمدن هر نقطه و خط و غشاء و فضا لایه، فرمول ریاضی نوشت و داشت و عمل کرد.

31/3/97 : جالب اینجاست که اعداد و علائم ریاضی یِ دنیای هستی نیز به‌صورت حرکت از یک نقطه‌یِ هیچ به وجود آمده و می‌آیند.

1/4/97 : نتیجه‌یِ نهایی اینکه شدنی است با بهره‌گیری از تمامیِ ظرفیت‌ها و مدیریت‌ِ اجرایی ی هوشمندِ علوم ریاضی شیمی فیزیک، نطفه‌های خدا از هیچ به وجود آید که آمده است. //

این بخش در تاریخ 04/02/1402 //به‌روز گردید.

*****************************************

/ رؤیاها و شگفتی‌های درون انسان کوانتوم مانند /  نُه /

17/4/97 : الآن متوجه شدم در خواب‌های ما حمام کردن پوست عوض کردن است. پوستی که ما را از دنیای هست خود که در اینجا بیداری است به دنیای نیست که درون مغز و جمجمه است وارد می‌کند. برای مثال :

الف : این پوست جدید باید پوششی مانند پوست پسته یا تابوت‌های چوبی خواب «سرزمین خورشید» تاریخ 24/8/77 باشد که قبل از بیدار شدن از خواب، چشم‌های ما و حتی گیاهان آنها را آماده برای دریافت نور می‌کنند.

ب : اکنون به درستی به این نتیجه رسیده‌ام که ‌باید پوست جدید یک کُدِ راهنما با ماهیت علوم ریاضی شیمی فیزیکی باشد 24/4/97 . // در تاریخ 04/02/1402 به‌روز گردید.

 

20/4/97 : این زمان به نتیجه‌یِ قطعی رسیده‌ام که ما انسان‌ها در دنیای هستی ی خود آنچه را نیست و هیچ می‌دانیم هیچ فیزیکی است. درحالی‌که همین هیچ فیزیکی، نیستی یِ ناملموس است.

1/5/97 : قشر منتشر مغز بارنگ خاکستری، انبارِ قابل‌برداشتِ اطلاعات رسیده به پوست و گیرنده‌های حسیِ مستقر در پوست به‌صورت "مُجزای همراه باهمِ" نوترون‌ها و پروتون‌هاست. ازآنجاکه نوترون‌ها سیاه‌چاله و پروتون‌ها سفید چاله‌اند قشر منتشر مغز به‌صورت خاکستری نمایان شده و می‌شود.

31/5/97 : در خواب 25/4/74 مطرح‌شدن بوم‌رنگ با جنسیت سرب نشان‌دهنده‌ی صوتی تصویری بودن بومرنگ، و در اصل صوتی تصویری بودن پیام‌های ارسال‌شده از پوست و دیگر گیرنده‌های حسی حرکتی به بالای مغز بوده. // 29/2/98 به‌روز گردید.

17/6/97 : با توجه به مفاهیم خواب 26/7/72 با عنوان «میهمان کامران ... بودم»، متوجه شده‌ام فضای غاری یِ سمت راست تناسلی ی مرد، مکان بایگانی شدن نوترون‌های دریافت شده از پیرامون با ماهیت مردانه است که منفی یِ ریاضیات و سیاه‌چاله‌اند. فضای غاری یِ سمت چپ هم مکان بایگانی شدن پروتون‌های دریافت شده با ماهیت زنانه است که مثبتِ ریاضیات و سفید چاله‌اند.

23/6/97 : پیام‌های سیاه‌چاله‌ای عبارت است از پیام‌های مربوط به ابعاد قرمز و نارنجی و زردِ نوترون‌ها. و سفید چاله‌ای عبارت است از پیام‌های مربوط به ابعاد آبی و نیلی و بنفشِ پروتون‌ها.

24/6/97 : به‌مرورِ زمان متوجه شده‌ام ریسمان‌ها امواج نور با ماهیت نطفه‌های خدای هستی‌اند، نطفه‌هایی که یک‌به‌یک به دنبال هم درحرکت‌اند، / اَبَرریسمان‌ها هم  ارتقاءیافته‌های این امواج در درونِ ابعاد کوانتوم‌ها و کوانتوم مانندها می‌باشند.// در تاریخ 25/7/1399 تغییر یافت و به‌روز شد.

26/6/97 : با توجه به یکی بودن بنیاد، و همانند بودنِ کار و رفتار اپیدرم پوست بدن و سخت‌شامه‌یِ مغز، باید اپیدرم پوست نیز به‌مانند سخت‌شامه‌ ضمن لایه‌لایه بودن به‌صورت غشاهای کوانتومی، داوری و قضاوت بین درون و بیرون بدن را به عهده داشته باشند.

 

30/6/97 : با توجه به همه‌یِ موارد شناخته‌شده در رابطه با میتوکندری‌ها، و با بهره‌گیری از یافته‌ها و مفاهیم متعدد، مدتی است به یک نتیجه‌یِ کاربُردیِ دیگر رسیده‌ام و آن اینکه میتوکندری‌ها به‌مانند یک مترجم، درک کننده‌یِ مفاهیم حسیِ و ادراکات آمده از پیرامون به درون، و ترجمه‌یِ آن مفاهیم و ادراکات به‌صورت همانند نمودن با مفاهیم دنیای درون‌اند. // در تاریخ 15/11/97 تکمیل و به‌روز شد.

الف : با توجه به مفاهیم خوابِ 4/6/68 با سؤال «میتوکندری در سلول چه‌کاری انجام می‌دهدبه این شناخت رسیده‌ام که فوتون‌های نور واردشده به چشم توسط دندریت سلول‌های استوانه‌ای و مخروطی دریافت و بعد از تجزیه‌وتحلیل، امواج نور وارد به بخش میانیِ سلول می‌شوند. 30/9/97 .

 ب : این پیام‌های تجزیه‌وتحلیل شده، در بخش میانی یِ سلول، توسط میتوکندری‌ها مطالعه و به زبان درون ترجمه می‌شوند.

ج : ترجمه به زبان درون به این صورت است که برای هرگونه پیام و احساس که از پیرامون به درون آمده باشد یک همانند از کُل بنیاد ساختار درونی انتخاب، و آن انتخاب‌شده که ترجمه‌یِ آن یک پیام و یک احساس به زبان درون است در مکان‌های خاص مانند قشر منتشر مغز و ... بایگانی می‌شود. درنتیجه هر موجود زنده و فعال در دوران حیاتِ خود با شروع از لحظه‌یِ نوزادی دارای دو شناخت و دو زبان مخصوص به خود از دنیای درون و بیرون می‌گردد.

د : در دنیای درون، همانند کردنِ پیرامون و درون به این صورت است که همه‌یِ جوانبِ معنایی، شکلی، فکری، جنسی، جایگزینی، حرکتی، ایستایی، رفتاری، گفتاری، کرداری، کلمه‌ای، توانی، کاری، نتیجه‌ای، ظاهری، مُعَرب شده‌ای و ... مراعات می‌شود تا برای پیام آمده از پیرامون همانندی از درون انتخاب، نهایت شناخت و زبانی برای درون شود.

هه : نتیجه اینکه اگر انسان‌ها بتوانند در بیداری، رؤیاهای خود را به زبان درون ترجمه کنند، نتیجه‌اش شناختن و باورمند شدن به حیات و ممات دنیای درون از صفر پیدایش تا نهایتِ هستی است. // به‌روز شده 17/11/97 .

و : به‌این‌ترتیب رفت‌وبرگشت اطلاعات و افکار بین درون و بیرون بدن در بیداری، با زبان و دانش و فهم و شعور بیداری است درصورتی‌که هنگام خواب و دیدن رؤیا با زبان و دانش و فهم و شعور دنیای درون است.

 

21/7/97 : اکنون به یک نتیجه‌یِ دیگر رسیده‌ام و آن این است که همه‌یِ موجوداتِ مستقل دارای حیات به‌مانندِ دانه‌های ارزن، نوزاد تازه به دنیا آمده، درخت‌ها، انسان‌ها، کُره‌یِ زمین، خورشیدها، و منظومه شمسی‌های کوانتوم مانند، هر یک به‌تنهایی خدای خود می‌باشند نه خدا و پیغمبر خدا بر دیگران ...، // در تاریخ 06/11/1401 تکمیل و به روزگردید.

12/8/97 : آخرین یافته‌ی من این است که وظایف و عملکرد ذرات خدای هستی و ارتقاءیافته‌های آنها، اجرای دستورالعمل‌های ریاضی ی از پیش برنامه‌ریزی‌شده در وجودِ خودِ آنها باهدفِ به هستی آوردن و تغییر دادن و ادامه دادنِ هستی به‌صورت خودکفا بودن و خودسرانه عمل کردن است. // در تاریخ 28/8/97 تکمیل و به‌روز شد.

 

 5/9/97 : یافته‌ها و مفاهیم به‌دست‌آمده در رابطه با کوانتوم و کوانتوم مانندها، نشان‌دهنده‌یِ یک‌روند تکامل تدریجی (فَر گشت) می‌باشد، که هر یک مستقلاً و همه‌یِ آنها باهم، جهان هستیِ ما را با شروع از نطفه‌های خدای هستی تا نهایتِ کائنات، "پلکانی" به وجود آورده و می‌آورند.

الف : / 11/9/97 / با توجه به ماهیت و چیستی بودن فضاهای خالی و هیچِ ابعاد نطفه‌های خدای هستی می‌توان پذیرفت، سیاره‌های کوانتوم مانند موجود در فضا لایه‌های منظومه شمسی، ارتقاءیافته‌های امواج رنگین‌کمانی یِ جایگاه خود در نطفه‌های خدای هستی باشند.

ب : / 13/9/97 / به‌این‌ترتیب خورشید کوانتوم مانند که سیاه‌چاله و قلبِ منظومه‌یِ شمسی است ارتقاءیافته‌یِ موج قرمز، / عطارد ارتقاءیافته‌یِ موج نارنجی، / زهره ارتقاءیافته‌یِ موج زرد، / زمین ارتقاءیافته‌یِ موج سبز، / مریخ ارتقاءیافته‌یِ موج آبی، و ... الی‌آخر / خواهند بود.

ج : / 18/9/97 / نتیجه‌یِ نهایی اینکه همه‌یِ کوانتوم‌ها و کوانتوم مانندها با شروع از ذره‌ی خدای هستی تا همه‌ی کائنات کوانتوم مانند ارتقاءیافته‌های نطفه‌های خدای هستی‌اند. // این بخش در تاریخ 18/8/1399 به‌روز شد.

 

20/9/97 / با توجه به مجموعه شناخت‌ها در رابطه با بُعد هفتم که مانعی برای ورود امواج ماوراءبنفش به آن است، / و مفاهیم به‌دست‌آمده از خوابِ دیده‌شده در تاریخ 1/4/69 با عنوان «ورود به خانه یک پیرزن» که این فضا لایه را به‌صورت دیوار و مرز نمایانده، / ‌باید این دیوار و مرز نماد یک درون رفت و برون‌رفت، و دوگانگی ی مخصوصِ بُعدِ هفتم باشد. / درون رفت و برون‌رفتی که یکی شده‌ی آن به زبان محلی یِ تیرانی‌ها (آسونِه) و کتابی ی آن (آستانه) است. // در تاریخ 16/2/1399 به‌روز گردید.

الف : این زمان با توجه به رنگ‌های زرد و بنفش و قهوه‌ای ی متغیر در ناحیه‌ی ورودی خروجی‌های جسم انسان و حیوان و پرندگان مانند لب‌ها، نوکِ پستان‌ها، نوکِ پرندگان و پایَکِ بال‌های آنها در پوست. اثبات شدنی است که همراه با بُعد زمان، فضا لایه اُزون و دیگر فضا لایه‌ها هم آستانه‌یِ رَد و قبول، و پذیرش و عدم پذیرش داشته باشند. 18/3/98 

ب : با توجه به این موردِ شناخته‌شده که قبلاً پذیرفته‌ام بال‌های کوچک پرندگان نماد (دست‌های گیرنده)، وبال‌های بزرگشان نماد (پاهای حرکت دهنده‌یِ) آنهاست. 19/3/98 .

ج : رنگِ (زرد و بنفش و قهوه‌ای ی متغیّر) در بَطنِ (نُک) و (پایَکِ) بال‌های پرندگان، آستانه‌یِ رد و قبولِ پیام‌های رسیده به آنها از سوی :

یک : سه فضا لایه پوست به رنگ قهوه‌ای ی متغیّر.

دو : فضا لایه اُزون به رنگ بنفش.

سه : و فضا لایه زرد که سومین فضا لایه درون با شروع از سیاه‌چاله کوانتوم است می‌باشند. // این بخش در تاریخ 12/9/1399 به‌روز گردید.

 

24/9/97 : تاکنون در رابطه با حیات و پیدایش آن بر روی زمین، نظراتی اعلام‌شده که واقعی‌ترین آنها پیدایش اولیه از دریاها بوده، جایی هم نخوانده و نشنیده‌ام که حیات در خاک زمین پدید آمده باشد. اما امروز و این زمان با توجه به این مورد که شناخته‌ام خورشید پدر و مادر اولیه ما است متوجه شدم پیدایش حیات در خاک سطح زمین با کمک آب باران و پیام‌های هستی‌بخش نور خورشید هم امکان‌پذیر و حتمی است.

30/9/97 : در خواب 30/11/72 با عنوان بولونی توی زمین : خودِ من یک پیام زنده‌یِ بیداری بوده‌ام که وارد بصل النخاع شده در مسیر بصل النخاع و ( pons ) به زبان درون ترجمه و به‌صورت یک پیام مُرده (غیرفعال) به قشر منتشر مغز برای بایگانی شدن رفته‌ام.

 

30/9/97 : با توجه به مفاهیم خواب 4/6/68 با سؤال «میتوکندری در سلول چه‌کاری انجام می‌دهد»

الف : متوجه شده‌ام فوتون‌های نورِ واردشده به چشم توسط دندریت سلول‌های استوانه‌ای و مخروطی چشم دریافت، و پس از تجزیه‌وتحلیل، وارد به بخشِ میانی ی سلول می‌شوند که مرکز تجمع میتوکندری‌ها است.

ب : در این بخش، میتوکندری‌ها (اطلاعات و مفاهیم،) و (زبان (خارجی بیرونی ی) آنها را،) به زبان قابل‌درک و فهم درون ترجمه می‌کنند. // این موارد در تاریخ 27/7/1399 تکمیل و به‌روز شد.

 

20/10/97 : با توجه به موارد شناخته‌شده‌یِ آمده در ادامه، و این یافته که متوجه شده‌ام سیارات منظومه‌ی شمسی هرکدام در جایگاه خود ارتقاءیافته‌های امواج رنگین‌کمانی یِ آن جایگاه‌اند، به این نتیجه می‌رسم که ذره‌ذره‌های خدای هستی در ذات و جایگاه خود توان و برنامه‌یِ به هستی آوردن نوع خود را  به‌صورت معمول و ارتقاءیافته دارند :

الف : اولین کرم‌چاله‌ها‌ی هستی که فضا-زمان‌ها می‌باشند نطفه‌های خدای هستی‌اند که از سه بخش نیستی یا روح، هستی یا جسم، و هستی نیستی تشکیل‌شده‌اند. / خواب دیده شده در تاریخ 13/9/95 با عنوان «امواجی در یک فضای بسته به حالت نوسان رفت و برگشت» مطالعه شود.

ب : پایه و اساس هستی و حیات، نطفه‌های خدایِ نیستی با ماهیت علوم ریاضی شیمی فیزیکِی است. این ذره‌ها یا نطفه‌ها، که در تمامیت وجودِ خود دانا و آگاه به همه‌ی هست و نیست‌ها، و دانش‌ها و بینش‌هاست، پدیدآورنده‌یِ هستی و حیات با شروع از کوانتوم‌ها و سپس کوانتوم مانند ها است. 8/6/1399 // در تاریخ 04/02/1402 به‌روز گردید.

ج : در بدن ما و یا هر موجود زنده‌یِ دیگر پیرترین ذره‌یِ دارای حیات، نطفه و ذره‌یِ خدای هستی است. ذره یا ذراتی که در نقطه‌یِ صفرِ پیدایش هستی به وجود آمده‌اند.

د : ذره‌یِ خدای هستی اولین دستگاه مختصات ریاضی در عالم هستی است که در پاراگرافِ 26/3/97 در رابطه با چیستی بودن محورهای آن گزارش داده‌ام. 20/7/97 .

هه : امروز متوجه شدم ماهیت و چیستی بودنِ (جاذبه، روح، خدا، مرد، نیستی و ... ماده‌یِ تاریک) منفی یِ ریاضی. و ماهیت و چیستی بودنِ (موج، جسم، شیطان، زن، هستی و ... ماده‌یِ روشن) مثبتِ ریاضیات است. 8/9/97 . // در تاریخ 3/12/97 ماده‌یِ تاریک و ماده‌یِ روشن اضافه گردید.

و : خورشید کوانتوم مانند که سیاه‌چاله و قلبِ منظومه‌یِ شمسی است ارتقاءیافته‌یِ موج قرمز. عطارد ارتقاءیافته‌یِ موج نارنجی. زهره ارتقاءیافته‌یِ موج زرد. زمین ارتقاءیافته‌یِ موج سبز. مریخ ارتقاءیافته‌یِ موج آبی. و ... الی‌آخر می‌باشند. // در تاریخ 27/7/1399 این بخش به‌روز گردید.

 

2/11/97 : این زمان با توجه به موارد شناخته‌شده‌یِ بالا و کُل مطالعات و یافته‌های چندین ساله‌ام، به این نتیجه‌یِ قطعی رسیده‌ام که آفریدگارِ ذره‌های خدای هستی نطفه‌ها، و آفریدگار نطفه‌ها علوم ریاضی به‌صورت دستگاه مختصات سه محوری ی نامحسوس است به‌طوری‌که محور (x) منفی یِ ریاضی، محور (y) مثبت ریاضی، و محور (z) علوم ریاضی می‌باشند. / نهایت اینکه علوم ریاضی ، آفریدگار محض و خدای خدایانِ هر دوعالم نیستی و هستی است. // 27/7/1399 به‌روز شد.

 

8/11/97 :  با توجه به همه‌ی موارد و یافته‌های در رابطه با مفاهیم خواب «معنی پل چیست، پل یعنی چه» تاریخ 3/9/70، به نظر می‌رسد :

الف : در این خواب غفوری (در جایگاه فضالایه قرمز بامعنی و مفهوم بسیار آمرزنده)  بسیار مرده کننده‌ی .... زمانی‌ی زنده شده در فضالایه سبز بوده.

ب : این زمان، یافته و پذیرفته‌ام سیارات منظومه‌یِ شمسی ارتقاءیافته‌های امواج رنگین‌کمانی ی نطفه‌های خدای هستی‌اند. درنتیجه می‌باید کار سیاه‌چاله‌ی خورشید هم به‌مانند کار سیاه‌چاله‌های نطفه‌های خدای هستی باشد.

ج : یکی از موارد علمی که ما آن را خرافه می‌دانیم زنده شدن است. زنده شدنی که در واقعیت خود، جانشین شدن فرزند بجای پدر و مادر است. این زنده شدن در بُعدِ زمان که فضا لایه‌یِ سبز کوانتوم‌ها و کوانتوم مانندهاست صورت می‌گیرد. // به‌روز شده 29/2/97.

د : ازآنجاکه در خواب معنی یِ پل تاریخ 3/9/70 نام فرزندِ زنده شده‌یِ زمانی، علی بوده، و علی بر اساس اطلاعات عمومی و معنیِ آمده در فرهنگِ نام‌ها یکی از نام‌های خداست. می‌باید (علی پسر زمانی) همان زمانیِ مُرده شده باشد که در آینده، دوباره به بُعد زمان خورشید برمی‌گردد و زنده می‌شود.

نتیجه : نتیجه اینکه حاصل این رفت‌وبرگشت دائمِ چندین میلیارد سالی در درون خورشید، فوتون‌های نور هستند که در محور مغناطیس خورشید پدید می‌آیند و مدام به پیرامون خورشید وارد می‌شوند.

 

10/11/97 : اکنون به یک نتیجه‌ی دیگر رسیده‌ام و آن این است که :

یک : در وجودِ موجوداتِ دارای حیات (نطفه‌های خدای هستی و کوانتوم‌ها و کوانتوم مانندها) دو افق رویداد وجود دارد. یکی بُعد زمان (فضا لایه چهارم) که افق رویداد بین هفت بُعد درون است. و دیگری (غشاء و پوسته) که با همراهی یِ بُعدِ زمان، افق رویداد بین درون و بیرون می‌باشند. /

دو : به شناختی دیگر نیز رسیده‌ام و آن این است که در وجود انسان کوانتوم مانند، پرده‌های مغز واسطه‌های ارتباط بین پوست و بُعد زمانِ درون که فضا لایه چهارم است می‌باشند. // 18/8/1399 به‌روز گردید.

17/11/97 : این زمان با توجه به معانی و مفاهیم خواب معنی‌ِ پُل، و دیدن غفوری در جایگاه سیاه‌چاله‌یِ ذره‌ی خدای هستی، و این شناخت قبلی که متوجه شده‌ام سیارات منظومه‌یِ شمسی هرکدام ارتقاءیافته‌های جایگاه خود می‌باشند. می‌پذیرم ماهیت اولیه همه‌یِ سیاه‌چاله‌ها، علوم ریاضی بانام آفریدگارِ هستی می‌باشد.

23/3/98 : ساعت چهار و بیست دقیقه بعدازظهر پنج‌شنبه بیست و سوم خردادماه سال نودوهشت. اکنون به یک نتیجه‌یِ جالب و اساسی رسیده‌ام و آن این است که هر آنچه در رابطه با هستی و حیات ما است مانند پدید آمدن و هستی شدن، مردن وزنده شدن، خواب‌وبیدار شدن، تغذیه شدن و رشد کردن، ترمیم شدن از هر نوع، مبارزه با ویروس‌ها و انگل‌ها، سرطانی شدن و پدید آمدن انواع تومورها، و ... ، تحت نظارت و مدیریت و عملکرد وجدان (سه لایه قرمز و نارنجی و زرد با ماهیت مردانه و خداگونگی ی مرد) است. 12/10/1399 // در تاریخ 11/11/1401 تکمیل و به‌روز گردید.

دلایل موجود در جهت درست و صحیح بودن این نظر ابرازشده، یافته‌ها و معانی و مفاهیم خواب‌هایی مانند این‌هاست :

// خواب «ارزیابی بلوز کش‌باف» تاریخ 0/0/67 // خواب «معنی ی رؤیا» تاریخ 1/1/69 . // خواب «معنی ی مُسیّب چیست» تاریخ 30/4/69 . // خواب «بایگانی شدن فکر و اندیشه در مغز ما چگونه است» تاریخ 24/1/60 . // خواب «کار سلول‌های اطراف و داخل زخم انگشت سبابه دست چپ من چیست» تاریخ 3/8/70 .// خواب «معنی آشنا در خواب ...» تاریخ 25/10/70 . // خواب «کار سلول‌های ملانوسیت چیست» تاریخ 13/12/70 . // خواب «معنی اصغر ایزدی چیست، اصغر ایزدی یعنی چه» تاریخ 25/9/72 . // خواب «کار نخاع چیست» تاریخ 15/2/73 . // خواب «عنکبوت یعنی چه» تاریخ 7/3/81 . // خواب «تنظیم ساعت برای به‌موقع بیدار شدن ...» تاریخ 11/5/93 . ... // نهایت همه‌یِ خواب‌هایی که در آنها / خدا. / ایزدی. / یزدانی. / طلا. / زنجیر طلا. / گوشت چرخ‌کرده. / دوچرخه و سه‌چرخه. / میمون / کودک گِرد و گوم بولی توپ مانند. و ... مطرح و نمایانده شده.

در ادامه‌ی مطالب بالا :

الف : این نطفه‌های خدای هستی یا به عبارتی این پیام‌ها، همان روح شناخته‌شده هستند که انسان‌ها به‌درستی به آن اعتقاددارند. روحی که دیده شدن و احساس شدنِ آن در حد صفر است. صفر با این معنی که هم هستند و هم نیستند // در تاریخ 18/8/1399 به‌روز گردید.

ب : اکنون ساعت هشت و نیم صبح یک شنبه 21/7/98 با توجه به مفاهیم خواب 3/8/70 با سؤال  «کار سلول‌های اطراف و داخل زخم انگشت سبابه دست چپ من چیست» به نتیجه‌ی قطعی رسیده‌ام که در وجود ما، التیام یافتن و خوب شدن زخم‌ها که همان (رضا ایزدی با معنی ی خوشنودی خدا است) توسط نطفه‌های ذرات خدای هستی که (اصغر ایزدی) با ماهیت الکترون‌ها و روح و ارواح است به عمل می‌آید و به نتیجه می‌رسد.

ج : امروز پنج‌شنبه بیست و پنجم مهرماه سال نودوهشت بامطالعه‌ی خواب 25/10/70 با سؤال «معنی آشنا در خواب چیست» و با توجه به همه‌ی موارد شناخته‌شده، به یک نتیجه‌ی قطعی رسیده‌ام و آن این است که روح در بدن ما و دیگر موجودات دارای حیات، الکترون‌ها با ماهیت نطفه‌های خدای نیستی(علوم ریاضی‌) می‌باشند. // در تاریخ 08/01/1402 به‌روز گردید.

د : در این خواب سه‌چرخه‌ی دیده‌شده نماد یک حرکت دوّار به سمت (راست و چپ، و جلو) هست که در شرایط وجودی ی نیستی ی خود، محور ( z ) دستگاه مختصات علوم ریاضی ، و در شرایط هستی ی خود، فضا-زمانها، و محور مغناطیس است. برای نمونه پرده‌های سه‌گانه‌ی مغز. 2/8/1399 . 

هه : این نطفه‌ها (نطفه‌های خدای هستی) در خواب 1/1/69 با سؤال «معنی رؤیا چیست، رؤیا یعنی چه / یک» با نمادهای : مرگ، / انفجار اتمی-شیمیایی، / ستاره دریایی، / یکی دو سه چیزی مثل موشک به‌طور افقی، / دودِ کِش‌دارِ سفید، / یک گُل از آبادان، / ستاره شش پر بزرگ، / ستاره دریایی بارنگی سیاه و شاید قهوه‌ای، / گازِ مرگ، / و محمدعلی .... نمایانده شده، که با توجه به معانی و مفاهیم (محمد، علی، حسن، ...) همه‌ی آنها نماد نطفه‌های خدای هستی بوده و هستند.

 

28/3/98 : با توجه به مجموعه‌یِ آخرین یافته‌هایم می‌پذیرم ماهیت ریزدانه‌های متراکم در هرکجای وجود انسان چیزی جز نطفه‌ها و ذرات خدای هستی نیست. ذراتی که در دنیای نیستی علوم ریاضی ، و در دنیای هستی کاملاً فیزیکی است.

**************************************************

/ دنیای درون انسان کوانتوم مانند از زاویه‌ی دیدن خواب، و مفاهیم رؤیاها. / چهار /

تعداد دیگری از همانندی‌های مطرح‌شده در خواب‌هایم که زبان درونی ی من بوده چنین است :

مطالب این بخش (از الف تا خ) در رابطه با خواب‌های (معنی اصغر ایزدی ...) (گوشت چرخ کرده ...) و (تنظیم ساعت ...) است.

الف : در خواب اول 25/9/72 با سؤال «معنی اصغر ایزدی چیست، اصغر ایزدی یعنی چه»، من و ناهید و فرحناز پشت میز مطالعه فلزی توی خانه دو اتاقی‌مان در بندر ماهشهر، همان اصغر ایزدی و به عبارتی یک‌ذره‌یِ خدای هستی بوده‌ایم.

در حاشیه / 1/2/1400 / در این خواب، بندر ماهشهر نماد ختنه‌گاه پنیس (penis) در تماس با گلَنس پنیس و سه فضای غاری بوده.

ب : در این خواب : ناهید، میز مطالعه، و خودِ من به دلیل توجه داشتن به سن و سال ناهید بُعد زمان (فضا لایه چهارم) بوده‌ایم. / فرحناز هم نماد غشاء ذره خدای هستی (الکترون) بوده. // در تاریخ 28/2/1399 به‌روز گردید.

ج : در خواب دوم آن شب : (مُنیر) محور مارپیچ چرخ‌گوشت، و به عبارتی محور مغناطیس ذره‌ی خدای هستی بوده که در خواب 14/4/74 با سؤال «گوشت چرخ‌کرده یعنی چه»، به‌صورت (صادق فروزان) نمایان گشته.

د : در خواب دیده‌شده در تاریخ 14/4/74، با سؤال «گوشت چرخ‌کرده یعنی چه» خودِ من توی آن فضای چهارگوش و دایره، که با صادق فروزان درگیر بودم و او نمی‌گذاشت ازآنجا بیرون بیایم غشاء ذره‌ی خدای هستی با ماهیت الکترون، و صادق فروزان، آن چهارگوش یا به عبارتی مارپیچ چرخ‌گوشت در خواب 25/9/72 با سؤال «معنی اصغر ایزدی چیست، اصغر ایزدی یعنی چه»، بوده.

هه : در خواب 14/4/74 صادق فروزان و میله آهنی ی سفید نماد هفت فضا لایه درونی ی یک‌ذره‌ی خدای هستی بوده‌اند که در فوتون‌های نور به‌صورت هفت‌رنگ رنگین‌کمان ظاهر می‌شوند.

و : با توجه به موارد شناخته‌شده در رابطه با مفاهیم خواب 14/4/74 با سؤال «گوشت چرخ‌کرده یعنی چه» و ده بُعدی بودن کوانتوم و کوانتوم مانندها حتی ذره‌ی خدای هستی، این لحظه به این نتیجه‌ی جالب رسیده‌ام که موتور حرکت تمام ذرات دارای حیات هفت بعد درون آنها، و استارت این موتور  غشاء آنها است. غشائی که در وجود ذره‌ی خدای هستی الکترون، و در انسان کوانتوم مانند پوست بدن او است.

 ز : در خواب 14/4/74 با سؤال «گوشت چرخ‌کرده یعنی چه» صادق فروزان و میله آهنی ی سفید نماد هفت فضا لایه درونی ی یک‌ذره‌ی خدای هستی بوده‌اند که در فوتون‌های نور به‌صورت هفت‌رنگ رنگین‌کمان ظاهرشده و می‌شوند.

ح : در خواب‌دیده‌شده در تاریخ 4/4/74 با سؤال «گوشت چرخ‌کرده یعنی چه». صادق فروزان همان میله آهنی سفید، و موتورِ آن فضایِ چهارگوش و دایره مانند بوده. 8/7/92 .

ط : در گفتمان دوم خواب آن شب، مینی‌بوس دیده‌شده‌ی رو به شمال همان هفت بُعدِ درونی ی ذره خدای هستی با نماد میله‌ی آهنی سفید، صادق فروزان، و منیر ...، مارپیچِ چرخ‌گوشت بوده، خود من هم غشاء ذره خدای هستی (الکترون) بوده‌ام که پشت ماشینِ مینی‌بوس قرار داشتم و آماده‌ی ورود به مینی‌بوس بوده‌ام.

ی : در اینجا (ماشین مینی‌بوس) بامعنی و مفهوم (ماشین بوسه‌های کوتاه) همان مارپیچ چرخ‌گوشت و بوسه‌های کوتاه آن، حرکات زیگزاک درون مارپیچ چرخ‌گوشت بوده.

ک : در ادامه خواب 14/4/74 نوشته‌ام :

صبح که بیدار شدم یادم است خواب‌دیده بودم سوار بر وسیله‌ای بودم و پشت سر ماشین‌های دیگر در حال حرکت بودم، متوجه شدم سمت راست ما کنار دیوارِ مغازه‌های سمت راستی، کودکی (خیلی کوچک شاید یک‌ساله) سوار بر دوچرخه یا سه‌چرخه‌ای کوچک است و دارد از کنار دیوار جلو می‌رود. دیوار ذکرشده دارای زاویه و آن کودک هم در کنار دیوار در حال چرخ سواری بود ولی من ترسیدم او از کنار دیوار این‌طرف‌تر بیاید و زیر ماشین برود ...»} .. و در ادامه‌ی خواب هم، کودک دیده‌شده را کودک شیرخوار دانسته‌ام.

ل : خودِ من سوار بر وسیله‌ای پشت سر ماشین‌های دیگر، همان کودک شیرخوار سوار بر دوچرخه یا سه‌چرخه‌ی کوچک، و به عبارتی الکترون با نماد  گوشتِ در حال چرخ شدن بوده‌ام.

م : در این خواب کودک شیرخوار سوار بر دوچرخه و سه‌چرخه، الکترون‌های گرفتار در مارپیچ چرخ گوشت بوده که به‌صورت دَوّار برای تکثیر شدن و زاده شدن به سمت جلو می‌رفته و خود من یکی از آنها بوده‌ام،. 8/7/92 .

ن : نتیجه‌ی این ورود و خروج، پدید آمدنِ ذرات خدای هستی به‌صورت نطفه‌ها بانام الکترون می‌باشد.

س : غلتیدن کودک به دور خودش نشان‌دهنده‌ی غلتیدن میله‌ی سفید به دور خود بوده، که در گفتمان دوم خواب 14/4/74 (با سؤال «گوشت چرخ‌کرده یعنی چه» نماد حرکت به جلو به‌صورت زیگزاک، با دوچرخه و سه‌چرخه مطرح‌شده. / به عبارتی در خواب‌های ما حرکت به جلو به‌صورت زیگزاک با دوچرخه و سه‌چرخه، نمایاندن یک حرکت دَوّار به سمت جلو می‌باشد.

ع : آنچه در رابطه با میله آهنی سفیدرنگ در نظرم مانده این است که آن میله یک میله استوانه‌ی چند سانتی‌متری سفید حجیم بود. رنگ سفید آن‌هم به‌مانند رنگِ (خاکستری ی) مارپیچ چرخ‌گوشت‌های قدیمی بود. // در تاریخ 24/10/1400 به‌روز گردید.

ف : مدتی است به نتیجه رسیده‌ام الکترون‌ها با دو شکل منفی و مثبت (مرد و زن) نُطفه‌های ذرات خدای هستی‌اند که با وارد شدنِ نوع مثبت به درون رَحَم (چرخ‌گوشتِ مطرح‌شده در خواب‌های من با بار منفی)، و پیمودنِ مسیر محور مغناطیس، دورانِ شیرخواری ی خود را طی کرده تبدیل به کودکانِ آماده‌ی زاده شدن می‌گردند. // در تاریخ 28/11/1399 به‌روز گردید.

ص : این زمان با توجه به گفتمان و یافته‌های خواب 11/5/93 با عنوان «تنظیم ساعت برای به‌موقع بیدار شدن صبح»، این‌طور به نظر می‌رسد که باید فضای چهارگوش دایره مانند، موتور حرکت. و پارچه دور کودک که الکترون‌ها ‌هستند، استارت حرکت موتور باشد.

ق : با توجه به معانی و مفاهیم اصغر ایزدی که خدای کوچک می‌باشد و گفتمان خوابِ دیده‌شده در رابطه با او، صد در هزار قابل‌قبول خواهد بود که کودک گرد و گوم‌بولی در خواب 11/5/93 با سؤال  «تنظیم ساعت برای به‌موقع بیدار شدن صبح» همان خدای کوچک (نطفه) و پارچه دور او الکترون باشد. // اضافه شده در تاریخ 17/2/1399 .

ر : در خواب 11/5/93 کودک گِرد و گوم بولی یا نطفه‌ی خدای هستی که در مقابل من سرش را روی زمین گذاشت و یک دور، دورِ خود غلتید همان میله‌ی آهنی ی سفید با ماهیت هفت فضا لایه درونی ی ذره‌ی خدای هستی بوده که در طبیعت به‌صورت رنگین‌کمان نور مطرح و شناخته می‌شود.

ش : به‌این‌ترتیب با توجه به موارد شناخته‌شده‌ی خواب‌های مطرح‌شده در این بخش، کودک گِرد وگوم‌بولی نطفه‌ی خدای هستی، و پارچه دورِ سرِ او، غشاء او با ماهیت الکترون بوده، / دو چشم درشت و سیاه او در پهنه‌ی صورتش هم نوترون و پروتون، نهایت او صادق فروزان و میله‌ی آهنی و مارپیچ چرخ‌گوشت هم بوده.

ت : بر اساس یافته‌های خواب دیده‌شده در تاریخ 11/5/93 با عنوان «تنظیم ساعت برای به‌موقع بیدار شدن صبح». شفق‌های قطبی در سمت شمال زمین، نطفه‌های خدای هستی خارج‌شده از محور مغناطیس زمین در سمت شمال است.

ث : قبلاً در یافته‌های خواب 25/9/72 با سؤال «معنی اصغر ایزدی چیست، اصغر ایزدی یعنی چه »، نوشته‌ام :

که در دوران خواب rem ، ذرات بنیادی، یا به گفته این خواب گوشت‌های چرخ‌کرده که همان اصغرهای ایزدی (ذرات خدای هستی) بوده، در مسیر عصب common peroneal nerve آمده از بالای مغز به فضای بین دو انگشت شست پا و کناری ی آن، سپس برگشت شده به بالای مغز ازجمله به ریزدانه‌های متراکم عنکبوتی ی در فضای گنجه مانند سینوس ساژیتال فوقانی ی مغز بوده.»}

خ : به باور من آنچه وارد چرخ‌گوشت و به عبارتی وارد محور مغناطیس ذره خدای هستی با بار منفی می‌گردد الکترون با بار مثبت است. // این مجموعه در تاریخ 18/2/92 دوباره نویسی و به‌روز گردید.

*****************************************

/ رؤیاها و شگفتی‌های درون انسان کوانتوم مانند /  ده /

11/4/98 : در این تاریخ به یافته‌یِ دیگری رسیده‌ام و آن این است که خدای نیستی (علوم ریاضی) در دل ذرات خدای هستی زمان‌سنج‌های دنیای هستی‌اند.

الف : امروز اول تیرماه سال نودوهشت ساعت یازده و دوازده دقیقه صبح متوجه شدم در خواب 11/5/93 با عنوان «تنظیم ساعت برای به‌موقع بیدار شدن صبح.» کودک گِرد و گوم بولی توپ مانند که با روبرو شدن با من، سرش را روی زمین گذاشت و یک دور دور خود غلتید نماد ذره‌ی خدای هستی (کوانتوم) بوده. 1/4/98 .

ب : این زمان سیزدهم مردادماه سال نودوهشت به نتیجه‌ی قطعی رسیده‌ام که سمبل‌ها و نشانه‌ها مانند : صادق فروزان، میله‌ی آهنی ی سفید به‌صورت استوانه باکار دهی ی مارپیچِ چرخ‌گوشت، و کودک گِرد و گوم بولی با آن حرکت دَوّار خود همگی نماد نطفه‌ی خدا در درون یک خَمینه‌ی کلابی-یاو بوده که در خواب به‌صورت فضای چهارگوش دایره مانند و پارچه‌ی دور کودک نمایانده شده. 13/5/98 .

ج : این لحظه ساعت هشت و بیست دقیقه صبح دوشنبه چهاردهم مردادماه سال نودوهشت با توجه به مفاهیم مطرح‌شده در پاراگراف تاریخ 19/7/94 متوجه شدم خواب‌وبیدار شدن موجودات دارای حیات نتیجه‌ی به خواب رفتن و بیدار شدنِ ذرات خدای هستی در دل کوانتوم‌ها و کوانتوم مانندهای پوست و گیرنده‌های حسی ی مستقر در پوست بدن آنها است. 14/5/98 .

د : با این شناخت چگونگی ی مردن و زنده شدنِ پیام‌ها در مغزمیانی مشخص می‌شود. مردن و زنده شدنی که به خواب رفتن و بیدار شدن، و یا بیدار نشدن است. 14/5/98 .

هه : با توجه به معانی و مفاهیم و یافته‌های خواب 27/6/69 با سؤال «معنی ناهید چیست، ناهید یعنی چه» و اینکه اساساً در خواب‌های من ناهید بامعنی و مفهوم نیست و هست است. / و این شناخت که متوجه شده‌ام ناهید نماد الکترون‌های وجود من است می‌پذیرم در این خواب با عنوان «تنظیم ساعت ... »، کودک گِرد و گوم‌بولی نماد (نا)یِ ناهید، یعنی نیستِ ناهید به‌صورت محور مغناطیس. و خود من (هیدِ) ناهید یعنی هستِ ناهید به‌صورت الکترون، در قالب پوسته و غشاء نطفه‌ی خدای هستی بوده‌ام. 19/8/98 .

 

9/5/98 : در جهت شناخت و راستی آزمایی این مورد که چرا توانسته‌ام در خواب 11/5/93 با عنوان «تنظیم ساعت برای به‌موقع بیدار شدن صبح» چهره‌ی نیستی ی خدای هستی را ببینم این است که در این خواب خود من غشاء ذره‌ی خدای هستی با ماهیت الکترون (پوششِ دور کودک) بوده‌ام.

 

18/5/98 :  با توجه به همه‌ی موارد شناخته‌شده تا این زمان، خودِ من در خواب 13/9/95 با عنوان «امواجی در یک فضای بسته به حالت نوسان رفت‌وبرگشت» یک الکترون با ماهیت یک نُطفه‌ی خدای هستی بوده‌ام که با وارد شدن به آن فضای بسته، تغذیه شده (شیرخوار بودن من) به‌صورت ‌ذرات خدای هستی زاده شده‌ام.

الف : این زمان ساعت سه بعدازظهر پنج‌شنبه هجدهم اردیبهشت‌ماه سال نودونه به یک نتیجه‌ی دیگر رسیده‌ام و آن این است که در خواب 14/4/74 با سؤال «گوشت چرخ‌کرده یعنی چه»، شیرِ خوراکی ی کودک شیرخوار، الکترون‌های غشاء نطفه‌های خدای هستی بوده‌اند./  نتیجه‌ی جالب حاشیه‌ای این است که ‌باید شیر خوراکی ی مطرح‌شده در این خواب تماماً نطفه‌های خدای هستی باشند. 18/2/1399 .

در حاشیه / 4/1/1400 / با توجه به معانی و مفاهیم خواب «معنی پل چیست، پل یعنی چه» تاریخ 3/9/70، و یافته‌هایم در رابطه زایمان خورشید .... به این نتیجه می‌رسم که شیر خوراکی ی مطرح‌شده در خواب 14/4/74 ، الکترون‌های منفی ی تولیدشده می‌باشند که با بازگشت به نوترون دوباره به محور مغناطیس برمی‌گردند.

ب : با توجه به شناخت مورد الف به این نتیجه می‌رسم که در چارچوب حیات انسانی و حیوانی و گیاهی، ... همه‌ی خوراکی‌هایی که اسباب رشد و نمو می‌شوند مانند شیرِ مادر و آبِ خوردن، حتی اکسیژن استنشاق‌شده و نور خورشید، همگی مجموعه‌هایی از جمع شده‌های نطفه‌های خدای هستی‌اند. 3/3/1399 .

 

20/5/98 : این لحظه ساعت دوازده و بیست دقیقه ظهر یک‌شنبه بیستم مردادماه سال هزار و سیصد و نودوهشت، با درصد نزدیک به صد، به این نتیجه رسیده‌ام که بُنیاد و ماهیت روح  (نُطفه‌های خدای هستی) به‌صورت الکترون‌ می‌باشند. // مُرتب و به‌روز شده 21/5/1399 .

29/5/98 : این زمان با توجه به یافته‌های جدید مخصوصاً مفاهیم خواب 11/5/93 با سؤال «تنظیم ساعت برای به‌موقع بیدار شدن صبح». سرعت نور سرعت دور زدن و جلو رفت محور مغناطیس (فضا-زمانِ) نطفه‌ی خدای هستی است که در خواب فوق به‌صورت کودک گردو گوم بولی و دور زدن او نمایانده شده.

1/6/98 : با توجه به گفتمان خواب 11/5/93 و دیگر خواب‌ها بمانند 8/12/75 و 9/12/75 با سؤال «دوست دارم به دنیا آمدن و لحظه خروج از رحم مادر را خواب ببینم / یک و دو» که در آنها غشاء واژن موتور حرکت در جهت به دنیا آمدن کودک بوده. به این نتیجه رسیده‌ام که موتور حرکت و جابجایی در سراسر وجود ما و دیگر ذرات دارای حیات، غشاهای درونی و پیرامونی ی ما و آنها است.

 

20/6/98 : و اکنون ساعت هشت و پانزده دقیقه بعدازظهر چهارشنبه بیستم شهریورماه سال هزار و سیصد و نودوهشت با درصد نزدیک به صد به این نتایج رسیده‌ام :

الف : آن بخش از دستگاه‌های وجود ما که به‌صورت دستگاه مختصات عمل می‌کنند مانند : سانترومِرِ کروموزوم‌ها، ( pons ) مغزمیانی، گوش میانی، ختنه‌گاه پنیس، واژن، سینوس ساژیتال‌های فوقانی و تحتانی ی مغز، و ... ، همگی مارپیچ چرخ‌گوشت مطرح‌شده یا به عبارتی محورهای مغناطیس هستند.

ب : چرخ‌گوشت‌هایی که کار و عمل آنها زنده و مرده کردن (فعال و غیرفعال کردن) نطفه‌های ذرات خدای هستی با ماهیت الکترون‌ها است. برای مثال :

ج : { «در خواب دولت چیست و چه ساختاری در وجود من است تاریخ 28/10/68 (پژمان) پیامِ مرده‌ای بوده که از بالای مغز به مغزمیانی رسیده زنده شده به پوست و ماهیچه‌ها و ... رفته.» }

د : { «و دیگر اینکه همین (پژمان) در خواب بولونی توی زمین تاریخ 30/11/72 (که من به‌جای او مطرح‌شده بودم) پیامی زنده بوده که از پیرامون بدن به مغزمیانی رسیده میرانده شده به بالای مغز ازجمله قشر منتشر و پرده‌های مغز رفته‌ام.»}

 

22/6/98 : این زمان ساعت چهار و پنجاه‌وپنج دقیقه بعدازظهر جمعه بیست و دوم شهریورماه سال هزار و سیصد و نودوهشت متوجه شدم در خواب‌های ما دولت نماد مغزمیانی، و رئیس‌جمهور نماد سینوس ساژیتال تحتانی مغز با محتوای ریزدانه‌های پرده عنکبوتی ی با ماهیت الکترون می‌باشند.

الف : به‌این‌ترتیب در خواب دیده‌شده در تاریخ 19/8/72 با عنوان «بِه‌پَرور و کلمه‌ی سان‌دُم»، که بِه‌پَرور «گوش به فرمان» در مقابل رئیس جمهور هاشمی ایستاده بود. به‌پرور نماد مغزمیانی، و رئیس جمهور که همان سان‌دُم (sundom ) با معنی و مفهوم (گُنبد آفتاب) بوده نماد سینوس سازیتال تحتانی مغز بوده.

ب : همچنین در خواب تاریخ 23/10/73 با عنوان «به‌پرور و هاشمی ... رئیس‌جمهور» به‌پَرور نماد مغزمیانی و رئیس‌جمهور هاشمی ... نماد سینوس سازیتال تحتانی مغز بوده.

ج : در تاریخ 23/10/73 قبل از دیدن خواب اصلی جایی مثل منزل ح .. حسن‌زاده بوده‌ام و سه‌چرخه یا دوچرخه‌ای بزرگ را زیر چادری روی حیاطِ ... (محوطه‌ی توالت قدیمی ی خانه‌ی)آنها دیده‌ام. 23/6/98 .

د : به باور من این سه‌چرخه یا دوچرخه‌ی بزرگ زیر چادر روی حیاط ...، خلاصه‌شده‌ی خواب اصلی در رابطه با سینوس ساژیتال تحتانی مغز من بوده.

هه : با توجه به مطرح‌شدن دوچرخه و سه‌چرخه بچه‌گانه در خواب 14/4/74 با سؤال «گوشت چرخ‌کرده یعنی چه»  که نماد چرخ‌گوشت و در اصل نماد (محور مغناطیس) ماشینِ به هستی آوردنِ نطفه‌های خدای هستی است. ...

و : سه‌چرخه یا دوچرخه‌ی بزرگ زیر چادر روی حیاطِ توالت منزل ... حسن‌زاده، سینوس ساژیتال تحتانی ی مغز، و به عبارتی ماشین به هستی آوردن و فعال و غیرفعال کردن کل حیاتِ درونِ انسان بوده.

ز : از دلایل درستی ی این نتیجه‌گیری، مطرح‌شدن (خانه‌ی ... حسن‌زاده با معنی ی نیکوی نیکو زاده که همان به دنیا آوردن است) و دیگری چادر پوشش‌دهنده‌ی دوچرخه و سه‌چرخه بزرگ که ‌باید همان سان‌دُم (sundom ) خواب 19/8/72 با عنوان «بِه‌پَروَر و کلمه سان‌دُم» با معنی ی (گُنبدِ آفتاب که همان خورشید است) باشد.

ح : امروز چهارشنبه 10/9/1400با توجه به مفاهیم خواب‌های / 19/8/72 با عنوان «بِه‌پَروَر و کلمه سان‌دُم» / خواب 8/8/71 با عنوان «عروسی و فاتحه چه فرقی دارند» / خواب 23/10/73 با عنوان «به‌پرور و هاشمی ... رئیس‌جمهور» / خواب 1/9/71 با عنوان «فضای سرپوشیده راهرو مانند و رئیس جمهور» / و خواب 30/4/70 با سؤال «معنی زن چیست، زن یعنی چه / دو» : / خواب 24/8/77 با عنوان «سر زمین خورشید» به این نتیجه‌ی قطعی رسیده‌ام که سه بخش محور مغناطیس وجود انسان کوانتوم مانند عبارت‌اند از ... /

یک : سینوس ساژیتال تحتانی ی مغز در جایگاه نوترون. / خورشید وجود ما است که در خواب‌های من به‌صورت رئیس‌جمهور و شاه و سلطان و سرزمینِ خورشید مطرح‌شده.

دو : سینوس ساژیتال فوقانی ی مغز در جایگاه پروتون. / ماه وجود ما است که در خواب من به‌صورت ماه و حدفاصل بین این دو، که بُعد زمان باشد در خواب‌های من  به‌صورت ماه سلطان نمایان گشته.

سه : با توجه به مفاهیم خواب تاریخ 8/8/71 با «عنوان عروسی و فاتحه چه فرقی دارند» ... منِ نشسته در کنار ماه ‌سلطان روی صندلی‌های مینی‌بوس و ایراد گرفتنم به او که چرا مرتب حامله می‌شود و بقیه داستانِ خواب ... نشان‌دهنده‌ی این است که مینی‌بوسِ مطرح شده در این خواب، محور مغناطیسِ وجود من که «سینوس ساژیتال تحتانی + بعد زمان + سینوس ساژیتال فوقانی» بوده.

چهار : به این ترتیب با توجه به مفاهیم مطرح‌شده در خواب، حدفاصل بین سینوس ساژیتال تحتانی و فوقانی ی مغز من (بُعد زمانِ) وجود من بوده و هست.

پنج : در این خواب من و ماه سلطان الکترون‌های منفی و مثبت در میانه‌ی محور مغناطیس بین سینوس ساژیتال تحتانی و سینوس ساژیتال فوقانی ی مغز من بوده‌ایم. // این بخش در تاریخ 12/9/1400 به‌روز گردید.

شش : این زمان ساعت یک بامداد پنج‌شنبه بیست و هفتم بهمن‌ماه سال هزار و چهارصد و یک در خانه اجاره‌ایم در تیران با توجه به مفاهیم شناخته‌شده‌ی این خواب و پرسش من از ماه سلطان که چرا مرتب حامله می‌شود نشان‌دهنده‌ی این حقیقت است که مرتب حامله شدن و  مرتب زایمان کردن عملی است که در محور مغناطیس به انجام می‌رسد ... / مانند محور مغناطیس خورشید که دائمان در حال تولید فوتون‌های نور است.

 

16/7/98 : با توجه به معانی و مفاهیم خواب 16/10/76 با سؤال «پتو یعنی چه»، و خواب «پرواز روح» تاریخ 5/11/91 . انفجارهای اتمی و شیمیایی ی مطرح‌شده در آنها. انفجارهایی است که در درون ریزدانه‌های روی کریستاهای میتوکندری اختصاصاً در پوست و غشاهای ما به انجام می‌رسد. / واکنش و پیامدهای انفجار شیمیایی به خواب رفتن ما، و انفجار اتمی بیدار شدن از خواب است.

الف : یادداشت 23/10/76 با عنوان «تفسیر خواب پتو یعنی چه» مطالعه شود.

ب : اکنون ساعت نه و نیم صبح چهارشنبه هفدهم مهرماه سال نودوهشت متوجه شدم فوتون‌های نورِ آمده از سوی خورشید به سمت ما کوانتوم‌ها نیستند بلکه روح و ارواح با ماهیت نطفه‌های خدای نیستی‌اند. 17/7/98 . // در تاریخ 4/12/1401 به‌روز شد.

 

27/7/98 : در خواب‌های من نمادهایی مانند : / سه‌چرخه در خواب 25/10/70 با سؤال  «معنی آشنا در خواب ...» / کودک گرد و گوم بولی در خواب 11/5/93 با عنوان «تنظیم ساعت برای به‌موقع بیدار شدن ...». / میله آهنی سفید یا صادق فروزان در خواب 14/4/74 با عنوان «گوشت چرخ‌کرده یعنی چه». / وسایلی مانند : مخلوط‌کن دستی، مخلوط‌کن برقی شیرینی پزها، چرخ‌گوشت، و وسیله‌ی توی دست آن مرد در خواب 25/9/72 با سؤال «معنی اصغر ایزدی چیست، اصغر ایزدی یعنی چه». / محور مغناطیسِ نطفه‌های خدا و کوانتوم مانندها  می‌باشند. // در تاریخ 4/12/1401 به روز گردید.

الف : در دنیای هستی و خواب‌وبیداری و حیات، ماهیت اولیه محور مغناطیس در همه‌ی موجودات دارای حیات سه محورِ x z y دستگاه مختصات علوم ریاضی است.

 

30/7/98 : ماهیت ساختاری ی اکسیژن، نوترون‌ها هستند که پدیدآورنده‌ی رَده‌ها و گروه‌های مردانه و فیزیکی‌اند. / همچنین / ماهیت ساختاری ی هیدروژن، پروتون‌ها هستند که پدیدآورنده‌ی رَده‌ها و گروه‌های زنانه و شیمیایی‌اند، // در تاریخ 19/12/1401 به‌روز گردید.

در حاشیه : در خواب‌های ما / کارِ دکتر (پزشک) میراندن وزنده کردن، / و کار مهندس سازندگی و ساخت‌وساز، و پدید آوردن است.

28/8 /98 : اکنون ساعت چهار و پنجاه دقیقه بعدازظهر سه‌شنبه بیست‌وهشت آبان ماه سال نودوهشت به نتیجه قطعی رسیده‌ام که در خواب 18/2/69 با سؤال «کار پیرترین سلول بدن چیست» مهندس شجاعی نماد کوانتوم‌های واردشده به مارپیچِ بُعد زمان در نقطه‌ی صفر پیدایشِ هستی بوده که هم او در خواب 11/5/93 با عنوان «تنظیم ساعت برای به‌موقع بیدار شدن صبح» به‌صورت کودک (گِرد و گوم بولی توپ مانند) نمایان گشته و با دور زدن به دور خود حرکت دوار و گذرِ زمان را نمایانده. // در تاریخ 19/12/1401 تکمیل و به‌روز شد.

در حاشیه / به‌این‌ترتیب آشکار می‌شود معمار، سازنده، و مسئولِ تعمیر و نگه‌داری ی همه‌ی سلول‌ها و بافت‌های وجود ما و شما، و دیگر ذرات دارای حیات نهایت همه‌چیز، / ذرات خدای هستی به‌صورت نطفه‌های خدا بانام‌های شناخته‌شدهی ارواح و کوانتوم‌هاست. // در تاریخ 24/11/1401 به‌روز گردید.

 

22/9/98 : در تاریخ 14/7/98 این‌طور نوشته‌ام :

 پدیدار شدن و به هستی درآمدنِ ذره‌ی خدای هستی (کوانتوم) هم به‌صورت بِکرزایی است، به‌این‌ترتیب که آفریدگار هستی با ماهیت علوم ریاضی ، اول نطفه‌های هستی ی خود را پدید آورده و پس‌ازآن، همین نطفه‌ها رَحَمی شده‌اند برای پدید آمدن ذرات خدای هستی.»}

الف : هرچند متوجه شده و نوشته‌ام که «ذرات خدای هستی الکترون‌ها با ماهیت نطفه‌های خدای هستی‌اند» مانده بودم چگونه یک الکترون می‌تواند به‌صورت بکرزایی، خودِ او خودش را به وجود آورد. تا اینکه موضوع زایمان خورشید به ذهنم رسید و دیروز آن را دوباره خوانی کردم. بعد هم به‌درستی متوجه شدم الکترون‌ها یک‌گونه نیستند بلکه دو گونه‌ی نیست و هست، منفی و مثبت، سیاه‌وسفید، و مرد و زن هستند و ذات دوگانه‌ی مغایر هم دارند.

ب : در ادامه‌ی راه به این نتیجه رسیده‌ام که این ویژگی ی دوگانه‌ی خلاف هم باعث‌وبانی می‌شود در زایمان‌های پی‌درپیِ خورشید، الکترون‌های مثبتِ باروَر که زنانه‌اند از خورشید خارج‌شده به راه خود ادامه داده دور شوند. و اما الکترون‌های منفی که مردانه‌اند دوباره وارد سیاه‌چاله‌ی محور مغناطیس خورشید شده فرایند تولیدمثل و زایمان، مسلسل‌وار تکرار و تکرار شود.

ج : ازآنجاکه به کوچک‌ترین واحد یک کمیت، یا کوچک‌ترین بخش هر چیزی کوانتوم گفته می‌شود. و اینکه یک کوانتوم انرژی ی الکترومغناطیس که با سرعت نور منتشر می‌شود را فوتون نام‌گذاری کرده‌اند به این نتیجه می‌رسم که فوتون‌های نور همان نطفه‌های خدای هستی با جنسیت زنانه‌اند.

د : داستان، گفتمان، و مفاهیم خواب 3/9/70 با سؤال «معنی پل چیست، پل یعنی چه» اثبات‌کننده‌ی درستی ی نظر ابرازشده در رابطه با چگونگی ی تولیدمثل، و زایمان در درون خورشید است. 24/9/98 .

در ادامه :

9/10/98 : این زمان به یک نتیجه‌ی قطعی ی دیگر رسیده‌ام و آن اینکه :

الف : در شروع پیدایش هستی که احیاناً مرحله‌ی شناخته‌شده‌ی بیگ‌بنگ بوده، نطفه‌های خدایِ نیستی بانام‌های ( روح، الکترون، و فوتون، ) هریک در قالبِ نُه فضا لایه نیستی ی ریاضی، و سه فضا لایه پوششی، پایه‌گذار جهان هستی‌اند. // در تاریخ 9/2/1399 به‌روز گردید.

ب : در خواب 11/5/93 با عنوان «تنظیم ساعت برای به‌موقع بیدار شدن صبح» / کودک گِرد و گوم بولی نماد هفت فضا لایه نیستی ی ریاضی بانام محور مغناطیس، و دَوَران کودک که دَوَران محور مغناطیس بوده، به نمایش درآوردن گذر زمان است. // در تاریخ 9/2/1399 . به‌روز و اضافه گردید.

ج : اولین موج و امواج هستی که دائمی‌ترین موج و امواج بوده و هستند، نطفه‌های علوم ریاضی فیزیک شیمی (خدای نیستی‌اند) که در خواب «خانواده عاطفی‌ها» تاریخ 4/11/69 آنها را به دنبال هم حس کرده‌ام و تصویرِ دو عدد از آنها را هم کشیده‌ام.

د : با توجه به معانی و مفاهیم خواب‌هایی مانند خواب «تنظیم ساعت برای به‌موقع بیدار شدن صبح» تاریخ 11/5/93 و دیگر خواب‌هایم در رابطه با موج و امواج، به این نتیجه می‌رسم که سرعت نور، سرعت به جلوی الکترون‌های دوار در محور مغناطیس‌ها است برای مثال ( محور مغناطیس خورشید.) الکترون‌هایی که پیاپِی به هم متصل‌اند و امواج نور (فوتون‌ها) را پدید می‌آورند.

هه : با توجه به مفاهیم و یافته‌های آمده در خواب «ارزیابی بلوز کش‌باف» تاریخ ../ ../ 67 به این شناخت رسیده‌ام که در وجود ما ساختار پرده‌ی عنکبوتی ی مغز به‌مانند ساختار امواج نور به‌صورت رشته‌رشته از جنس نطفه‌های خدای هستی با نام کوانتوم‌اند.

 

1/12/98 : با توجه به تعریف کوانتوم که در فیزیک به کمترین مقدار ممکن از یک (کمیت) گفته می‌شود، / به درستی می‌پذیرم که بعد از روح و ارواح که نطفه‌های خدای نیستی بانام علوم ریاضی‌ شیمی فیزیک، کوانتوم‌ها نطفه‌های خدای هستی با نام  (علوم فیزیکی‌اند). // 21/12/1401 به‌روز گردید.

 

5/12/98 : برای درک و فهمِ هست و نیستِ یک موجود، می‌توان مثال تخم‌مرغ را به میان آورد که در ظاهر و باطن به‌صورت یک نطفه‌ی خدای هستی است، نطفه‌ای که باوجود هست بودنش یک نیستی ی مرغ یا خروس در درون آن نهفته است.

 

2/1/1399 : با توجه به مفاهیم و یافته‌های خواب 25/8/68 با سؤال «کار زبان چیست» :

الف : به این شناخت رسیده‌ام که جن‌های مطرح‌شده در خوابِ کار زبان، / کوانتوم‌ها بانام بزاق / نطفه‌های خدای هستی می‌باشند با کار و عملکرد هضم غذا.

ب : این نطفه‌های خدای هستی که کوانتوم‌ها هستند به‌مانند دیگر نطفه‌ها هرگاه در شرایط خاص تبدیل قرار گیرند. به کوانتوم‌های (مثبتِ زن)، و (منفی ی مرد) تبدیل می‌شوند.

در حاشیه : تاکنون متوجه شده‌ام ماهیت وجودی ی / پرده‌های چشم، بزاق دهان، گوشت و پوست موجودات، انواع خوراکی‌ها و  و  و / کوانتوم‌ها هستند که نطفه‌های خدای هستی‌اند. // این بخش در تاریخ 25/12/1401 به‌روز گردید.

نتیجه‌ی پایانی :

22/12/1401 : دین و ایمان، یک زندانِ انفرادی عقیدتی ی مادام‌العمری است که افکارِ درونِ آن / دور از حقیقت و انسانیت / و علم و دانش و خداشناسی و زیبایی است. / دین وایمانی که ما انسان‌های خدانشناسِ پیغمبر شناس، بَهرِه‌ای از خدا و علم و دانش و انسانیتِ آن نبرده‌ایم / بلکه همگی گوسفندوار دنباله‌رو چوپان‌های خود که پیغمبران‌اند شده‌ایم و گفتارهای غیرعلمی و رفتارهای نادرست و درستِ آن پیغمبران را سرمشق حیات و ممات، وزندگی ی روزمره‌ی خودکرده‌ایم.

 

به‌روز شده تا تاریخ پنج‌شنبه 14/02/1402

^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

https://hossein-dadkhah.blogspot.com :

/ 0098 9139309434 / تماس در واتساپ /